نقش‌های جدید پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها در خانواده‌های امروزی

کد خبر: 640802

ایجاد رابطه فرهنگی بین نسل جدید و نسل قدیم از طریق رابطه پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها با نوه‌ها اتفاق می‌افتد و سالمندان از طریق این رابطه می‌توانند فرهنگ گذشته را به نسل جدید منتقل کنند.

نقش‌های جدید پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها در خانواده‌های امروزی
سرویس سبک زندگی: برگس معتقد است پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها می‌توانند نقش جدیدی در زندگی فرزندان و نوه‌های خود ایفا کنند که تأثیر به‌سزایی در فرزندآوری و فرزندپروری خواهد داشت، چراکه آنها می‌توانند از دانش، آگاهی و تجربه خود در به‌عهده گرفتن مسؤولیت‌های مراقبت از نوزاد تازه متولد شده و مراقبت از سایر فرزندان استفاده کنند و این تجربیات را در اختیار زوج‌ها قرار دهند. در ادامه این مطلب را به نقل از سایت مهرخانه می‌خوانیم.
نقش‌های جدید پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها در خانواده‌های امروزی
سالمندان ساکن در شهرهای جدید دارای منزلت کمتری هستند چرا که رفتارهای سنتی آنها قدر و منزلت خود را در دوره جدید از دست داده است. در جوامع صنعتی، تجارب یک نسل ارتباط و فایده کمی برای نسل بعدی دارد و در نتیجه، این جوان‌ها هستند که آداب و رسوم جدید را به کودکان انتقال می‌دهند نه پدران، مادران و اجداد آنها.
براساس آمارهای ارایه‌شده در سال ۱۹۵۰ جمعیت سالمندان جهان ۲۰۰ میلیون نفر گزارش شده بود که این رقم ۵۰ سال بعد یعنی در سال ۲۰۰۰ به میزان ۳ برابر افزایش یافت و بالغ بر ۶۰۰ میلیون نفر شد. اما افزایش شمار سالمندان در جهان روندی شتابان‌تر را طی خواهد کرد؛ به‌طوری‌که مطابق پیش‌بینی‌های انجام‌شده در سال ۲۰۲۵، یک میلیارد و صد میلیون نفر و در سال ۲۰۵۰ تعداد ۲ میلیارد نفر سالمند روی کره زمین زندگی خواهند کرد. این پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد در آینده‌ای نه چندان دور تعداد سالمندان جامعه بسیار زیاد خواهد شد و طبیعتاً این افراد با مسایل و چالش‌هایی در زندگی خود مواجه خواهند بود که باید به آنها توجه کافی شود.
افزایش شمار سالمندان و تغییر نقش‌ آنها در خانواده‌ها
بررسی‌های انجام‌شده در رابطه با سالمندی نشان می‌دهد تحولات اجتماعی، اقتصادی، تکنولوژیک و پیشرفت‌های علمی موجب رشد سریع سالمندی و افزایش امید به زندگی مردم شده و این تحولات در روابط افراد و خانواده‌ها نیز تغییراتی به‌وجود آورده است. در کشور ما نیز تغییراتی که طی دهه‌های اخیر در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و جمعیتی صورت گرفته رشد جمعیت سالمند را به دنبال داشته و این رشد را می‌توان ناشی از عوامل جمعیتی، بهبود خدمات بهداشت و درمان و رشد شتابان صنعت و شهرنشینی دانست.
تمامی این تغییرات موجب شده‌اند که نقش و کارکرد سالمندان نیز در خانواده‌ها دچار تغییر و تحولات اساسی شود به‌گونه‌ای که دیگر نمی‌توان نقش سالمندان در خانواده را با چند دهه پیش مقایسه کرد بلکه باید از تغییرات اساسی این نقش سخن گفت و به چالش‌های جدید پیش‌آمده در این زمینه توجه داشت.
