سرویس سبک زندگی فردا: یکی از دوستان من سه فرزند خارقالعاده دارد! آنها اسباببازیهایشان را خودشان جمع میکنند، سر ساعت بدون چانه زدن به رختخواب میروند، حتی اختلافاتشان را هم خودشان حل و فصل میکنند! این بچهها شگفتانگیزند! حتی یکبار دیدم پسر سه سالهاش با بچهای که کامیون اسباببازیاش را به زور از دستش کشیده بود، در نهایت آرامش برخورد کرد. باور کنید شوخی نمیکنم این بچهها وجود دارند! ما هم میتوانیم پدر یا مادر یکی از این بچهها باشیم، اگر بدانیم چگونه با کودک خود رفتار کنیم. دوستم اعتقاد دارد بچههایش هم باید زمانهایی برای خودشان داشته باشند؛ قبل از هر چیزی آنها کودک هستند و باید بچگی کنند! اما او اعتقاد دارد کمی چالش تربیتی هم لازم است. من از او رمز کارش را پرسیدم و امیدوارم بتوانم برخی حکمتهای روش تربیتی او را به شما هم منتقل کنم. با این مقاله به نقل از چطور همراه باشید، با روشهایی که روانشناسان تربیتی به آن رسیدهاند بهتر میآموزیم چگونه با کودک خود رفتار کنیم.
برای آنکه راز موفقیت دوستم را بفهمم از او پرسیدم چه روشی دارد؟ کودکانش را تهدید میکند؟ اگر حرفش را گوش نکنند تنبیهشان میکند؟ به آنها وقت آزاد زیادی میدهد؟ یا در ازای اینکه حرفش را گوش بدهند به آنها خوراکی رشوه میدهد؟ دوستم از سؤالات من شوکه شد و گفت: «نه اصلا اینطور نیست! سعی میکنم درستترین کار را برای تربیت آنها انجام بدهم و برایشان روشن کنم که چه انتظاری از آنها دارم. حالا فقط کافی است به آنها نگاه کنم، خودشان میفهمند که باید منظم باشند و چگونه رفتار کنند!»
این روش در صورتی که درست انجام شود ممکن است خیلی هم خوب باشد و کارشناسان در اینکه دوست من ایدهی خوبی دربارهی آموزش رفتار به کودکان دارد، توافق دارند. اگر شما وقتی فرزندانتان هنوز نوپا هستند، انتظاراتتان را به روشنی مشخص کنید، این توقعات در آنها نهادینه میشود و از آن به بعد خودشان هم همین توقعات را از خودشان خواهند داشت. به بیان دیگر چون کودکان بهطور طبیعی تمایل به خوشحال کردن پدر و مادر دارند، سعی میکنند همانطوری که شما به آنها آموزش دادهاید، رفتار کنند. کارشناسان میگویند کودکان از همان ۱۸ ماهگی رفتاری همدلانه دارند و به انتظارات والدینشان پاسخ میدهند.
در ضمن یک خبر خوب برایتان دارم؛ تربیت یک کودک خردسال آنقدرها هم که به نظر میرسد ترسناک نیست! اگر زمانی که کودکتان هنوز ۲ ساله است، آموزش دادن به او را شروع کنید، کودک سریعتر یاد میگیرد، مقاومت کمتری نشان میدهد و در نهایت رفتار بهتری خواهد داشت. هر کدام از مواردی که در ادامه اشاره خواهیم کرد، ملزوماتی است که یاریتان میکند کودکی پرورش بدهید که خودش بداند چطور رفتار کند.
بخش اول: قوانین ثابت و قابل احترامی تعیین کنید
بچهها معمولا فکر میکنند هرکاری که دلشان میخواهد، باید انجام بدهند. اگر هم چیزی خلاف میلشان باشد گریه میکنند، جیغ میزنند و یا با پرتاب کردن وسایل، اوقاتتلخی میکنند. وقتی کودک درک کند که مرزهای تعریفشده و خوبی وجود دارد، یاد میگیرد که خودش را با شرایط وفق بدهد و به محدودیتها احترام بگذارد.
۱. توضیح بدهید چرا…
لازم نیست برای کارهایی که از فرزندتان میخواهید یا قوانینی که برای او وضع کردهاید، توضیحات جامع و کاملی به او بدهید. اما اگر بداند دلایل قانعکنندهای وجود دارد، کمتر لجبازی میکند. مثلا اگر قرار گذاشتهاید که سر ساعت ۸ به رختخواب برود، به او بگویید این کار لازم است چون بدن او را قوی و سالم نگه میدارد. یا اگر به او میگویید اسباببازیهایش را جمع کند، دلیلش این است که دفعهی بعد که خواست بازی کند، دنبالشان نگردد.
