سرویس سبک زندگی فردا: یکی از معضلاتی که امروزه اغلب جوامع بشری با آن روبه رو هستند، معضل طلاق و مشکلات روانی فرزندان بعد از جدایی پدر و مادر است. میتوان گفت یکی از بزرگترین اثرات منفی طلاق این است که چون اکثرا بچهها بعد از طلاق با مادران خود زندگی می کنند، ممکن است دچار مشکلاتی شوند که تنها حضور پدر در خانه میتواند مانع از این مشکلات شود. در ادامه عوارض و تاثیرات طلاق را بر فرزندان به نقل از سلامت نیوز بررسی میکنیم.
بچههای طلاق در غیبت پدر، غمگین، عصبی و در نهایت افسرده میشوند و به صورتهای مختلف سرکشیها و لجبازیهای خود را نشان میدهند که حاصل آن در برخی دختران، ترک مدرسه و در پسرها، اعتیاد و الکلی شدن و انواع بزهکاری است. در این گزارش سعی داریم طی گفت وگو با سید حمید موسوی محقق ونویسنده، ابعاد مختلف این موضوع را هنگام فقدان پدر مورد بررسی قراردهیم .
واکنش پسرها شدیدتر از دخترها
بچههای ۶ تا ۸ ساله، اغلب پس از جدایی پدر و مادر دچار افسردگی شدید میشوند، واکنش پسرها معمولا از دخترها شدیدتر است. پسربچهها زود به گریه میافتند و سراغ پدر را میگیرند. هر چه سن این بچهها زیادتر میشود، احساس غم و افسردگی، جای خود را به خشم و خشونت میدهد. بچههای ۹ تا ۱۲ ساله مخصوصا پس از جدایی والدین واکنشهای خشم آلودی از خود نشان میدهند. برای مادرها به نظم درآوردن آنها کار آسانی نیست. پسرها از بازدید و ملاقات با پدر استقبال نمیکنند. کارکرد آنها در مدرسه پایین میآید و بعضی از پسران و دختران با معلمان خود درگیریهایی پیدا میکنند.
اثرات عاطفی
به طور کلی بچهها معمولاً در غیبت پدر غمگین، عصبی و در نهایت افسرده میشوند. اثرات عاطفی جدایی برای بچهها شامل موارد زیر میشود:
غمگینی: یکی از واکنشهای متداول و معمول اکثر بچههای زیر ۸ سال در مقابل طلاق، غمگینی است. مدت زمان کمی پس از آنکه پدر خانه را ترک میکند ، بچهها احساس کسالت و غمگینی میکنند، به ویژه اگر ملاقاتهای پدر منظم و پیوسته نباشد اینگونه بچهها اغلب بغض به گلو دارند و زیاد گریه میکنند و ظاهراً نیاز ارضا نشدنی به نوازش و اعتماد به نفس دارند.
خشم: یکی از واکنشهای متداول بچههای بزرگتر و نوجوانان، خشم است که به ویژه در پسرهای ۸ تا ۱۲ ساله که پدر پس از طلاق آنها را ترک می کند، دیده میشود. عدم حضور پدر، پس از طلاق سبب غمگینی و عصبیت در بچهها میشود که چنانچه تشدید شود، ممکن است عواقب ترسناکی به بار آورد؛ از آن جمله احساس عدم امنیت است که به علت فقدان کنترل روی بچه به وجود میآید.
اثرات تربیتی
زمانی که سرپرست خانواده، مجرد، فقیر و شاغل است، غالبا برای انتخاب میان کیفیت تربیت کودکان دچار مشکل میشود. امروزه برخی مشاغل مستلزم صرف وقت به مدت طولانی و یا صرف ساعات غیرمعمول برای کار هستند و این شرایط، برای اکثر والدین تنها، بدین معناست که آنها به عنوان سرپرست خانواده، کمتر میتوانند از تجربیات و آموزشهای تربیتی بهره گیرند، زیرا به میزان طولانی کار میکنند.
مادرانی که به تازگی بیوه شدهاند، ضمن اینکه برای فقدان شریک و یار زندگی خود بسیار غمگین هستند، مجبورند وظایف و مسئولیتهای خانهداری را نیز انجام دهند. این تنظیم وظایف ممکن است ماهها و یا سالها طول بکشد تا اینکه آنان بتوانند از عهده مشکلات اقتصادی خویش برآیند و همزمان نقش دلداری و تسلی بخشیدن به فرزندان را ایفا کنند. بعضی از آنان حضور فرزند را مانع یافتن همسر مناسب میدانند. البته کودکان نیز هر چقدر که بزرگتر می شوند، با سوالاتی در مورد سرگذشت خود و نیازشان به حضور پدر، مادران را به ستوه میآورند.
اثرات رفتاری
محققان معتقدند عدم حضور پدر، اثرات متفاوتی را روی رفتار دختران و پسران دارد. هنگامی که پدر خانواده حضور ندارد، پسران تمایل بیشتری دارند که قواعد اجتماعی را نقض کنند والبته در دختران نیز این آثار هرچند شدید نیست، اما نمیتوان از آن چشم پوشی کرد.
اثرات بهداشتی (جسمی و روانی)
دخترانی که طی ۵ سال اول زندگی خود، رابطه مثبتی را با والدین خود داشتند، نسبت به دخترانی که روابط سرد با والدین خود داشتند، دیرتر به بلوغ میرسند. محققان دریافتند که کیفیت برخورد و رفتار پدران با دختران، مهمترین نشانه زمانبندی بلوغ دختران است. پدر دخترانی که دیرتر به بلوغ میرسند؛ معمولاً در رشد و تربیت دختران، مشارکت بسیار دارند و پشتیبان همسر خود (مادر دختر) بودهاند، اما در سنین رشد دختران، ارتباط پدر با دختر بیش از ارتباط دختر با مادر میتواند مؤثر باشد.محققان معتقدند دختران، ناآگاهانه زمان بلوغ خود را براساس رفتار پدرشان تنظیم میکنند.
دیدگاه تان را بنویسید