سرویس سبک زندگی فردا: جزء بیستم و چهارم قرآن کریم که از آیه ۳۲ سوره مبارکه زمر آغاز و به آیه ۴۶ سوره مبارکه فصلت ختم میشود، در بردارنده آموزهها و پیامهای روح افزای الهی است که این نوشته تعدادی از آنها را نقل میکند. در ادامه این مطلب را به نقل از تبیان بخوانید.
تجربه مرگ با خواب روزانه واقعه مرگ رخدادی است که برای هر انسان فقط یک بار اتفاق میافتد و امکان تجربه دوباره آن وجود ندارد (مگر در مواقع بسیار نادر و خاص مانند رجعت) برای همین، افراد گمان میکنند قبل از وقوع آن نمی توانند تجربهای از آن داشته باشند. آیه ۴۲ سوره زمر خط بطلانی بر این گمان کشیده و مرگ را تجربهای روزانه برای تمام افراد معرفی میکند. در این آیه مرگ واقعهای کاملاً شبیه به خواب معرفی شده که در آن خداوند روح افراد را قبض میکند؛ دقیقاً به مانند قبض روح در مرگ. میفرماید: خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض میکند (اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِینَ مَوْتِهَا) و ارواحی را که نمردهاند نیز به هنگام خواب میگیرد (وَالَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا) با این تفاوت که مرگ جدایی کامل روح از بدن است و در خواب جدایی ناقص. بعد میافزاید: ارواح کسانی را که فرمان مرگ آنها را صادر کرده نگه میدارد (فَیُمْسِكُ الَّتِی قَضَى عَلَیْهَا الْمَوْتَ) که در اینها آن جدایی ناقص به کامل تبدیل شده که دیگر از خواب بیدار نمیشوند و ارواح دیگری را که فرمان ادامه حیاتشان را داده به بدنهایشان باز میگرداند تا سرآمد
معینی (وَیُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى). دو استفاده از این آیه شریفه: ۱. خواب، چهره ضعیفی از مرگ است و مرگ نمونه کاملی از خواب.
۲. توجه به این حقیقت که انسان هر بار که میخوابد در آستانه مرگ قرار میگیرد درس عبرتی است بس بزرگ برای او. [۱]
آنان که از یاد خدا بدشان میآید برخلاف مۆمنان که با یاد خدا قلبهایشان ترسان میشود [۲] (إِنَّمَا الْمُۆْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُكِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ )[۳] عدهای هم پیدا میشوند که برعکس اینان از یاد خدا بدشان آمده و منزجر میشوند. این عده که آیه ۴۵ سوره زمر عهده دار بیان آن است میفرماید (وَإِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ لَا یُۆْمِنُونَ بِالْاخِرَةِ ) این عده از یاد خدا بدشان میآید و از آن منزجر هستند؛ زیرا ایمانی به آخرت ندارند. تأسف بر انگیزتر اینکه وقتی در جمع این عده و یا در گفتگوی با یکی از اینها سخنی گفته شود که یاد خدا در آن نباشد؛ سخن از بتهای عبادی و معبودهای مالی آنها مثل دلار و سکه به میان آید، بلافاصله گل از چهرهشان شکفته و شادمان میشوند (وَإِذَا ذُكِرَ الَّذِینَ مِن دُونِهِ إِذَا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ). سه گام تا رسیدن به رحمت الهی راه رسیدن به رحمت بی منتهای الهی سه گام بیشتر نیست که آیات ۵۴ و ۵۵ سوره زمر آن را به تمام مشتاقان طی این طریق معرفی میکنند. قرآن کریم پس از آنکه در آیه ۵۲ به تمام بندگان گنهکار الهی مژده آمرزش تمامی گناهان را
میدهد (إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا) راه بازگشت و دستیافتن به رحمت الهی را نیز به آنها آموزش میدهد:
گام نخست: توبه و پشیمانی از گناه و روی آوردن به سوی خدا: در آغاز توصیه میکند که به سوی پروردگارتان بازگردید و مسیر زندگی خود را اصلاح کنید (وَأَنِیبُوا إِلَى رَبِّكُمْ).
