سرویس سبک زندگی فردا: بازیگری فعال در عرصه انتقال اخبار و اطلاعات، تعامل و تضارب افكار و اندیشهها، آموزش، پركردن اوقات فراغت مخاطبان و ... از وظایف رسانههای دیداری، شنیداری و نوشتاری هر كشوری است؛ با این تفاوت كه این رسانهها باید وظایف خود را در آیینه باورهای دینی و ملی بنگرند. از آنجا كه رسانهها سنتهای دینی و ملی هر قومی را احیا میكنند و حافظه تاریخی و جمعی مردم را با تكرار سنتهای اجتماعی حفظ مینمایند، باید رسانههای جمعی هر كشوری نگهبان هویت دینی و ملی آن كشور خوانده شوند. از این رو اگر رسانههای جمعی، بدون در نظر گرفتن باورهای دینی و ملی نقش آفرینی كنند، دیگر رسانه آن قوم و تمدن خوانده نمیشوند. در ادامه این مقاله را به نقل از تبیان بخوانید.
تبلیغ و ترویج هویت دینی و ملی و تلاش برای تثبیت آن، از وظایف انكارناپذیر رسانههای جمعی است. اما وقتی سخن از هجوم فرهنگی بر ارزشها و هنجارهای دینی و ملی به میان میآید، دفاع از هویت دینی و ملی نیز اهمیت مییابد و رسالت رسانهها دو چندان میشود.
تثبیت هویت شخصی از وظایف و نیز عوامل رویكرد افراد جامعه به سوی رسانههای جمعی كشور است و افراد منتظرند كه در برخورد با كتاب، روزنامه، سینما، رادیو و تلویزیون، شاهد پیامهایی باشند كه آنان را در پایبندی به سنتها و باورهای دینی و ملی خود مستحكمتر بدارد. همدم شدن با افراد جامعه نیز از وظایف رسانههای جمعی به شمار میآید و این مهم زمانی صورت میگیرد كه مردم، رسانههای جمعی را همدمی صادق بدانند كه آئینه باورها و سنتهای پذیرفته شده آنان شمرده شود.
بیشك حجاب برای مردم این سرزمین، تنها یك واژه نیست؛ فرهنگی است كه طی قرنها حتی قبل از پذیرفتن مكتب حیاتبخش اسلام، با آن زندگی كردهاند و امروزه هویت دینی و ملی و انقلابی آنان با دیگر تمدنها و اقوام به شمار میرود و رسانههای جمعی باید از این هویت نگهبانی كنند و در تثبیت هویت شخصی مردم بكوشند و در مقابل هجوم فرهنگ بیگانه، همدم و همراه مردم باشند.
آیا حجاب هویت دینی، ملی و انقلابی ماست؟ آیا این هویت امروز مورد هجوم فرهنگی و تمدنی قرار گرفته است؟ آیا رسانههای جمعی، گذشته از تلاش برای تبلیغ و ترویج فرهنگ حجاب در جامعه، رسالت خود را در برابر فرهنگ مهاجم به نحو احسن انجام دادهاند؟ حجاب از جنبه هویت، ابعاد گوناگونی دارد كه عبارتند از: الف. حجاب هویتی دینی حجاب و پوشش در بینش توحیدی مردم این سرزمین قبل از آنكه نیازی طبیعی باشد، امری فطری به شمار میآید و حتی خداوند نیز دارای حجاب است. در این جهان بینی، هشدار خداوند به بشر در پیروی نكردن از شیطان، مؤید این واقعیت است كه شیطان انسان را به برهنگی و مخالفت با طبیعت و فطرت خود می خواند:
«یا بنی آدم لا یفتننّكم الشیطان كما اخرج ابویكم من الجنة ینزع عنهما لباسهما لیریهما سؤالتهما»
حجاب در جهان بینی ما آیه و فرمانی از سوی خداوند سبحان است: «قل للموءمنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن و لایبدین زینتهن الاما ظهر منها».
حجاب حدودی دارد كه هم فقهای شیعه آن را مشخص كردهاند و هم مفسران قرآن تبیین نمودهاند و بهترین پوشش و حجاب برای زن مسلمان، همان پوشش حضرت زهرا (س) است. در بینش مردم ما، مخالفت با حجاب، مخالفت با آیه حجاب به شمار میآید و مخالفت با یك آیه قرآن، مساوی با مخالفت با كل قرآن است.
