آدم و حوا اولين انسان‌های روی زمين بودند؟

کد خبر: 582783

مرحوم علامه طباطبايى(ره) در ذيل آيه ۱ سوره نساء می‌فرمايد: «از ظاهر سياق بر مى‏‌آید كه مراد از «نفس واحده»، آدم و مراد از «زوجها» حوا است كه پدر و مادر نسل انسانند و ما نيز از آن نسل هستيم و به طورى كه از ظاهر قرآن كريم برمى‌‏آيد، همه افراد نوع انسان به اين دو تن منتهى می‌شوند.

آدم و حوا اولين انسان‌های روی زمين بودند؟
سرویس سبک زندگی فردا: در این مطلب به نقل از پرسمان به این سوال پاسخ داده می‌شود که آیا آدم و حوا اولین انسان‌های روی زمین بودند.
آدم و حوا اولين انسان‌های روی زمين بودند؟
روايت است امام باقر عليه‌السلام به جابر بن يزيد فرمود: گويا گمان می‌كنى كه خداوند فقط اين عالم را آفريد و بس. و گمان می‌برى كه خداوند بشرى غير از شما نيافريده است؟ آرى به خدا قسم خداوند هزار هزار عالم و هزار هزار آدم آفريد و تو در آخر اين عالم‏‌ها و آدم‏‌ها هستى.(۱)
برخى از انديشمندان اسلامى بر اساس اين روايات معتقدند كه »آدم‏ عليه السلام«نخستين انسانى نبوده كه گام بر روى كره خاكى نهاده است، بلكه قبل از او انسان نماها يا انسان‏‌هاى ديگرى بوده‌‏اند كه به دلايل نامعلومى نسل‌شان منقرض گشته است.(۲)
اما در خصوص خلقت آدم ديدگاه‏‌هاى گوناگونى مطرح شده است از جمله: ۱. پيش از حضرت آدم، هيچ موجودى از آدم يا شبيه آدم وجود نداشته و حضرت آدم به طور مستقل خلق شده است.
۲. پيش از حضرت آدم، بشرى وجود داشته ولى تكامل نايافته بود و به هر دليل نسل او از ميان رفته و منقرض شده است و حضرت آدم بدون ارتباط نسلى با پيشينيان آفريده شده است.
۳. پيش از حضرت آدم، آدم‏‌هايى وجود داشته كه تكامل نايافته بوده و از ميان نرفتند بلكه در بستر تكامل خود به مرحله انسانيت رسيده و حضرت آدم نخستين انسان و نخستين پيامبر از نسل همه آنها بوده و به طور مستقل خلق نشده است.(۳)
از ظاهر آيات قرآنى به دست می‌‏آيد كه سرسلسله افراد انسانى موجود شخصى به نام حضرت آدم ‏عليه السلام و همسرش حوا بوده است و افراد نسل آن دو بر اثر نطفه‏‌هايى كه در رحم مادرانشان انعقاد پيدا می‌‏كند، ايجاد می‌شوند اما اين كه خود آدم چگونه پيدا شده از جمع آيات به اين نتيجه می‌رسيم كه حضرت آدم ‏عليه السلام بدون پدر و مادر از عناصر خاكى و با روحى الهى ايجاد شده است.
بنابراين اگر هم شواهدى دال بر وجود موجوداتى شبيه انسان در زمان‏‌هاى بسيار دور پيدا شده است منافاتى با اين كه انسان‌‏هاى فعلى از نسل آدم و حوا باشند و آدم و حوا از نسل انسان‏‌ها (يا شبه انسان‏‌هاى) گذشته نباشد. در علم امروز هم هرگز اثبات نشده كه انسان موجودى از نسل شبه انسان‏‌هاى نئاندرتال يا كرومانيون است.
در اين رابطه، ادله متفاوتى وجود دارد. برخى از روايات دلالت بر وجود انسان‏‌ها يا انسان نماهايى پيش از خلقت حضرت آدم دارد؛ البته بنابرنظر اين گروه آنچه از آيات و روايات بدست می‌آيد اين است كه انسان‏‌هاى موجود همه از ذريه حضرت آدم(ع) هستند.
برخي ديگر از صاحب نظران از آيه ۳۰ سوره بقره دليلي بر وجود آدم‌هايی قبل از حضرت آدم(ع) استفاده كرده اند البته با اين ويژگي كه آن انسان ها شايستگي مقام خلافت الهي را نداشته اند به همين جهت جنبه فساد و خونريزي آنان بيشتر نمايان بود. و فرشتگان بخاطر همان سابقه ذهني اعتراض كردند اما خداوند با اشاره به مقام خلافت الهي آدم ابوالبشر و انسان‌های كامل از اين نسل، فرشتگان را متوجه اشتباه آنان كرد. كه اين نوع از آدم‌ها تفاوت اساسي با موجودات زميني گذشته دارند. از اين رو اگر چه احتمال انقراض آدم‌هایی بدون استعداد مقام خلافت الهي وجود دارد اما نظريه اول كه اعتراض فرشتگان مربوط به موجودات زمينی بوده قابل توجه است. به ويژه در اين آيه شريفه نخست سخن از آدم به ميان نيامده تنها سخن از آفرينش موجودی در روی زمين مطرح شده كه فرشتگان تنها به اين جنبه آن توجه داشتند و به مقام خلافت او ناآگاه بودند.