گام دوم: ایمان آوردن و تسلیم بودن در برابر فرمان او: در این مرحله دستور این است که در برابر او تسلیم شوید و فرمانش را به گوش جان بشنوید و پذیرا گردید. (وَأَسْلِمُوا لَهُ). گام سوم: عمل صالح: بعد از پیمودن آن دو مرحله نوبت به مرحله سوم میرسد که مرحله عمل است. میفرماید: از بهترین دستوراتی که از سوی پروردگارتان بر شما نازل شده پیروی کنید (وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَیْكُم مِّن رَّبِّكُم). در اینکه منظور از این «بهترین چیزى كه از سوى پروردگارتان بر شما نازل شده» چیست؛ مفسران نظرهای گوناگون دارند. آنچه از همه بهتر به نظر میرسد این است که دستوراتی که از سوی خداوند نازل شده مختلف است؛ بعضی دعوت به واجبات و بعضی مستحبات و بعضی مشتمل بر اجازه مباحات است؛ منظور از احسن، انتخاب واجبات و مستحبات است؛ البته با رعایت مراتب آنها. [۴] اهل تقوا در قیامت، چه حالی دارند؟ از آیه ۶۱ سوره زمر استفاده میشود که اهل تقوا و خداترسان در قیامت به سبب ایمان و اعمال صالحی که در دنیا داشتهاند، از مشکلات و گرفتاریهای آن روز و آن دنیا نجات مییابند، از هر گزندی که آن روز گریبانگیر انسانهای بی تقوا میشود در اماناند.
می فرماید: خداوند کسانی را که تقوی پیشه کردند ، رهایی میبخشد و رستگار می سازد [۵] (وَ یُنَجِّی اللَّهُ الَّذِینَ اتَّقَوْا بِمَفازَتِهِمْ). سپس در ادامه این فلاح و پیروزی را با دو جمله کوتاه و پرمعنی توضیح میدهد: ۱. هیچ بدی به آنها نمیرسد ۲. غم و اندوهی به آنها راه نمییابد (لَا یَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ). که این تعبیر کوتاه در حقیقت تمام مواهب الهی را در خود جمع کرده است. دعاهای حاملان عرش الهی برای اهل ایمان در آیات ۷ تا ۹ سوره غافر سخن از فرشتگانی است که حاملان عرشاند و دعاهای آنها برای اهل ایمان. این آیات در حقیقت برای این نازل شده که به مۆمنان راستین بشارت دهد که شما هرگز تنها نیستید؛ هرگز احساس غربت نکنید؛ حاملان عرش الهی و مقربترین و بزرگترین فرشتگان او با شما همصدا و دوستدار و طرفدار شما هستند. آنها پیوسته برای شما دعا میکنند و پیروزیتان را در این عالم و عالم دیگر از خدا میطلبند و این بزرگترین وسیله دلگرمی است برای مۆمنان امروز و آن روز و فردا. میفرماید: فرشتگانی که حاملان عرشاند و فرشتگانی که در گرداگرد عرش پروردگار قرار دارند تسبیح و حمد خدا میگویند، به او
ایمان دارند و برای مۆمنان استغفار میکنند (الَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَیُۆْمِنُونَ بِهِ وَیَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا). وِرد زبانشان این است که پروردگارا رحمت و علم تو همه چیز را فرا گرفته (تو از گناهان بندگانت با خبری و نسبت به آنها رحیمی) خداوندا! آنها را که توبه کردهاند و در مسیر تو حرکت میکنند را ببخش و بیامرز و آنها را از عذاب دوزخ نگاه دار (رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَیْءٍ رَّحْمَةً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِیلَكَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِیمِ). و نیز میگویند: پروردگارا! آنها را در باغهای جاویدان بهشت که به آنها وعده فرمودهای داخل کن (رَبَّنَا وَأَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِی وَعَدتَّهُم) صالحان از پدران و همسران و فرزندان آنها را (وَمَن صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّیَّاتِهِمْ). سپس در چهارمین دعایشان در حق مۆمنان چنین میگویند: آنها را از بدیها نگاهدار که هر کس را در آن روز از بدیها نگاه داری مشمول رحمتت ساختهای (وَقِهِمُ السَّیِّئَاتِ وَمَن تَقِ السَّیِّئَاتِ یَوْمَئِذٍ
فَقَدْ رَحِمْتَهُ). پی نوشتها: ۱. تفسیر نمونه ۱۹/۴۷۹ ۲. «وجل» همان حالت خوف و ترسی است که به انسان دست میدهد که سرچشمه آن یکی از این دو چیز است: گاهی به خاطر درک مسئولیتها و احتمال عدم قیام به وظایفِ لازم در برابر خدا است و گاهی به خاطر درک عظمت مقام و توجه به وجود بی انتها و پر مهابت او است. تفسیر نمونه ۷/۸۶ ۳. ۲/ انفال ۴. تفسیر نمونه ۱۹/۵۰۴ ۵. «مفازه» از ریشه «فوز» به معنای رستگاری است که معنایش میشود ظفر یافتن و رسیدن به هدف. حرف «باء» که بر سر آن آمده است یا بای ملابست است و یا بای سببیت. المیزان فی تفسیر القرآن ۱۷/۲۸۴. در صورت اول معنی آیه چنین میشود: خداوند آنها را نجاتی همراه با رستگاری و پیروزی میدهد و در صورت دوم معنی آیه این است که خداوند آنها را به سبب رستگاریشان (کنایه از اعمال صالح و ایمان است) نجات و رهایی می بخشد. تفسیر نمونه ۱۹/۵۲۰
دیدگاه تان را بنویسید