امروزه حجاب، مشخصه مسلمانی زن ایرانی است و به تعبیر فرانتس فانون، شاید فردی تا مدتهای زیادی با زندگی كردن با فرد مسلمان، نفهمد كه مسلمان گوشت خوك نمی خورد اما به مرور زمان میتواند به مسلمان بودن او پی ببرد؛ ولی با دیدن چادر در همان لحظه نخست، میتوان به مسلمان بودن جامعه پی برد و به تعبیر او «از روی طرز لباس پوشیدن جامعه كه به وسیله عكسها و یا فیلمهای مستند ارائه می شود، میتوان در بدو امر نوع جامعه ای را شناخت.» ب. حجاب هویتی ملی در میان اقوام و تمدنهای عهد كهن، پوشش زن ایرانی در مقایسه با پوشش تمدنهای دیگر، كاملتر بوده است. از این رو، در هیچ كتیبه و نقش برجستهای نمیتوان زن ایرانی را حتی با سر برهنه مشاهده كرد. روت ترنر در كتاب تاریخ لباس، به پردهنشین بودن زن ایرانی در عهد باستان چنین اشاره میكند:
از زنان (ایرانیان باستان) شما اندكی تندیس به جای مانده است؛ زیرا زنان در زندگی اجتماعی شركت چندانی نداشتند.
ماریا برسیوس نیز به پوشش كامل زن ایرانی در نقشهای برجسته دوران هخامنشی چنین اشاره میكند:
یك سوزن دوزی كشف شده در پهنه هخامنشی كه چهار زن را در دو طرف عودسوزی نشان میدهد، بسیار چشمگیر است. این دیوار آویز كه در گوری مدفون در زیر یخ در پازیریك پیدا شده، متعلق به دوره هخامنشی شناخته شده و تاریخ آن قرن چهارم قبل از میلاد است (رودنكو ۱۹۷۰: ۲۹۰ و ۱۹۷۷ P.I و منیر ۱۹۶۰) همین، در هر یك از چهار گوشه تصویر شده است. زنان لباس بلند و تزیین شده به تن دارند. هر چهار زن توری به سر دارند كه از پشت سر آویزان است. دو زنی كه نزدیكتر به عودسوز ایستادهاند، تاج بر سر دارند.
در كتاب تاریخ پوشاك ایرانیان از ابتدای اسلام تا حمله مغول به استفاده زن ایرانی از پوششی در دوره اشكانیان و ساسانیان اشاره شده است:
لباس زنان در دوران ساسانی را عموماً پیراهنی یكدست و بلند و پرچین تشكیل میداد كه گاهی آن را با نواری در زیر سینه یا كمی پایینتر جمع میكردند و میبستند. گاهی نیز قسمت انتهای دامن را به وسیله پارچهای اضافی و پرچین پرچینتر میدوختند. هر دو این پیراهنها آستینهای بلند تا مچ دستها و یقهای گرد و ساده داشتند... همچنین زنان ساسانی از نوعی چادر استفاده میكردند كه در دوران قبل از آن نیز استفاده میشد.
متون كهن و اشعار راویان ایرانیان باستان هم از پردهنشینی و پوشش كامل زن ایرانی حكایت دارند تا آنجا كه فردوستی در خصوص زنان دربار پادشاهی میگوید: همه دخت شاهان پوشیده روی كسی كو نیامد ز پرده به كوی پسر هست و پوشیده رویان بسی
چنین خسته و بسته هر كسی
با روی آوری ایرانیان به اسلام، پوشش زن ایرانی كاملتر شد و چادر نیز بر پوششهای دیگر افزوده گشت. این روند تا بدانجا پیش رفت تا در دوره حكمرانان آل بویه، پوشیه هم افزوده شد:
لباس زنان دیلمی تفاوتی با لباس زنان ایرانی همان دوره در نواحی خراسان و سیستان، با عراق و بغداد نداشت. چادر زنان دیلمی سیاه بود و با پارچه نازك ابریشمی (قعب) روی چهره خود را میپوشاندند.
برادران شرلی در سفرنامه خود، حجاب زن ایرانی را در عصر صفویه چنین به تصویر میكشند:
چادر و روبند بر سر دارند، به طوری كه آفتاب هیچوقت بر صورت آنها نمیتابد. زنها هم مانند مردها شلوار و جورابهای مخملی گلی میپوشند.
