سرویس سبک زندگی فردا؛ مریم کمالینژاد: کودک مهربان و حرف گوشکن دیروزتان که حتی درباره خرید لباسهایش هم نظر چندانی نداشت و در واقع هر آنچه شما برایش میپسندیدید را با ذوق میپذیرفت و شخصیت چندان مستقلی نداشت و شما به عنوان والدین تمام تصمیمات را برایش میگرفتید، کمکم رشد کرده و حالا تبدیل به نوجوانی شده که دارد رشتههای رابطه با کودکیاش را یکی یکی میگسلد و به دوره جدیدی قدم میگذارد، دورهای که برای خودش ناشناخته و جدید است و برای والدیناش گاه، طاقت فرساست. نوجوانی آغاز هویتیابی و استقلالطلبی است و دستیابی به این دو مهم، ممکن است در خلق و خوی نوجوان اثر قابل اعتنا و حتی نگرانکنندهای بگذارد. یکی از این اتفاقات لجبازی کردن است. اگر شما یک نوجوان در خانه داشته باشید، ممکن است مدام از خودتان بپرسید که این همه لجبازی را از کجا آورده؟ چرا دوست دارد همهاش با شما لج کند؟ و طبیعی است که در چنین شرایطی والدینی عصبانی و ناراحت و دلخور باشید. اما داستان نوجوانی و لجبازی نوجوانی چیز دیگری است.
به دنبال هویتام میگردم مراحل هویتیابی دوره نوجوانی به این شکل است که ابتدا نوجوان در دوره نوجوانی اولیه، قطع کردن رشتههای روحی و ذهنی خود با دوره کودکی را آغاز میکند و همین مسئله که به هیچ عنوان ساده و آرام نیست، سبب ناآرامی روحی و خلقخوهایی میشود که مشاهدهی آن در بزرگسالان ممکن است ما را حسابی عصبانی و متعجب کند، اما برای نوجوان طبیعی و قابل درک است مثل؛ افسردگی، لجبازی، درونگرایی، زودرنجی، اضطراب و ... همهی این مسائل به دلیل سرزمین جدیدی است که نوجوان در آن قدم گذاشته و برایش ناشناخته و متفاوت و عجیب است و او مشغول جفت و جور کردن و شناخت قواعد آن است. مرحله دوم زمانی است که نوجوان شما سعی می کند با گرفتن مواضع مستقل خود را ثابت کند. در این دوره نوجوان دارای رأی و نظر مستقل است. سعی میکند درباره همه چیز از بزرگترین تا کوچکترین مسائل اطرافش، موضع گیری کند و معمولا موضع متفاوتی را ارائه دهد. او دیگر به هر آنچه شما برایش بپسندید قانع نیست و سعی میکند تصمیم گیرنده باشد نه اجرا کننده، رفتاری که در این دوره در نوجوان ممکن است پیدا شود، انزوا و گوشه گیری است. در مرحله سوم نوجوان کم کم از آن شرایط
بحرانی و ناشناخته و بیهویتی و گوشه گیری خارج می شده و به جمع و اجتماع باز میگردد، فعالیت را از سر میگیرد و میتوان امیدوار بود که ثبات شخصیت در این دوره اتفاق بیفتد.
چرا لجبازی؟
غرض از برشمردن مراحل هویتیابی این بود که والدین به این نکته واقف شوند که نوجوان به دلیل اتفاقاتی که در این دوره برایش میافتد، اعم از تغییرات ظاهری، هورمونی و روحی، بیشتر تحت تأثیر هیجانات است تا عقل و استدلال. نوجوان به علل متفاوت ممکن است دست به لجبازی کردن بزند. با هر کسی؛ والدین، همسالان، مربیان و...
