سرویس سبک زندگی فردا: اغلب دانشجویان یا حتی پدر و مادرها فکر میکنند اگر خیلی درس بخوانید و شاگرد اول باشید، بدون ردخور یک شغل عالی پیدا میکنید و حسابی پول درمیآورید. اما متاسفانه واقعیت طور دیگری است. با اینکه بیشتر موقعیتهای شغلی به مدرک نیاز دارند، اما معمولا کسی با نمرههای شما کاری ندارد. وقتی که فارغالتحصیل میشوید، تنها چیزی که مهم است دانش و توانایی شما برای وارد شدن به بازارِ کار است. در واقع رفتن به دانشگاه برای این است که شخص تحصیلکردهای به حساب بیایید، نه اینکه میلیاردر شوید. حتی رفتن به بهترین دانشگاه کشور هم برای این ممکن است باعث پولدار شدن شما شود که با آدمهای بیشتری آشنا میشوید. متاسفانه اکثر دانشجوها هیچ هدفی از چیزی که یاد میگیرند ندارند و بعد از چند سال تلاش و زحمت با یک تکه کاغذ، کلی هزینه و وام دانشجویی و بدون هیچ مهارت یا برنامهای برای آینده از دانشگاه بیرون میآیند و حتی نمیتوانند یک شغل معمولیِ متناسب با رشتهی تحصیلیشان پیدا کنند. این متن را به نقل از چطور بخوانید.
۱. آنها زودتر از بقیه میفهمند از زندگی چه میخواهند
معدلپایینها زمان زیادی را در کلاسهای غیرضروری که ما در آنها برایشان غیبت نمیکنیم، نمیگذارند. اگر میخواهید کارشناس فنی شوید، قطعا نیازی نیست چندین مقاله با موضوع «چگونه تابستان خود را سپری کردید؟» بنویسید یا غزلهای حافظ را از بر کنید.
آدمهای موفق بیشتر تمرکزشان را روی درسهای عملی میگذارند و موضوعاتی را انتخاب میکنند که برای شغل آیندهشان مفید باشد. مخترع و کارآفرین معروف دنیا، استیو جابز دانشگاه را تمام نکرد ولی به یک چهرهی موفق در تکنولوژی تبدیل شد، فقط به خاطر اینکه روی کاری که دوست داشت وقت میگذاشت. او در سخنرانی معروفش برای دانشآموختگان دانشگاه استنفورد گفت: «تنها راه موفقیت این است که به کارتان علاقمند باشید. به جستجو ادامه دهید و ناامید نشوید. وقتی علاقه قلبیتان را پیدا کنید، خودتان خواهید دانست که آن را یافتهاید.»
۲. تجربههای دستِ اول به دست میآورند
بیشتر معدلپایینها زودتر از همکلاسیهایشان شروع به کار میکنند. چون باید پول در بیاورند، بیشتر در کلاسهایشان غیبت میکنند و نمرههایشان پایین میآید. در عوض تجربههایی بهدست میآورند که بیشترِ شاگرداولها از آنها بینصیب میمانند و همه میدانند که استخدام شدن بدون تجربه، چقدر سخت است.
۳. ارتباط برقرار میکنند
وقتی که شاگرداولها حسابی به موضوعات غیرضروری چسبیدهاند، معدلپایینها کتابهای مفید میخوانند و هر روز با کلی آدم جدید آشنا میشوند. در زندگی واقعی، شناختن آدمهای قدرتمند میتواند به اندازهي توانایی ارتباط برقرار کردن، برای شغل شما مهم باشد.
۴. میدانند چطور از زندگی لذت ببرند
آنها وقتی در دوران دانشگاه مهمانی میروند و حتی صبحها خوابآلود سرکلاس حاضر میشوند، اما از زندگی لذت میبرند. وقتی شروع به کار میکنند هم همین جور هستند. خیلی صاف و ساده اگر بگوییم، قضیه به این صورت است که آدمهای شاد از آدمهای ناشاد موفقتر هستند. آنها به این خاطر که بودن در کنارشان لذتبخشتر است، در کارهای گروهی نقشی فعال دارند و به همهی گروه انرژی میدهند. اینها ویژگیهایی هستند که هر رئیسی به دنبالش است. آدمهای منفیباف و پراسترس و بداخلاق هرچقدر هم باهوش باشند، بهترین گزینه برای استخدام نیستند.
۵. سادهترین راهحلها را پیدا میکنند
متخصص کامپیوتر معروف، بیل گیتس یکی از موفقترین آدمهای دنیاست که نمیتواند پُز نمرههای دانشگاهش را بدهد. با وجودِ این، او توانست با ساختن مایکروسافت به موفقیت دست پیدا کند. بیل گیتس هیچوقت به معدل و نمره اهمیت نمیدهد و میگوید فقط خلاقانه فکر کنید. یکی از معروفترین گفتههایش این است که «من همیشه آدمهای تنبل را برای کارهای سخت انتخاب میکنم. چون آنها یک راه ساده برای انجام کارهای دشوار پیدا میکنند.»
۶. دنبال آرزوهایشان میروند
خیلی از آدمهای موفق عاشق کارشان هستند. وقتی وارد دانشگاه میشوید هنوز خیلی جوان هستید و ممکن است ندانید دقیقا به چه چیزهایی نیاز دارید. به همین خاطر باید بدانید که مجبور نیستید انتخاب ۱۸ سالگیتان، یا بدتر انتخاب پدر و مادرتان را دنبال کنید. الیزابت هولمز یکی از زنان میلیاردر دنیا، نمونهی خوبی است. او پزشکی را متحول کرد. الیزابت از استنفورد، یکی از معتبرترین دانشگاههای دنیا بیرون آمد تا دنبال رویاییش برود. یکی دیگر از بهترین نمونهها ریچارد برانسون معروف و عاشق خوشگذرانی است. او در سن ۱۵ سالگی ترک تحصیل کرد و حالا شرکت بزرگ ویرجین را مدیریت میکند.
۷. آنها میدانند مبارزه یعنی چه
موفقیت به هوش احساسی، پشتکار، علاقه و مهمتر از همه توانایی غلبه بر شکست نیاز دارد. مهم نیست در دانشگاه چه معدلی داشتهاید، در کسبوکار هم مثل زندگی بالاپایینهایی وجود خواهد داشت. معدلپایینها بیشتر موفق میشوند چون معنی مبارزه را میدانند. مبارزهی آنها از تلاش برای پاس کردن امتحان شروع میشود و به تلاش برای راه انداختن کسبوکار خودشان ختم میشود.
در پایان، معدل و نمرهها فقط عدد هستند. موفقیت واقعی این است که در دنیای واقعی برای خودمان کسی شویم. یادتان باشد مشکل در تحصیل نیست، مشکل در روش تحصیل است. وقتی به تحصیل فکر میکنید، باید مهارتها را هم در نظر بگیرید، نه فقط اطلاعات یا دانش را. یادتان باشد فقط ۲۷ درصد از فارغالتحصیلهای دانشگاه در زمینهی تحصیلیشان کار میکنند. پس اگر میخواهید پولدار شوید این نکات را رعایت کنید و به دنبال کسب مهارتهای مفید فنی و اجتماعی باشید، اما اگر هنوز معتقدید علم بهتر است از ثروت، دیدگاهتان قابل ستایش است و حتما به راهتان ادامه دهید.
دیدگاه تان را بنویسید