۲. از او تعریف کنید
وقتی کودک تختش را مرتب میکند یا اجازه میدهد خواهرش با اسباببازیهایش بازی کند، حتما این رفتارش را تمجید کنید. به او بگویید: «چه پسر بزرگی دارم که خودش تختشو مرتب میکنه و کاراشو خودش انجام میده.»
۳. خودتان هم قوانین را رعایت کنید
کودک باید ببیند که خودتان هم قوانین را رعایت میکنید. وقتی از کار برمیگردید لباسهایتان را آویزان کنید، ظرفهای کثیف را داخل سینک بگذارید و وقتی ناراحتید گریه زاری و داد و بیداد نکنید. بچهها زمانی درست رفتار میکنند که ببینند شما هم به قوانین خودتان احترام میگذارید.
۴. وجدان کودک را پرورش بدهید
اگر کودکتان به خاطر سرپیچی از قوانین شما احساس بدی داشت، سعی کنید این حس بد او را به حداقل برسانید. درست است که کمی حس گناه برای کودک لازم است؛ چون باید بتواند درست و غلط را تشخیص بدهد و سعی کند در مسیر درست حرکت کند؛ اما یادتان باشد از اینگونه اتفاقات به عنوان یک فرصت آموزشی بهره ببرید. دکتر هال پیشنهاد میکند در این مواقع به کودک بگویید: «میدونم ناراحتی اما همهی ما اشتباه میکنیم، فقط باید حواسمون باشه دفعهی بد تکرارش نکنیم.»
بخش دوم: مهارتهای حل مسئله را یادش بدهید
یکی از بزرگترین دلایل رفتارهای بد کودکان، احساس ناتوانی و ناامیدی آنهاست. زمانی که کودکان ابزارهای مورد نیاز برای کشف خودشان را داشته باشند، بهتر رفتار میکنند چون در این صورت بهتر مراقب خود هستند و به قول معروف کمتر صدای شما را در میآورند و در صورت مواجهه با چالشها درست عمل میکنند.
۱. به کودک اجازهی تصمیمگیری بدهید
درست است که فرزندتان کوچک است اما به او فرصت بدهید که انتخاب کند. از او بپرسید: «دلت میخواد کدوم لباسخوابت رو بپوشی؟»، «برای زنگ تفریحت چه ساندویچی دوست داری برات بذارم؟»، اگر کودک بتواند این تصمیمات کوچک را بگیرد امور دیگر را بهتر اداره میکند، مثلا اگر با خواهرش دچار مشکل شود، دیگر از کارهای او شکایت نخواهد کرد و نمیگوید: «ببین مامان اون نمیتونه!» بلکه صبر میکند تا او راه درست را پیدا کند.
۲. تشویقش کنید دوباره و دوباره سعی کند
من و شما میدانیم اگر همهی کارهای کودک را خودمان انجام بدهیم، خب همهچیز سریعتر پیش میرود؛ اما مهم این است که به کودک، مخصوصا کودک پیشدبستانی زمان کافی بدهیم خودش از پس کارهایش بربیاید. به کودکان کمک کنید کارهایشان را در خانه و مدسه درست انجام بدهند، بگذارید کودک خودش بند کفشهایش را ببندد حتی اگر مجبور باشید کمی بیشتر منتظر بمانید. اجازه بدهید خودش اسباببازیهایش را جمع و جور کند یا جورابهایش را درون ماشین لباسشویی بگذارد.
۳. طوری کودکتان را تربیت کنید که دربارۀ هرچیزی، همۀ جوانب را درنظر بگیرد
مهارتهای شناختی کودک برای به چالش کشیدن خودش را تقویت کنید. مثلا وقتی دربارهی اینکه چگونه باید کاری را به انجام برساند از شما سؤال میکند، جوابش را با سؤال بدهید. مثلا بگویید: «خودت فکر میکنی باید چیکار کنی؟» با این سؤال اعتماد به نفس او را بالا میبرید و کمک میکنید دربارهی مسائل عمیقتر تفکر کند و نگرش درستی داشته باشد.
بخش سوم: کمک کنید کودکتان صبر کردن را تمرین کند
هیچکس از انتظار خوشش نمیآید، مخصوصا کودکان و نوجوانها؛ چون ساختار تکاملی و عصبی آنها به گونهای است که علاقه دارند زودتر از همهچیز سر در بیاورند. بهتر است وقتی کودک نوپاست به او صبر و شکیبایی بیاموزیم. ممکن است کمی سخت باشد و کودک مقاومت کند یا ناراحت شود اما این کار به او کمک میکند در آینده بتواند راحتتر با مسائل روبهرو شود و صبر کردن برایش سخت نباشد و البته اگر قرار بود برای چیزی یا کاری صبر کند، رفتارهای ناخوشایندی نداشته باشد.
۱. بگذارید انتظار بکشد
هرچیزی را خواست، بلافاصله به او ندهید! اجازه بدهید فرزندتان احساس ناخوشایند انتظار را تجربه کند؛ چون این یک تغییر بزرگ و مهم است. به فرزندتان کمک کنید که بیصبری خودش را مدیریت کند.