این علل معمولا ریشهی عاطفی، روانی و یا اجتماعی دارند. اما دلیل اصلی این رفتار، دغدغهی استقلال طلبی است در واقع نوجوان سعی میکند با مخالفت و لجبازی، خود را به عنوان یک فرد مستقل و صاحب نظر و ایده که دیگر کودک نیست، به والدین و اطرافیانش ثابت کند. به همین دلیل است که گاه میبینیم نوجوان سعی دارد به زور به شما بقبولاند که او درست میگوید و شما اشتباه میکنید.
چه نوجوانانی لجبازی بیشتری میکنند؟ تمام چیزهایی که در بالا به آن اشاره شد ممکن است در نوجوان شما اتفاق نیفتد، یا به شکل گستردهتری رخ دهد. دلیل آن نوع تربیتی است که در کودکی درباره او اتخاذ شده است. کودکانی که تحت تأثیر تربیت سهلگیرانه یا سخت گیرانه قرار گرفته باشند، لجبازان قدرتری میشوند. در واقع افراط و تفریط در تربیت کودک از او نوجوان و حتی جوانی لجباز میسازد. کسی که در کودکی به کرّات از شما «نه» شنیده و تحت قوانین سخت و غیرقابل انعطاف روزگار گذرانده، حالا که از دستش برمیآید و احساس قدرت میکند و وابستگی عاطفی و اجتماعیاش نسبت به شما کم شده، دست به لجبازی میزند. در نقطه مقابل آنهایی که تربیتی سهلگیرانه و باری به هر جهت هم داشتهاند دچار همین معضل خواهند شد. چرا که او با «نه» شنیدن آشنایی ندارد و حالا که در مقابل اتفاقات بزرگتر و حتی آسیب رسان زندگی ناگزیر به شنیدن «نه» از والدیناش شده، قدرت پذیرش آن را نداشته و دست به لجبازی و مخالفت و پرخاشگری میزند.
چه کار کنیم؟ حتما از خودتان سوال میکنید که حالا باید در مقابل لجبازی نوجوان چه کار کرد؟ چه کنیم که کمترین آسیب به نوجوان و خانواده وارد شود و از این مرحله حساس به سلامت گذر کنیم. آیا مدام باید با او موافقت کرد و هر آنچه خواست و گفت از معقول تا نامعقول را پذیرفت؟ یا... در ادامه به مجموعه راهکارهایی برای مقابله با لجبازی نوجوان اشاره خواهیم کرد: ۱. لجبازی نکنید والدینی که شناخت درستی از دوره نوجوانی ندارند، گمان میکنند که نوجوانشان سر بیاحترامی با آنها را دارد. فکر میکنند در تربیت او موفق نبودهاند و یک بچهی بیادب و خیرهسر تربیت کردهاند. روشن است که اگر تفکر والدین به این سمت پیش برود، آنها هم در مقابل لجبازی نوجوان از کوره در رفته و دچار عصبانیت، پرخاشگری،لجبازی متقابل، نصیحت و نهایتا تنبیه متوسل میشوند و تمام این کارها باعث میشود که آتش لجبازی، هیزم بیشتری دریافت کرده و شعلهورتر شود. والدین نباید در برابر لجبازی نوجوان، دست به لجبازی متقابل و پرخاشگری بزنند. آرام باشید و به خودتان یادآوری کنید که تمام اینها به این دلیل است که فرزند شما دیگر کودک نیست و دارد خود را با قواعد بزرگسالی هماهنگ
میکند. ۲. منطقی باشید
اگر در کودکی برای کودکتان هزار دلیل منطقی و استدلال فلسفی بیاورید، هیچکدام را متوجه نشود. اگر دودوتا چهارتا کنید و به نظرتان ساده و قابل فهم باشد، او هیچ کدام را درک نخواهد کرد، چرا که او تفکر انتزاعی ندارد و هر آنچه عینی باشد را تنها میفهمد. اما نوجوان به سلاح قدرت تفکر انتقادی و انتزاعی دست یافته و می تواند دلایل منطقی و استدلاهای شما را بفهمد. به جای عصبانیت، لجبازی و پرخاشگریهای لحظهای و بی فایده، نفس عمیق بکشید، از محیط به مدتی که آرامتان میکند دور شوید و بعد در فرصتی مناسبت برایش دلیل بیاورید که چرا با او مخالفید، یا چرا به او نه میگویید و اجازه انجام کاری یا رفتن به مکانی را نمیدهید. در این وضعیت اشتباهی که ممکن است رخ دهد این است که توقع داشته باشید او دلیل شما را صددرصد قبول کند. قطعا اینطور نیست. او به آنچه که خودش میگوید و میفهمد و دلش میخواهد، ایمان و باور دارد و فکر میکند «درست» همان چیزی است که او میفهمد. اما ناامید نشده و از موضع انصاف و آرامش خارج نشوید، او بالاخره به حرفهای شما فکر خواهد کرد. و همین منطقی بودن و آرامش شما، پایههای تربیتی را میسازد که ثبات شخصیت نوجوانتان
را تسریع میبخشد.