برای توضيح بيشتر توجه شما را به این متن جلب می‌كنيم: مرحوم علامه طباطبايى(ره) در ذيل آيه ۱ سوره نساء می‌فرمايد: «از ظاهر سياق بر مى‏‌آید كه مراد از «نفس واحده»، آدم و مراد از «زوجها» حوا است كه پدر و مادر نسل انسانند و ما نيز از آن نسل هستيم و به طورى كه از ظاهر قرآن كريم برمى‌‏آيد، همه افراد نوع انسان به اين دو تن منتهى می‌شوند. از آيه شريفه برمی‌‏آيد كه نسل موجود از انسان، تنها به آدم و همسرش منتهى می‌شود و جز اين دو نفر، هيچ كس ديگرى در انتشار اين نسل دخالت نداشته است».
در تاريخ يهود آمده است كه عمر نوع بشر از روزى كه در زمين خلق شده تاكنون، بيش از حدود هفت‏ هزار سال نيست كه اعتبار عقلى هم با اين تاريخ مساعد است؛ پس اعتبار عقلى هم همان را می‌گويد كه تاريخ گفته است. ليكن دانشمندان طبقات‌الارض و به اصطلاح «ژئولوژى» معتقدند كه عمر نوع بشر بيش از ميليون‏‌ها سال است و بر اين گفتار خود، از فسيل آثارى از انسان‏‌ها و نيز ادله‌‏اى از اسكلت سنگ شده خود انسان‏‌هاى قديمى آورده‌‏اند، كه عمر هر يك از آنها معيارهاى علمى خودشان بيش از پانصد هزار سال است.
اين اعتقاد ايشان است؛ اما ادله‌‏اى كه آورده‌‏اند قانع كننده نيست. دليلى نيست كه بتواند اثبات كند اين فسيل‏‌ها، بدن سنگ شده اجداد همين انسان‏‌هاى امروزى است و دليلى نيست كه بتواند اين احتمال را رد كند كه اين اسكلت‏‌هاى سنگ شده مربوط به يكى از ادوارى است كه انسان‏‌هايى در زمين زندگى می‌كرده‏‌اند، چون ممكن است چنين بوده باشد و دوره ما انسان‏‌ها متصل به دوره فسيل‏‌هاى نامبرده نباشد، بلكه انسان‏‌هايى قبل از آفرينش آدم ابوالبشر در زمين زندگى مى‏كرده‌‏اند و سپس منقرض شده باشند و اين پيدايش انسان‌ها و انقراض‌شان تكرار شده باشد تا پس از چند دوره، نوبت به نسل حاضر رسيده باشد. قرآن كريم به طور آشكار، كيفيت پيدايش انسان در زمين را بيان نكرده كه آيا ظهور اين نوع موجود (انسان) در زمين، منحصر در همين دوره فصلى است كه ما در آن قرار داريم و يا دوره‏‌هاى متعددى داشته و دوره ماانسان‏‌هاى فعلى آخرين ادوار آن است؟
از اين آيه برمی‌آيد، قبل از آفرينش بنى نوع آدم، دوره ديگرى بر زندگي بشر يا انسان نماهايي در روی زمين گذشته است. در بعضى از روايات وارده از ائمه(ع) مطالبى آمده كه سابقه ادوار بسيارى از بشر را قبل از دوره حاضر اثبات می‌كند.
در كتاب توحيد، ج ۱، ص ۲۷۷ از امام صادق(ع) روايتى آورده كه در ضمن آن به راوى فرموده: شايد شما گمان می‌كنيد كه خداى عز و جل غير از شما هيچ بشر ديگرى را نيافريده است. نه، چنين نيست؛ بلكه هزار هزار آدم آفريده كه شما از نسل آخرين آنها هستيد.
مرحوم صدوق در كتاب خصال، ج ۲، ص ۶۵۲، ح ۵۴ از امام باقر(ع) روايت كرده كه فرمود: خداى عز و جل از روزى كه زمين را آفريده، هفت عالم را در آن خلق (و سپس منقرض كرده است) كه هيچ يك از آن عوالم از نسل آدم ابوالبشر نبوده‌‏اند و خداى تعالى همه آنها را از پوسته روى زمين آفريد و نسلى را بعد از نسل ديگر ايجاد كرد و براى هر يك، عالمى بعد از عالم ديگر پديد آورد تا در آخر، آدم ابوالبشر را بيافريد و ذريه‏اش را از او منشعب ساخت...، (ترجمه تفسيرالميزان، ج ۴، ص ۲۲۱ -۲۳۱). ------------------------------- پي نوشت ها: ۱) خصال، ج ۲، ص ۴۵۰ و نيز بحارالانوار، ج ۶۳، ص ۸۲ - ۸۳. ۲) منشور جاويد، جعفر سبحانى، ج ۴، ص ۹۴؛ قاموس قرآن، سيدعلى اكبر قريشى، ج ۱، و ۲، صص ۴۹ - ۵۰. ۳) نگا: الف. بازخوانى قصد خلقت انسان، حسن يوسفى اشكورى؛ ب. آفرينش و انسان، علامه محمد تقى جعفرى؛ پ. معارف قرآن، ج ۱ - ۳، علامه محمد تقى مصباح يزدى؛ ت. مبانى انسان شناسى در قرآن، عبدالله نصرى؛ ث. قرآن، طبيعت و تكامل، مهدى بازرگان؛ ج. خلقت انسان، يدالله سحابى؛ ح. داروينيسم يا تكامل انواع، جعفر سبحانى؛ خ. تكامل در قرآن، على مشكينى؛ د. موضع علم و دين در خلقت انسان، احد فرامرز قراملكى.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت