سرویس سبک زندگی فردا: بعضی از مردان و زنان در زندگی مشترک خود به بن بست میرسند و طلاق میگیرند. در این بین گروهی از آن ها به دلیل فرار از بحران و مسائل ناشی از طلاق یا نیازهای عاطفی یا حتی فرار از طعنههای آشنایان، خیلی سریع و ساده تصمیم به تشکیل زندگی مجدد میگیرند در حالی که توجه ندارند که انتخاب در ازدواج مجدد به مراتب سختتر از ازدواج اول است چرا که اگر این بار هم با شکست مواجه شود، آثار زیانبار اجتماعی و روانی مخرب تری به جای میگذارد. در ادامه، نکات مهمی در این باره مطرح میشود. این مطلب را به نقل از سلامت نیوز بخوانید.
اولین قدم برای ازدواج مجدد چیست؟ نخستین عاملی که تعیین کننده آمادگی فرد متارکه کرده برای تشکیل زندگی مجدد است، این است که حساب و کتابهای عاطفی افراد در زندگی اولشان برای همیشه بسته شده باشد زیرا برخی افراد همچنان بعد از طلاق، درگیر ازدواج اول خود هستند؛ برای مثال هنوز در حال فکر کردن به همسر سابق شان هستند. واضح است که فرد بعد از پایان زندگی مشترک باید سعی کند پرونده ازدواجش را ببندد. مرگ یک طلاق، بی تفاوتی و خنثی بودن فرد نسبت به همسر سابقش است یعنی شما با دیدن همسر قبلیتان دیگر عصبانی نمیشوید، تپش قلب نمیگیرید و هیچ حس منفی و مثبتی نسبت به او ندارید، تمام این موارد علائم پایان رابطه است و در این شرایط فرد میتواند با آزادی افکار خود به ازدواج مجدد فکر کند. البته دسترسی ۱۰۰ درصدی به این شرایط سخت است اما باید تلاش کرد قبل از ازدواج دوباره به این شرایط بسیار نزدیک شد. بیشتر خودم را بررسی کنم یا همسر سابقم را؟ هر فرد بعد از طلاق ابتدا باید دلیل جدایی خود را تحلیل و بررسی کند، صفات منفی همسر سابق که زندگی مشترک شان را تخریب کرد، یادداشت کند و تنها به خصوصیات همسر سابقش توجه نکند؛ بلکه ویژگیهای خودش را
بنویسد. این مسائل به فرد کمک میکند معیارهایش برای زندگی مجدد مشخص شود. گاهی اوقات دیده شده که افراد به طور ناخودآگاه سعی دارند صفاتی را در همسر آیندهشان جست و جو کنند که در تضاد با همسر سابقشان بوده است؛ برای مثال اگر همسر سابق، خسیس بود، حتما همسر آینده دست و دلباز باشد. چه زمانی دوباره ازدواج کنیم؟ از لحاظ روانشناسی، شرط ازدواج مجدد این است که قبل از طلاق رسمی و قانونی، مدتها زن و مرد در جدایی عاطفی به سر برده باشند؛ اما زمانی که طلاق ناگهانی پیش میآید و فرد به لحاظ روانی همچنان درگیر این مسئله باشد از لحاظ روانشناسی بین ۶ ماه تا یک سال نیاز دارد که وارد مرحله جدید آشنایی نشود البته این موضوع را نمیتوان به همه بسط داد بلکه مورد به مورد و فرد به فرد فرق دارد و نمیتوان نسخه واحدی برای همه پیچید. با مخالفت فرزندم چه کنم؟ فرزندان و به خصوص فرزندان پسر درباره ازدواج مجدد مادران و فرزندان دختر درباره ازدواج مجدد پدرانشان بسیار حساس هستند که میتوان گفت عمده این مشکلات روی جنسیت میچرخد. مردی که میخواهد تشکیل زندگی مجدد بدهد باید با دخترش به گونهای مدارا کند تا فکر نکند که نادیده گرفته و طرد میشود و
حس حسادتش را برافروزد بلکه باید او را مجاب کند که دوستش دارد اما از نیاز به ازدواج هم صحبت کند و نوع این دوست داشتنها را از هم تفکیک کند. رابطه مادران و پسران نیز به همین شکل است و بیشتر اوقات فرزند ذکور نسبت به ازدواج مجدد مادرش غیرتی میشود و احساس بدی پیدا میکند. مادر باید در این زمینه، صبوری به خرج دهد و در عین ابراز توجه و علاقه به فرزند، از نیازبه تشکیل زندگی مستقل برای خود صحبت کند. چه زن و چه مرد هرگز نباید به فرزندانشان بگویند که من آنقدر تو را دوست دارم که هیچ وقت ازدواج نمیکنم اما در مورد زن و مردی که هر دو دارای فرزند هستند و میخواهند زیر یک سقف بروند، اوضاع قدری پیچیده میشود. در این شرایط والدین باید روی رابطه بین فرزندانشان با یکدیگر کار کنند تا تنش کمتری به وجود آید البته به شرط آن که هیچ درگیری بین زن و مرد نباشد. مردان در ازدواج مجدد موفقترند یا زنان؟ موفقیت ازدواج ربطی به جنسیت ندارد. در واقع زن یا مرد بودن عامل تعیین کننده در موفق بودن یک ازدواج نیست. در ازدواجهای مجدد موفق، کسانی درست عمل کردهاند که صبوری به خرج داده، دارای آرامش بوده و مسیر آشنایی را به خوبی طی کردهاند.
هرقدر افراد هیجانی و سرعتی تصمیم بگیرند، میزان خطر ازدواج مجدد ناموفق بالاتر میرود.
دیدگاه تان را بنویسید