۳. مستقیم و مداوم نصیحت نکنید
والدین بعد از این که با هزار ترفند خودشان را آرام کنند، به اولین راهکاری که متوسل میشوند، نصیحت کردن است. سعی کنید مستقیما وارد این وادی نشده و دست به نصیحت مستقیم، تکراری و مداوم نزنید چون هیچ اثری ندارد و حتی ممکن است تأثیر عکس بگذارد. در عوض سعی کنید غیرمستقیم نظرتان را مطرح کنید. مثلا در جمع خانوادگی با بیان یک تجربه شخصی، نکتهای که مد نظرتان هست را عنوان کنید. از نوجوانی و جوانی خود و تجاربتان و احساسی که بعدها داشتهاید بگویید.
۴.سرزنش ممنوع
بدترین کاری که میتوانید بکنید، سرزنش کردن نوجوان است. نگاهتان به نوجوانهای موفق دیگران نباشد که در این صورت نکات مثبت فرزند خودتان را هرگز نخواهید دید و تمام مدت احساس ناامیدی کرده و نکات منفی نوجوان در دیدتان پررنگ میشود. در این شرایط شما دیگر تشویق و تنبیه درستی نخواهید داشت. سعی کنید نکات مثبت نوجوان را دیده و آن را تشویق کنید. نکات منفی را مستقیم و در جمع به روی او نیاورید، از آنها به عنوان وسیلهای برای تنبیه سوءاستفاده نکنید. هر آنچه که در نوجوانی به او نسبت دهید، در آینده به شکل گستردهتری شاهد آن خواهید بود. مثلا اگر مدام به او بگویید: «خیلی بی عرضه ای» «از تو تنبل تر به عمرم ندیدم» «تو چقدر دروغگویی» و ... منتظر باشید که جوانی بی عرضه، تنبل و دروغگو نصیبتان شود.
۵. به او مسئولیتهای تازه بدهید مسئولیت دادن به نوجوان باعث میشود که نوجوان احساس شخصیت و استقلال و هویتی که به دنبال آن است را، احساس کند. به نوجوانتان مسئولیت بدهید. مسئولیتهایی که دوست دارد نه آنهایی که ازشان فراری است. اگر نوجوانی اهل کار و حساب و کتاب است، خریدها منزل را به او بسپارید، اگر دختر نوجوانی است که عاشق خانه داری و آشپزی است، درست کردن ناهار، پختن یک کیک و ... را به او بسپارید و بخاطر هنر و سلیقه و تواناییاش او را تشویق کنید.
۶. دوست او باشید
آدمها برای دوستانشان وقت میگذارند، با هم وقت میگذارنند، به حرفهای هم گوش میکنند در حالی که قضاوت و سرزنشی در کار نیست. پس سعی کنید با نوجوانتان یک دوست واقعی باشید تا شما را محرم حرفهایش بداند.
دیدگاه تان را بنویسید