احترام و اقتدار سالمندان در جوامع ماقبل صنعتی بیشتر بود
در گذشته و در جوامع ماقبل صنعتی، سالمندان احترام و اقتدار زیادی در خانواده داشتند و به‌نوعی بر خانواده خود حکومت می‌کردند اما تغییرات پرشتاب در عرصه‌های مختلف از ویژگی‌های دوران جدید است که در آن اقتدار و حکومت سالمندان بر خانواده و جامعه نمی‌تواند نیازهای جامعه رو به رشد و نیز سازگاری با تغییرات را برآورده کند. جوامع ماقبل صنعتی قدرت و مقام زیادی به سالمندان می‌دادند چون آنها را ذخایر فرهنگ محلی، دانش، تجربه و عقل می‌دانستند. همچنین، مالکیت ثروت با سن در ارتباط بود زیرا منبع اولیه ثروت در اغلب جوامع سنتی، زمین بود که در اختیار پیرترین افراد خانواده قرار داشت. از سویی، افراد پیر در خانواده دارای تسلط بودند چون جوامع سنتی نسبتاً غیرمولد بودند و به هر کسی که می‌توانست کمکی به نیروی کار روی زمین باشد نیاز داشتند لذا پیران تا زمانی که کاملاً از کار افتاده نشده بودند، نقش اقتصادی فعال ایفا می‌کردند.
از سوی دیگر، در جوامع سنتی به علت عدم توسعه علم، تکنولوژی و سواد برای انتقال یافته‌ها و تجربیات، وسیله‌ای جز آموزش مستقیم و عملی فرزندان وجود نداشت و سالخوردگان خانواده تنها منبع علوم و تجربه محدود جامعه محسوب می‌شدند. در این جوامع سنت‌ها و آداب و رسوم از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بودند و در زمینه‌های اجتماعی حاکمیت داشتند؛ بنابراین هر چه بوی قدمت می‌داد و نشان از پیری و سالخوردگی داشت، از ارزش و احترام بالایی برخوردار بود. اما به موازات تغییر و تحولات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، موقعیت و ارزش سالمندی در جوامع معاصر نیز متفاوت شد.
در جوامع صنعتی، تجارب یک نسل ارتباط و فایده کمی برای نسل بعدی دارد
اما سالمندان ساکن در شهرهای جدید دارای منزلت کمتری هستند؛ چراکه رفتارهای سنتی آنها قدر و منزلت خود را در دوره جدید از دست داده است. در جوامع معاصر، که از نظر فناوری بسیار پیشرفته هستند و تغییرات سریعی در آنها رخ می‌دهد، انباشتگی تجربه و دانش پیران، عاملی برای ارزشمند و مهم بودن آنها محسوب نمی‌شود و چه بسا ممکن است میزان دانایی آنها از فرزندان و نوه‌هایشان هم کمتر باشد. در جوامع صنعتی، تجارب یک نسل ارتباط و فایده کمی برای نسل بعدی دارد و در نتیجه، این جوان‌ها هستند که آداب و رسوم جدید را به کودکان انتقال می‌دهند نه پدران، مادران و اجداد آنها.
وجود سالمندان باعث ۲ برابر شدن تعداد نوه‌ها می‌شود
مسایلی که در سطور بالا به آنها اشاره شده موجب تنزل جایگاه سالمندان در خانواده شده‌اند اما پژوهش‌ها نشان می‌دهند که هرچه میزان همکاری سالمندان در امور منزل بیشتر باشد، موقعیت آنها در خانواده بهبود پیدا خواهد کرد که یکی از این همکاری‌ها می‌تواند در زمینه نگهداری از نوه‌ها باشد. به اعتقاد گلوب، یکی از نگرانی‌های خاص در زمینه افزایش تعداد فرزندان، مربوط به مراقبت‌های پس از تولد فرزندان است. در قرن نوزدهم و بیستم، پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها نقش مهمی در مراقبت از نوه‌ها و تربیت آنها داشتند اما با وقوع انقلاب صنعتی و تغییرات ساختاری خانواده‌ها از جمله اشتغال زنان و رواج استفاده از نظام‌های حمایتی خارج از خانواده، نقش پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها در این زمینه کمرنگ شد.