یوشیدا مساهارو، سفیر ژاپن در دربار ناصرالدین شاه، در مورد حجاب زن در دوره قاجار مینویسد:
زنها چادر بر سر میكردند كه از سر تا به پایشان را میپوشاند و فقط چشمها از پشت روبند توری كه زیر چادر به صورت انداخته بودند، پنجرهای به بیرون داشت. در خیابان كه به زنهای ایرانی میرسیدیم، آنها چشم از ما برمیگردانند و رویشان را سخت میگرفتند. در چند ماهی كه ما اینجا بودیم، هرگز زنی رویش را به ما ننمود و نتوانستیم صورت زنان را بیحجاب و چادر ببینیم. در این وضع، زشت و زیبا، جوان یا پیر بودن زنها را از روی رنگ و حالت دستهایشان كه شاداب یا چروكیده است، قیاس و ارزیابی میكردیم.
به اعتراف تمام جهانگردانی كه در ادوار گوناگون به ایران سفر كردهاند، تا قبل از مسئله كشف حجاب رضاخانی، حتی بیحجابی در بین زنان اقلیتهای دینی ایران اعم از مسیحی، یهودی و زرتشتی هم مشاهده نشده و فرهنگ حجاب و عفاف، بر جامعه ایران حاكم بوده است. ج. حجاب هویتی انقلابی نقش محوری زنان محجبه در شكلگیری انقلاب اسلامی بر كسی پوشیده نیست تا بدان جا كه امام خمینی(ره) خطاب به زنان باحجاب فرمودند:
آن كه در این نهضت خدمت كرد، شماها بودید. شما بودید كه با همین وضعی كه الان اینجا حضور دارید، با همین وضع در خیابانها ریختید و به نهضت ما كمك كردید. آنهایی كه تربیت شده بودند، آنها بودند [بی حجابها و بدحجابها [كه اگر هم دخالت، باز یك قشریشان بود كه نزدیك بودند به آن طوری كه شماها هستید، آنهایی كه تربیتشان آن طور بود [بیحجابها] آنها كاری به این مسائل نداشتند.
ایشان در مصاحبه با اوریانا فلانچی، روزنامهنگار فرانسوی، به صراحت به جایگاه زن باحجاب در شكل گیری بزرگترین انقلاب قرن اشاره كردند. اوریانا فلانچی گفت:
خواهش میكنم امام! باید هنوز از شما سوءالات زیادی بكنم. مثلاً از این چادر كه بر من پوشاندهاند تا به خدمت شما برسم و شما به زور به زنان میپوشانید. به من بگویید چرا زنان را مجبور می كنید كه خود را مخفی كنند؟ در زیر پوششی كه پوشیدن آن مشكل و بیهوده است كه با آنان نمیشود حركت كرد؛ در حالی كه همان زنان نشان دادند كه مثل مردانند؛ مثل مردان مبارزه كردند؛ زندان كشیدند؛ شكنجه دیدند و مثل مردان انقلاب كردند؟
امام راحل در جواب فرمودند:
زنانی كه انقلاب كردهاند، زنانی هستند كه پوشش اسلامی داشتهاند و یا دارند، نه زنان شیك پوش بزك كرده مثل شما این ور و آنور میروند بدون پوشش و یك دوجین مرد را دنبال خود میكشند؛ عروسكانی كه بزك میكنند و به خیابانها میآیند و سر و موی و فرم بدن خود را نشان میدهند، بر ضد شاه قیام نكردند؛ هیچ كار مفیدی انجام ندادند؛ نمیدانند خود را چگونه مفید قرار دهند! نه به صورت اجتماعی، نه به صورت سیاسی و نه حتی به صورت حرفهای و تخصصی و این بدین دلیل است كه خود را به نمایش میگذراند برای مردان و حواسپرتی میآورند و آزارشان میدهد. همچنین باعث حواسپرتی سایر زنان و آزار و حسرت آنان میشود.
