سرویس سبک زندگی فردا؛ مریم کمالینژاد: چه دوست داشته باشیم، چه نه، حس مالکیت در میان همسران وجود دارد. مالکیت را به عنوان یک مفهوم منفی در نظر نگیرید. منظور از حس مالکیت در میان همسران، علاقه به همسر و زندگی مشترک است. تلاش برای حفظ این مالکیت و علاقه و زندگی، امری طبیعی است. شما هر چیز ارزشمند دیگری هم در زندگی داشته باشید، برای حفظ آن تلاش خواهید کرد. این دارایی نیاز به نگهداری همه جانبه دارد. اما این حفظ و نگهداری تا کجا طبیعی است و از چه زمان به یک رفتار مرضی تبدیل شده و همسر به موجودی کنترلکننده و آزاردهنده که خود و طرف مقابل را آزار میدهد تبدیل میشود؟
به همسرتان بدبین نباشید
متأسفانه هرچقدر حساسیت بیشتری به خرج دهید، بدبینیتان بیشتر میشود و در دام وسواس فکری گرفتار میشوید. در چنین شرایطی شروع میکنید به ایجاد محدودیتهای غیر ضروری برای همسرتان و این ممکن است باعث ناراحتی و دلخوری او شود و نتیجه عکس داشته باشد. این یک دور باطل است، حساسیت بیش از اندازه به بدبینی و بدبینی به حساسیت زیاد منجر میشود. اگر به بدبینیتان دل بدهید و به آن دامن بزنید، اوضاع بدتر میشود. بهتر است دست از بدبینی بکشید و اعتماد را به آرامش خود و همسرتان هدیه دهید. به تو اعتماد ندارم
با ایجاد محدودیت و کنترل بیش از حد همسرتان چند پیام غیرمستقیم به او میدهید؛ • به تو اعتماد ندارم • اعتماد به نفس کافی ندارم • تو مستعد خیانت کردنی
علت نباشیم
همین بیاعتمادی، کنترلگری، بدبینی و محدودیتهایی که زندگی را به کام هر دوی شما تلخ خواهد کرد، ممکن است باعث شود همسرتان را واقعا از دست بدهید. چرا که این بدبینی باعث میشود صمیمیت بینتان از بین برود، خشمگین و پرخاشگر شوید، مُدام در حال کنترل کردن و غر زدن باشید، افسرده شوید و... امیرالمومنین(ع) میفرمایند: «کسی که حسّ بدبینی دارد از همه کس وحشت دارد» ترس و وحشت، آرامش روح و جسمتان را از شما میگیرد.
از کجا بفهمیم شکاکیم؟
اگر همیشه و در همه حال و دربارهٔ همه چیز دچار شک و ابهام هستید، شما آدم شکاکی هستید و نیاز به درمان دارید. اگر دچار وسواس هستید، باید درمان شوید. اگر همسرتان سالهاست با شما زندگی میکند و شما و زندگیاش را دوست دارد و هیچوقت نکتهٔ مبهمی در رفتارش وجودش نداشته، احتمالا شک شما بیمورد است. ریشههای شک و ترس را بشناسید
اگر مدام دچار شک و ترس هستید، ریشههای آن را در خودتان کشف کنید. شاید خودتان از پساش بربیاید و اگر نیامدید حتما به یک مشاور مراجعه کنید. ممکن است در گذشته کسی را از دست دادهاید و این خاطره بد، ترس و شک را در دلتان کاشته باشد و شما مدام در گیر ترس از دست دادن باشید. شاید شک شما بخاطر تجارب تلخ اطرافیانتان باشد، اگر همسر دوست شما رابطهٔ خارج از خانواده داشته، یا در شبکههای اجتماعی رفتار و ادبیات قابل قبولی ندارد، الزاما همسر شما هم چنین نیست.
به حریم خصوصی هم احترام بگذاریم
زندگی مشترک و ازدواج به معنای استحاله شدن در طرف مقابل نیست. فراموش نکنید که در زندگی مشترک هم باید به حریم خصوصی همسرمان احترام بگذاریم و آن را جدی بگیریم. درست است که حریم خصوصی افراد با هم متفاوت است اما نمیتوان نادیدهاش گرفت و انکارش کرد. ممکن است ردی پیامهای تلگرام و اینباکس ایمیلاش جزء حریم خصوصیاش باشد و دیگری اینها را حریم خصوصی نداند و چیز دیگری را به عنوان حریم خصوصی برگزیده باشد، در هر صورت شما باید طرف مقابل و حریماش را بشناسید و آن را جدی بگیرید. تلفن همراه هم را چک نکنیم
در تلفن همراه همسرتان دنبال چه چیزی میگردید؟ دنبال خیانت؟ میخواهید ببینید که آیا با کسی در رابطه است یا نه؟ خب؟ بعدش میخواهید چه کار کنید؟ دعوا کنید؟ طلاق بگیرید؟
هر طور که حساب کنید این پروسه، پروسهٔ معیوبی است و طرف مقابلتان فکر میکند به او توهین شده، شما عملا به او میگویید که اعتمادی که شیرازه و قوام زندگی است را به او ندارید. به جای چک کردن تلفن همراه همسرتان به او احترام و عشق هدیه کنید، بیشتر محبت کنید، اعتماد به نفستان را بالا ببرید، اعتماد را بشتر کنید و اجازه ندهید این بازی خطرناک بینتان رایج شود که از روی لج و لجبازی مُدام در حال کنترل وسایل شخصی و حریم خصوصی هم باشید.
رمزگذاری چه مفهومی دارد؟
چرا روی موبایلتان رمز میگذارید؟ اگر میبینید که همسرتان به این رمزگذاری حساس شده و واکنش نشان میدهد، خیلی راحت و ساده رمز را در اختیار او بگذارید. خودتان را در موضعی قرار ندهید که مدام بهتان شک کنند. متأسفانه این روزها به دلیل رواج شبکههای اجتماعی و ارتباطی که نوع و حجم رابطهها را به کلی متحول کرده است، همسران بیش از هر گروه دیگری آسیب پذیر شدهاند. شک و بیاعتمادی، روابط خارج از عرف خانواده، از هم پاشیدن نظام مقدس خانواده، از بین رفتن صمیمت و علاقهٔ بین زوجین از جمله مشکلاتی است که همسران به دلیل نداشتن فرهنگ درست استفاده از شبکههای مجازی و ارتباطی، به آن دچار میشوند. اگر حق با شماست...
البته تمام اینها به این معنا نیست که شما همیشه دچار توهم خیانت و بدبینی مرضی هستید. ممکن است اتفاقاتی در حال رخ دادن باشد، کسی شما را از بیتعهدی همسرتان آگاه کرده باشد و حتی شک و شبههای که به دلتان افتاده، علت حقیقی داشته باشد. در این حالت باید ابتدا و قبل از اینکه با پرخاشگری و عصبانیت و قهر و دعوا شروع کنید، از حقیقت ماجرا باخبر شوید، در حالی که همسرتان متوجه این حقیقتجویی شما نشود. بعد از آن که مطمئن شدید شک شما واقعی است گفتگو کنید. با همسرتان صحبت کنید. بعد از صحبت کردن و دیدن عکسالعمل همسر، که میتواند پذیرش یا انکار موضوع باشد، قدم بعد را انتخاب کنید. مراجعه به یک مشاور متخصص بسیار به شما کمک خواهد کرد.
همسرمان را کنترل کنیم یا نه؟
هیچکس توقع ندارد و حتی توصیه نمیکند که شما نسبت به زندگی و رفتار و روابط همسرتان بیتفاوت باشید و برایتان فرقی نکند که همسرتان با چه کسانی روابط باز دارد. این دقیقا خلاف قداست خانواده و تعهد زوجین به هم است. اما قطعا کنترل و چک کردن بیش از حد و مرضی همسر نیز، راهکار مناسبی برای نشان دادن توجه نیست. این تعهد و کنترلگری باید درونی باشد. شما با محبت، عشق، اعتماد، احترام، صمیمیت، گذشت، اعتماد به نفس، داشتن مهارتهای زندگی و... کنترلگری را از منبع بیرونی به یک نیروی کنترل درونی منتقل میکنید که هم آرامش خودتان و هم آرامش همسرتان را تامین میکند.
دیدگاه تان را بنویسید