۲. به کودکتان دربارهی احساساتش بگویید
کودک نوپا وقتی منتظر میماند، نمیتواند احساس سرخوردگی و یأس خود را بیان کند! اما شما میتوانید برای احساسات مختلف او اسمی بگذارید و کمکش کنید آنها را به زبان بیاورد. از طرفی وقتی موفق شد برای چیزی صبر کند، تشویقش کنید. اگر کودک پیشدبستانی شما توانست در برابر چیزی صبوری به خرج دهد، به او بگویید: «میدونم که انتظار کار خیلی سختیه اما تو از پسش براومدی و این خیلی خوبه. تو صبر کردی». نظر دکتر بروکس در این مورد این است که اگر شما برای صبر فرزندتان ارزش قائل شوید، او ترغیب میشود بیشتر تلاش کند و به اندازهی کافی صبر کند تا به نتیجه برسد.
۳. کودکتان را در اموری که نیاز به صبر دارد، مشارکت بدهید
کودکان را به کارهایی که فورا نتیجه نمیدهند و زمان میبرند تا به ثمر برسند، تشویق کنید. مثلا از او بخواهید با لگوهایش یک سازهی متفاوت و کمی پیچیدهتر بسازد، برایش پازل بخرید و از او بخواهید همراه شما بذر گل بکارد و از آن مراقبت کند تا سبز شود. مطمئن شوید که کودک مدام با انواع گجتها و بازیهای کامپیوتری که فقط با فشار یک دکمه جواب میگیرد، سرگرم نیست!
بخش چهارم: روی «همدلی» زیاد تأکید کنید
تا به حال چندبار وقتی کودکتان اسباببازیاش را با دوست یا خواهرش شریک شده است، کار او را پررنگ جلوه دادهاید؟ اصلا فکر کردید که باید به این موضوع اهمیت بدهید؟! آدمها با این ذهنیت بزرگ میشوند که تمام دنیا حول محور خودشان میچرخد پس از همان کودکی یادشان بدهید که همهی آدمها احساس دارند، میفهمند و عواطف سایرین هم مهم است! اگر کودک اینگونه رشد کند کمتر احتمال دارد که در آینده با دیگران بد رفتار کند یا به آنها آسیب برساند.
۱. از مهربانیهای فرزندتان قدردانی کنید
بهتر است فرصتهای طبیعی را برای آموزش همدلی به کودک از دست ندهیم. وقتی میبینید کودکتان نسبت به دیگری باملاحظه رفتار میکند، شما هم به این رفتارش پروبال بدهید. مثلا اگر دیدید روی عروسکش پتو انداخته است، بگویید: «چه کار خوبی کردی، هوا سرد شده ممکن بود سرما بخوره.»
۲. به جای توضیح دادن، از او سؤال کنید
شما نمیتوانید به یک کودک نوپا، همدلی را توضیح بدهید. بچهها در شرایطی نیستند که به سخنرانی دیگران گوش بدهند. کاری که باید بکنید این است: کمک کنید دربارهی احساسات دیگران فکر کنند. اگر از آنها سؤال کنید ذهنشان بهکار میافتد و متوجه احساسات دیگران میشوند. مثلا وقتی کودکتان اجازه نمیدهد دوستش با عروسکش بازی کند از او بپرسید: «فکر میکنی دوستت چه حسی داشت وقتی نذاشتی به عروسکت دست بزنه؟»
۳. زبان بدن را به کودکتان یاد بدهید
خودتان میدانید که حالات چهره و حرکات بدن احساسات آدمها را بیان میکند. وقتی بتوانید این احساسات را درک کنید، همدلیتان بیشتر میشود. «دیدی وقتی شکلاتت رو با دوستت نصف کردی چقدر خوشحال شد؟ دیدی خندید؟ تو باعث شدی اون خوشحال بشه.» به موقع به او یادآوری کنید به حالات دیگران که بیانکنندهی احساسشان است، فکر کند. کودک ممکن است در ابتدا کاملا متوجه این رفتارها نشود اما کمکم درک خواهد کرد و میفهمد رفتار او چگونه میتواند دیگران را تحت تأثیر قرار بدهد.
حرف آخر
هم من و هم شما میدانیم که یک شبه نمیشود یک بچه را تربیت کرد و نظم و ترتیب یادش داد! خیلی از اوقات ممکن است فرزندتان بیادبی کند یا رفتار بدی داشته باشد هرچقدر هم که شما سعی کرده باشید این اتفاق نیفتد. یادتان میآید دوستم چه میگفت؟ «در نهایت آنها فقط بچه هستند» همین! تلاش کنید! دیر یا زود جواب میگیرید و کودک دلبندتان میآموزد حتی زمانهایی که شما حضور ندارید، بهتر و بهتر رفتار کند. مطمئن باشید!
دیدگاه تان را بنویسید