صحنههای نهضت اسلامی از پانزدهم خرداد ۴۲ تا امروز، در عرصهها و حوزههای گوناگون، بر این واقعیت تاریخی گواهی میدهد كه حجاب كامل، خصوصاً حجاب برتر (چادر) شناسنامه زن انقلابی ایران بوده است و امروز در جهان، انقلاب با چادر و چادر با انقلاب شناخته میشود. رسانه غربی، هویت بخشی غربی
تصویب طرح ممنوعیت حجاب در فرانسه و به تبع آن تصمیم برخی از كشورهای دیگر اروپایی و حتی آسیایی چون تركیه در دایرهای كوچكتر، نشان از عمق وحشت جهان غرب از روند رو به رشد حجاب پس از پیروزی انقلاب اسلامی دارد. حضور سبز این فرهنگ اسلامی از آنجا برای غرب ناقوس مرگ فرهنگ آن را به صدا در آورد كه بیحجابی هم برای غرب چون حجاب برای مسلمانان مؤلفه محوری تمدن و فرهنگ آن به شمار میرود. فرهنگ و تمدن غرب بر پایه فلسفه لذت بنیان نهاده شد و بخش عظیم اقتصاد خود را مدیون همین مؤلفه است. از اینرو، رسانههای جمعی تمدن غرب كه مولود همین بسترند و جذابیت و بهرهوری و موجودیت خود را با این مولفه گره زده میبینند، برای القای فرهنگ خود و مبارزه با فرهنگ متعالی حجاب تلاش دو چندانی نمودند.
وظیفه این خودبیگانگی و رهبری راداری در غرب، بر عهده رسانههای جمعی است و در این زمینه، مبلغ و مروج برهنگی هستند. بیان برخورد فرهنگ غرب با زن و تصویر زن در رسانههای نوشتاری، دیداری و شنیداری بر كسی پوشیده نیست؛ زیرا آنان برهنگی را مؤلفهای محوری در پیشبرد فرهنگ شیطانی خود میدانند و فرهنگ، اقتصاد و حتی سیاست خود را با آن گره میزنند، از این رو نه تنها با بهرهگیری از همه تاكتیكها و تكنیكها و استخدام فنآوری و هنر، در تبلیغ و ترویج آن میكوشند، بلكه در راهبرد خود، شكستن هر گونه مقاوت در برابر این مولفه را در برنامه دارند.
بیشك به همان اندازه كه فرهنگ بیحجابی برای غرب اهمیت دارد، به همان اندازه نیز فرهنگ حجاب با اجتماع، سیاست، فرهنگ و اقتصاد ما گره خورده و شكستن سد حجاب، مساوی با فروپاشی هویت دینی، ملی و انقلابی ماست. حال، آیا رسانههای جمعی ما نیز به اندازه رسانههای جمعی غرب، در برابر این مهم از خود واكنش نشان میدهند و از تمامی سرمایههای معنوی و مادی خود در پیشبرد اهداف از پیش تعیین شده، همت میگمارند یا خیر؟ سكوت و سكون رسانهای
اگر بپذیریم كه جهان در آستانه سال ۲۰۲۰ میلادی، دو كدخدا پیدا خواهد كرد و این دهكده جهانی یا باید فرهنگ و تمدن اسلامی با محوریت ایران باشد و یا باید فرهنگ غرب با محوریت امریكا را برتابد و لیلیپوت جهان از میان دوگالیور ایران و امریكا، یكی را انتخاب كند، باید پذیرفت، آنچه در اطراف ما میگذرد، اعم از نقشه راه خاورمیانه تا لشكركشی به عراق و افغانستان و محدویتهای بینالمللی برای جلوگیری از تبدیل ایران به قدرت هستهای، تنها و تنها برای مهار انقلاب اسلامی، تنها رقیب لیبرال ـ دمكراسی، در چند دهه دیگر است. از این رو، به همان اندازه كه باید از فرهنگ شهادتطلبی پاسداری كرد، باید از حجاب نیز به دفاع برخاست؛ زیرا این دو به منزله دوبال و دو شاخصه مكتب اسلام ناب محمدی(س) به شمار میآیند و امروز حجاب، به منزله پرچم تمدن اسلامی است.
بنابراین، رسالت رسانههای جمعی به ویژه رسانه ملی صدا و سیما، چیزی جز تبلیغ و ترویج این فرهنگ و مبارزه بیامان با ترفندهای فرهنگ مهاجم نیست. بلكه موظف است از وظایفی كه قانون اساسی و نیز سند چشم انداز بیست ساله رهبر معظم انقلاب، برای حركت دستگاههای نظام ترسیم ساخته تخطی نكند؛ وظایف و چشماندازی كه در آن بر حركت حول محور بینش توحیدی و شریعتمداری یعنی همان هویت دینی، تأكید شده است.
امروزه در حساسترین مقطع تاریخی، اسلام و ایران، در هجمه بیامان رسانههای غربی قرار گرفتهاند كه با تبلیغ فرهنگ لذت و ایجاد فضایی انتزاعی و تخیلی و ایجاد نیازهای كاذب در نهاد انسان امروزی، مبلغ فرهنگ برهنگی و شیطانی خود هستند؛ در حالیكه رسانههای نوشتاری به لحاظ حاكمیت بینش تجاری و كاركرد حزبی و گروهی و رسانههای دیداری چون سینما، به دلیل رویكرد گیشهپسند، دفاع از این پرچم انقلاب اسلامی ایران را نادیده گرفته و بعضاً به بوته فراموشی سپردهاند.
در این مقطع، بیشترین امید به صدا و سیمای جمهوری اسلامی است كه بیشترین تأثیر را دارد كه متأسفانه به دلیل برخورد سطحی و الینه شدن بعضی تهیه كنندگان و كارگردانان و به كارنگرفتن كارشناسان زبده و دینشناس و باسواد، هنوز زن با حجاب را خرافی، هرهری مذهب، بیسواد و ... ارائه میكنند. در حالیكه هیچ كس منكر این واقعیت نیست كه رسانه ملی، برای الگوسازی و حتی نهادینهكردن پوششی مناسب در قالب شخصیتهای داستانی و هنرپیشگان توان كافی را دارد، اما هنوز حتی در زمینه پوشش ملی كه رهبر معظم انقلاب بر آن تأكید داشتهاند، گام لازم را بر نداشته است.
وقت آن رسیده كه عالمانه و آگاهانه و بدون هیچ خوف و وحشتی، از موضعگیریهای بینالمللی و عناصر وابسته به آنان در داخل، به وظیفه اسلامی، ملی و انقلابی خود عمل كنیم و در گام نخست، به سراغ رسانههای جمعی برویم و با بازخوانی عملكرد آنان و ارزیابی بودجههای در نظر گرفته شده از سوی نظام مقدس اسلامی با بازده عینی و ملموس، به پاكسازی موانع و در برخی از موارد، به افشای نقش برخی افراد در بهوجود آمدن وضعیت كنونی بپردازیم.
كتابنامه
۱. صحیفه نور، مجموعه رهنمودهای امام خمینی(قده)، مركز مدارك فرهنگی انقلاب اسلامی، وزارت ارشاد اسلامی، بهمن ۶۱.
۲. الجزایر و مسئله حجاب، فرانتس فانون، ترجمه دكتر خدابنده (كتاب شناسنامه ندارد).
۳. تاریخ پوشاك ایرانیان از ابتدای اسلام تا حمله مغول، دكتر محمدرضا چیت ساز، چاپ اول، سازمان مطالعه و تدوین كتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، مركز تحقیقات مطالعات و سنجش برنامهای سازمان صدا و سیما، تهران، زمستان تهران ۱۳۷۹.
۴. تاریخ لباس ۵۰۰۰ سال پوشاك زنان و مردان جهان، روت ترنر ویل كاكس، ترجمه شیرین بزرگمهر، چاپ دوم، توس، تهران ۱۳۸۰.
۵. ترجمه تفسیر المیزان علامه طباطبایی سیدمحمدباقر موسوی همدانی، چاپ پانزدهم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
۶. جنگ علیه زنان، مارلین فرنج، ترجمه توراندخت تمدن (مالكی)، چاپ اول، انتشارات علمی ۱۳۷۳.
۷. زنان هخامنشی، ماریا برسیوس، ترجمه هایده مشایخ، چاپ اول، انتشارات هرمس، تهران ۱۳۸۱.
۸. زن ایرانی به روایت سفرنامه نویسان فرنگی، میترا مهرآبادی، چاپ اول، انتشارات آفرینش، نشر روزگار، بهار۷۹.
۹. طلیعه انقلاب اسلامی و مصاحبههای امام خمینی در نجف پاریس و قم، ستاد انقلاب فرهنگی مركز نشر دانشگاهی، تهران ۱۳۶۷.
۱۰. علل الشرایع، شیخ صدوق، منشورات المكتبة الحیدریه، مطبعها فی النجف، ۱۳۸۵ قمری ـ ۱۹۶۶ میلادی.
دیدگاه تان را بنویسید