برگس معتقد است پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها می‌توانند نقش جدیدی در زندگی فرزندان و نوه‌های خود ایفا کنند که تأثیر به‌سزایی در فرزندآوری و فرزندپروری خواهد داشت، چراکه آنها می‌توانند از دانش، آگاهی و تجربه خود در به‌عهده گرفتن مسؤولیت‌های مراقبت از نوزاد تازه متولد شده و مراقبت از سایر فرزندان استفاده کنند و این تجربیات را در اختیار زوج‌ها قرار دهند. از طرف دیگر، یکی از عواملی که مانع پذیرش نقش مادری و فرزندآوری شده است، تغییر در ساختار خانواده‌های بزرگ و نداشتن تعامل بین نسلی بین سالمندان یک خانواده و زوج‌های جوان در سال‌های اخیر بوده است. به عبارت دیگر، توجه به نقش پدربزرگ و مادربزرگ‌ها در خانواده‌ها می‌تواند مشوق و محرک دوباره‏ای برای میل به فرزندآوری و در نتیجه ارتقای نرخ باروری کلی در جامعه باشد. آرنولد و همکاران نیز وجود سالمندان را باعث دو برابر شدن تعداد نوه‌ها می‌دانند؛ چراکه آنها را اولین مراقب‏کننده‌ها از نوه‌های خود به‌شمار می‌آورند.
در گذشته اقتدار سالمند یک هنجار اجتماعی بود
در زمینه تغییر نقش و کارکرد سالمندان در خانواده‌ها گفت‌وگویی داشتیم با دکتر محمدتقی شیخی؛ جامعه‌شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا (س). شیخی با اشاره به این‌که سالمندان در گذشته از اقتدار و احترام بیشتری برخوردار بودند، اظهار داشت: در آن زمان، اقتدار سالمند یک هنجار اجتماعی بود و همه تصمیم‌گیری‌های مهم خانواده باید توسط سالمند تأیید و تصویب می‌شد. اما به مرور زمان سالمندان به حاشیه رفتند و ضعیف و کمرنگ شدند. این مسأله باعث شده، کم‌احترامی و بی‌احترامی و آن‌چه که در جامعه‌شناسی به آن سوءاستفاده از سالمندان می‌گویند افزایش پیدا کند. این پدیده امروزه در جامعه ما و بسیاری از جوامع اتفاق افتاده است. سالمندان به لحاظ جسمی، فکری و مالی ضعیف و ناتوان می‌شوند و کم و بیش بی‌پناه باقی ماندند و اصلاً هم معلوم نیست تا چند سال دیگر زندگی کنند. هر اندازه رسیدگی به سالمندان بیشتر شود، آنها طول عمر بیشتری پیدا می‌کنند. بنابراین، باید تلاش کنیم زمینه‌های لازم را فراهم کنیم تا احترام به سالمندان بیشتر شود. البته، باید این نکته را هم در نظر داشته باشیم که وضعیت کاملاً به گذشته برنمی‌گردد.
رسیدگی به نوه‌ها می‌تواند یکی از وظایف سالمندان باشد
او در خصوص ارتباط سالمندان با نوه‌های خود گفت: در گذشته، نوجوانان و کم‌سن و سال‌ها بسیار به سالمندان وابسته بودند چون سالمندان برای آنها قصه می‌گفتند و راهکار جلوی پایشان می‌گذاشتند اما اکنون با ظهور شبکه‌های اجتماعی و وسایل ارتباطی جدید، به سالمندان کم‌اعتنایی می‌شود و نسل جدید توجه چندانی به آنها ندارند. این در حالی است که ارتباط با نوه‌ها، به پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها احساس رضایت می‌دهد. از سوی دیگر، پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها می‌توانند تاحدودی مراقبت و پرستاری از نوه‌ها را برعهده بگیرند و فرزندان هم اگر دارای درآمدی باشند می‌توانند در قبال این خدمت مبلغی را در اختیار آنها قرار دهند. این موضوع می‌تواند یک مکانیزم خوب باشد تا هم سالمندان تا حدودی قدرت مالی بهتری پیدا کنند و هم از طریق رسیدگی به بچه‌ها، ارتباط عاطفی و احساسی بیشتری با آنها داشته باشند.
عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا(س) افزود: در بسیاری از کشورهای صنعتی نیز یکی از وظایف پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها رسیدگی به نوه‌هاست و آنها هفته‌ای چند ساعت یا هر روز با نوه‌های خود در ارتباط هستند. در کشور کره جنوبی با این که برای سالمندان مراکزی در نظر گرفته شده اما دختران، بچه را نزد پدربزرگ و مادربزرگ می‌گذارند و ماهانه مبلغی به آنها پرداخت می‌کنند. حتی گاهی دیگر بچه را به مهد نمی‌فرستند و پول مهد را به پدربزرگ و مادربزرگ می‌دهند. از این طریق به سالمندان کمک مالی می‌شود، اوقات آنها پر خواهد شد و ارتباطی عاطفی آنها با نوه‌ها افزایش خواهد یافت. استفاده از این مدل‌ها نیاز به مطالعه و طراحی دارد و جامعه‌شناسان و سالمندشناسان باید تدابیری بیندیشند تا بتوانیم سالمندان سالم‌تری به لحاظ روحی، مالی و جسمی داشته باشیم.
سالمندان می‌توانند عامل تسهیل‌کننده و واسط بین بچه‌ها و پدر و مادرها باشند
شیخی با اشاره به نقش سالمندان در انتقال میراث فرهنگی به نسل‌های جدید بیان داشت: ایجاد رابطه فرهنگی بین نسل جدید و نسل قدیم از طریق رابطه پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها با نوه‌ها اتفاق می‌افتد و سالمندان از طریق این رابطه می‌توانند فرهنگ گذشته را به نسل جدید منتقل کنند. اما اگر این ارتباط وجود نداشته باشد، همه چیز به‌صورت مکانیکی پیش می‌رود و بچه‌ها در مهدکودک فرهنگ امروزی را یاد می‌گیرند و ارتباطی با گذشته خود برقرار نمی‌کنند. باید شرایطی فراهم شود که ارتباط نوه‌ها با پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها افزایش یابد تا از این طریق بچه‌ها بتوانند با گذشته خود آشنا شوند. بسیاری از اوقات هم اتفاق می‌افتد که بچه‌ها‌ به پدربزرگ و مادربزرگ پناه می‌برند و آنها می‌توانند عامل تسهیل‌کننده و واسط بین بچه‌ها و پدر و مادرشان باشند و چالش‌های میان آنها را برطرف کنند. از این جهت، نقش سالمندان بسیار تعیین‌کننده است و باید به این نقش بها دهیم.
منابع
- مقاله بررسی جایگاه و نقش سالمندان در شهر دزفول؛ علی حسین حسین‌زاده، کریم رضادوست و زهرا الهی‌کیا؛ فصلنامه علمی- پژوهشی دانشکده بهداشت یزد؛ سال نهم؛ شماره چهارم.
- مقاله مطالعه تطبیقی موقعیت و جایگاه سالمندان در جوامع گذشته و معاصر؛ دکتر محمداسماعیل ریاحی؛ مجله سالمندی ایران؛ سال سوم؛ شماره نهم و دهم؛ پاییز و زمستان ۸۷.
- مقاله نقش سالمندان در ارتقای نرخ باروری؛ فرانک فتحی، محسن ورزنده؛ ماهنامه الکترونیکی سیب.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت