سرویس سبک زندگی فردا: درست است که آمار طلاق در سالهای اخیر افزایش یافته است؛ اما باید این نکته را در نظر گرفت که در آسیبشناسی این اتفاق فقط جداییهایی در آمار میگنجند که در محضر ثبت شوند اما در کشور ما نوع دیگری از طلاق نیز وجود داشته است که در آن زوجین از یکدیگر جدا نمیشوند اما عملا دیگر ارتباطی با هم ندارند و خود این حالت که نام «طلاق عاطفی» را روی آن گذاشتهاند زمینهای برای بروز طلاق میشود. در ادامه این گفتوگو را به نقل از روزنامه حمایت بخوانید. برای آشنایی بیشتر در این باره به گفتوگو با «محمد پیروی خامنه» آسیبشناس اجتماعی نشستهایم که میخوانید. طلاق عاطفی به چه معناست؟ به جای تعریف این واژه برایتان مثال میزنم، گاهی وقتی از یک زن و شوهری درباره روابط خصوصیشان پرسیده شود در این باره میگویند که ما مانند خواهر و برادر هستیم و هیچ رابطه عاطفی و جنسی با هم نداریم. اینجاست که زنگ خطر طلاق عاطفی به صدا در میآید. زن و شوهری که هیچ یک از نیازهای عاطفی یکدیگر را رفع نمیکنند و فقط به ظاهر در کنار هم هستند، در اصطلاح دچار طلاق عاطفی شدهاند. علایم طلاق عاطفی چیست؟ در خانهای که هیچ رابطه عاطفی در
میان زوجها وجود ندارد و همه از خانه فراری هستند و مدام از یکدیگر گله و شکایت دارند طلاق عاطفی شکل میگیرد. آماری در این خصوص وجود دارد؟ در خصوص این موضوع به دلیل اینکه در میان زن و شوهرها به صورت پنهان وجود دارد آماری رسمی نمیتوانیم ارایه کنیم. اما بررسیها نشان میدهند که طلاق عاطفی در سالهای اخیر در بین زوجین افزایش یافته است. یکی از دلایل این موضوع استفاده از ماهوارههاست زیرا زوجین با دیدن فیلمهای مختلف انتظار بیشتری از یکدیگر دارند که در صورت برآورده نشدن آنها فاصله بین آنان زیاد میشود و در نهایت نتیجهای جز بیتوجهی نسبت به یکدیگر نخواهد داشت. چند درصد از زوجهایی که طلاق عاطفی را تجربه میکنند، همخانه باقی میمانند؟ در این باره نمیتوان از درصد و عدد و رقم حرف زد. اما باید این را بدانید که دو نفر وقتی از نظر روحی و احساسی از هم فاصله بگیرند در صورتی که همخانه بماننددرصد زیادی از این افراد جدایی رسمی را تجربه میکنند. زن و شوهرها پیش از جدایی، مسیر جدایی و سقوط مشابهی را طی میکنند که شامل کاهش تعاملها، هیجانها و نگرشهاست و باعث میشود زن و شوهر گام به گام به جدایی، طلاق و تنهایی نزدیکتر
شوند که رابطه این نوع زن و شوهرها مملو از منفی گرایی است. بیشترین سهم از طلاق عاطفی مربوط به زنان است یا مردان؟
بیشتر وقتها مردان عامل اصلی در طلاق عاطفی هستند زیرا آنان پس از ازدواج، بیشتر، خود را سرگرم کار میکنند و همین موضوع از انرژیای که باید صرف توجه به همسرشان کنند میکاهد بنابراین زنان آنان که نیازهای عاطفیشان مرتفع نمیشود به تدریج افسرده خواهند شد و دیگر توانایی مدیریت خانه را نخواهند داشت. ادامه این روند، سردی روابط زن و شوهری را در بردارد.
فرزندان زن و شوهری که در طلاق عاطفی به سر میبرند، چه آسیبهایی را متحمل میشوند؟ بیشتر زنان احساس طلاق عاطفی را تجربه میکنند، بنابراین سعی میکنند خلأ عاطفی خود را با فرزندانشان پر کنند پس فرزندان آنان بیشتر انسانهایی وابسته بار میآیند که بدون حمایت والدینشان نمیتوانند کاری انجام دهند. البته این بچهها محبت کردن را نمیآموزند بنابراین درصدی از آنان نیز هنگام ازدواج با مشکلاتی مواجه میشوند. گاهی پیش میآید که فرزند از پدر یا مادر خود به دلیل بیتوجهی متنفر میشود و از او کینه به دل میگیرد بنابراین این موضوع موجب بروز آسیبهای روحی خواهد شد. در این طلاقها زنان بیشتر آسیب میبینند یا مردان؟ همانطور که میدانید زنان در وضعیت بروز طلاق آسیبپذیرترند. بنابراین این نوع طلاق نیز مستثنی نیست. این در حالی است که زنان به دلیل موضوعهای فرهنگی سعی میکنند تا با زندگی خود کنار بیایند و از همسر جدا نشوند اما گاهی به حدی میرسند که دیگر ادامه زندگی برایشان دشوار است که در این هنگام آسیبهای روانی زیادی او را تهدید کرده است. چه راههایی برای کاهش این مشکل پیشنهاد میکنید؟ زوجها به خصوص کسانی که تازه ازدواج
کردهاند باید توجه داشته باشند تا از انتقاد و سرزنش پرهیز کنند، بدرفتاری و بروز رفتارهای پرخاشگرانه هیچ دردی را دوا نمیکند بنابراین باید زبانی نرم و غیرمستقیم رفتار همسر خود را اصلاح کنید. به جای دیدن رفتارهای منفی به ویژگیهای مثبت همسر خود تمرکز داشته باشید و باید توجه داشت که مسخره کردن و طعنه زدن آفت زندگیهای زناشویی است. اختلاف سلیقه در همه زندگیها وجود دارد.
دیدگاه تان را بنویسید