سرویس سبک زندگی فردا؛ سیده زهرا برقعی: تا به حال دو قسمت در مورد مهارت اعتماد به نفس نوشتیم . مهارتی کلیدی که اگر نداشته باشیم، اوضاعمان رو به راه نخواهد بود. در واقع کمبود اعتماد به نفس باعث میشود که همیشه خودمان را مظلوم ببینیم. مثل کسی که بقیه حق او را خوردهاند و او نتوانسته به پیشرفتهایی که شایستهاش بوده، برسد. در حالی که اگر اعتماد به نفس بالا برود، دیگر این احساس را نخواهیم داشت. برعکس، کاملا احساس برتری و قدرت خواهیم داشت.
این قسمت سومی است که به این موضوع میپردازیم. اهمیت زبان بدن را کسی نمیتواند منکر شود. این بدن شماست که قبل از هر حرف و عکس العملی از شما، به دیگران پیامی صادر میکند. نحوۀ نگاهتان، نوع ایستادن یا نشستنتان، فرم شانهها، چهرۀ شما. اینها را فراموش نکنید. باید روی زبان بدنمان کار کنیم تا جرقههای اعتماد به نفس بالا در ما زده شود. میخواهیم قضیه را با یک تمرین جالب، جا بیندازیم. قاعدۀ بازی تنها حالات بدنی شما نیست که بازتاب کننده اعتماد به نفس، امنیت یا هرچیز دیگری است که از درون احساس میکنید؛ بلکه حالات بدنی شما پیغامی را به مغزتان صادر میکند که به شما در آن لحظه میگوید چه احساسی داشته باشید. در واقع برعکس است؛ حالات بدنی شما احساس اعتماد به نفس درون شما را ایجاد میکنند.
آمادهاید شروع کنیم؟
هرجایی که الان نشستید به پشت تکیه دهید. حال کمی بیشتر از فضای اطرافتان را اشغال کنید. شانهها کمی رو به عقب کشیده شوند. آرنجها خارج از بدن و به سمت بیرون یا دستهایتان را ببرید بالا و پشت سرتان قفل کنید. پاهایتان را بکشید و یا پای چپتان را بر روی پای راستتان بیاندازید که پاهایتان با بدنتان یک مثلث تشکیل بدهند به جای دو خط موازی.
اگر با این تمرین مشکل دارید فرض کنید شما در اتوبوس و متروی خالی نشستید و به شدت خسته هستید و دو تا صندلی را برای خود اشغال میکنید، تا راحت استراحت کنید.
خب! همین حالت را حفظ کنید و جملهی زیر را با صدای بلند و از ته دلتان بخوانید: «نمیتونم انجامش بدم. احساس بدبختی میکنم. من بیارزشم» جالب شد! نمیتوانید بخوانید؟ خندهتان میگیرد؟ انگار نمیتوانید قبول کنید این جملات را؟ داستان چیه؟ چرا اینطوری شد؟
دلیل این احساس عجیب را میدانید؟
جریان از این قرار است که مغز شما نمیتواند حالتی متضاد با حالت بدنی شما داشته باشد. اگر شما احساس خوشحالی کنید، مغز شما فورا حالات بدنیتان را طوری تنظیم میکند که هم راستا با خودش باشد. اگر شما احساس حقارت کنید، مغز شما سریعا بدنتان را جمع میکند، تن صدایتان پایین میآید.
شما اگر این جملهها را نتوانستید با صدای بلند و از ته دل بخوانید دلیلش این است که بدن شما پیغامی متضاد با پیغام مغزتان فرستاده بود. بدن شما پیغام «بزرگ، پرانرژی، برتر، قدرتمند» را ارسال میکرد، اما مغز شما پیغام حقارت. حالا کدام برنده شد؟ بدنتان!
بازی دوم حالا بدنتان را خم کنید، دستانتان را کنار بدنتان نگه دارید، زانوهایتان را بچسبانید به هم و پایین را نگاه کنید و جملههای زیر را با صدای بلند بخوانید: «من مسئولیت پذیرم. من فوق العادهام. من در اوج قرار دارم.» اینبار هم نشد... درسته؟ چه نتیجهای از این بازی میگیریم؟
نتیجه چیست؟ بدن ما میتواند کارایی مغزمان را افزایش دهد و ارتباط مستقیم و قدرتمندی با مغزمان دارد. طرز نگاه کردن و نگه داشتن حالت بدنیمان کاملا بر روی طرز فکرمان تاثیر میگذارد.
پس از این به بعد همیشه در حالتی قدرتمند بنشینید، راه بروید، آب بخورید، بخندید، سلام بدهید! هر کاری میکنید با حالت بدنی قدرتمند و حجیم انجام دهید. شما خواهید دید زبان بدنتان چه تاثیر فوق العادهای بر روی طرز فکرتان خواهد گذاشت.
یک پیشنهاد عالی پیشنهاد من به شما این است که مثلا وقت ورود به یک جمع شلوغ، خودتان را منزوی و بیکس نشان ندهید. سر رو به بالا، با چشمهای درخشان و لبخند بر روی لب، وارد جمع شوید. اگر از پلههای یک سازمان بالا میروید و مستاصلاید که با چه کسی روبرو میشوید و قرار است چه اتفاقی بیفتد، وقت بالا رفتن از پلهها یک نفس عمیق بکشید و با اعتماد به خودتان، زبان بدنتان را به شکلی قدرتمند، کنترل کنید. باور کنید که نتیجه میگیرید و دعایش را به جان ما خواهید کرد.
دیدگاه تان را بنویسید