سرویس سبک زندگی فردا: بعضی تصوّر میکنند امر به معروف و نهی از منکر منحصر میشود به اینکه انسان به فلان زن یا فلان مردی که یک فرع دینی را رعایت نمیکند تذکّر بدهد؛ البتّه اینها امر به معروف و نهی از منکر است امّا مهمترین قلم امر به معروف و نهی از منکر نیست. در ادامه مطلبی در این باره به نقل از تبیان بخوانید.
خداوند متعال برای آن کسانی که وعدهی نصرت داده است، شرطی مقرّر فرموده است: وَ اِنَّ اللهَ عَلی نَصرِهِم لَقَدیر؛(سوره مبارکه الحج، آیه ۳۹) اَلَّذینَ اِن مَکَّنّاهُم فِی الاَرضِ اَقامُوا الصَلوةَ وَ ءاتَوُا الزَّکوة وَ اَمَروا بِالمَعروفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنکَرِ وَ لِلّهِ عاقِبةُ الاُمور. (همان، آیه ۴۱) خداوند متعال چهار شاخص را در این آیهی شریفه برای آن مؤمنانی که قدرت در اختیار آنها قرار میگیرد و از زیر سلطهی قدرتمندان جائر خارج میشوند، معیّن کرده و وعده کرده است که یک چنین ملّتی را نصرت کند و یقیناً هم نصرت خواهد کرد.
از این چهار شرط، یکی نماز است، یکی زکات است، یکی امر به معروف است و دیگری نهی از منکر. هر کدام این چهار خصوصیّت و چهار شاخص، یک جنبه ی فردی و شخصی دارند، لکن در کنار آن، یک جنبهی اجتماعی و تأثیر در نظام سازی اجتماعی [هم] دارند.
در این فرصت بیشتر صحبت بر قسمت امر به معروف و نهی از منکر است که در واقع به نوعی زیربنای همهی حرکات اجتماعی اسلام است که «بِها تُقامُ الفَرائِض»؛ (الكافی، شیخ کلینی، ج ۵، ص ۵۵) امربه معروف یعنی همه ی مؤمنان در هر نقطه ای از عالم که هستند، موظّفند جامعه را به سمت نیکی، به سمت معروف، به سمت همهی کارهای نیکو حرکت دهند؛ و نهی از منکر یعنی همه را از بدیها، از پستیها، از پلشتیها دور بدارند.
بعضی تصوّر میکنند امر به معروف و نهی از منکر منحصر میشود به اینکه انسان به فلان زن یا فلان مردی که یک فرع دینی را رعایت نمیکند تذکّر بدهد؛ البتّه اینها امر به معروف و نهی از منکر است امّا مهم ترین قلم امر به معروف و نهی از منکر نیست. (۱۳۹۴/۰۱/۰۱، بیانات مقام معظم رهبری)
معروفها اینها هستند: اعتلای فرهنگ، سلامت محیط اخلاقی، سلامت محیط خانوادگی، تکثیر نسل و تربیت نسل جوان آمادهی برای اعتلای کشور، رونق دادن به اقتصاد و تولید، همگانی کردن اخلاق اسلامی، گسترش علم و فنّاوری، استقرار عدالت قضائی و عدالت اقتصادی، مجاهدت برای اقتدار ملّت ایران و ورای آن و فراتر از آن، اقتدار امّت اسلامی و تلاش و مجاهدت برای وحدت اسلامی؛ مهمترین معروفها اینها است و همه موظّفند در راه این معروفها تلاش کنند؛ امر کنند. (بیانات مقام معظم رهبری،۱۳۹۴/۰۱/۰۱)
اوّلین آمر به معروف هم خود ذات مقدّس پروردگار است که میفرماید: اِنَّ اللهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ وَ الاِحسانِ وَ ایتآئِ ذِیالقُربی وَ یَنهی عَنِ الفَحشآءِ وَ المُنکَرِ وَ البَغی. (۱۳۹۴/۰۱/۰۱، بیانات مقام معظم رهبری)
مهمترین امر به معروف
امر به معروف یعنى همه مسئولید که معروف را، نیکى را گسترش بدهید، امر کنید به آن؛ نهى از منکر [یعنى] زشتى را، بدى را، پلشتى را نهى کنید؛ جلوى آن را بگیرید با شیوه هاى مختلف. (۱۳۹۳/۰۹/۰۶، بیانات مقام معظم رهبری)
آمر به معروف و ناهی از منکر باید خودش به آنچه دارد امر و نهی میکند، هم عالم باشد و هم عامل. «رفیق لمن یأمر و رفیق لمن ینهی»؛ (الخصال؛ شیخ صدوق ج ۱ ص ۱۰۹ح ۷۹/ بحارالأنوار، علامه مجلسی ج ۹۷ ص ۸۷) با رفق و مدارا امر و نهی کند. امر و نهی، یعنی دستور دادن - بکن، نکن - غیر از تمنا کردن است؛ اما همین را با رفق، مدارا و محبّت - نه با خشونت - انجام دهد. به نظرم این طوری باید عمل شود. (۱۳۸۲/۰۲/۲۲، بیانات مقام معظم رهبری) فایدهی امر به معروف و نهی از منکر
اوّلین فایدهی امر به معروف و نهی از منکر همین است که نیکی و بدی، همچنان نیکی و بدی بماند. از طرف دیگر، وقتی در جامعه گناه منتشر شود و مردم با گناه خو بگیرند، کار کسی که در رأس جامعه قرار دارد و میخواهد مردم را به خیر و صلاح و معروف و نیکی سوق دهد، با مشکل مواجه خواهد شد؛ یعنی نخواهد توانست، یا به آسانی نخواهد توانست و مجبور است با صرف هزینهی فراوان این کار را انجام دهد. یکی از موجبات ناکامی تلاشهای امیر مؤمنان - با آن قدرت و عظمت - در ادامهی این راه، که بالاخره هم به شهادت آن بزرگوار منجر شد، همین بود.
در روایتی میفرماید: «لتأمرنّ بالمعروف و لتنهون عن المنکر او لیسلّطنّ اللَّه علیکم شرار کم فیدعو خیارکم فلا یستجاب لهم»؛ (بحار الانوار: علامه مجلسی ج۹۰ ص ۳۷۸ ح ۲۱ ۸۸۴) باید امر به معروف و نهی از منکر را میان خودتان اقامه کنید، رواج دهید و نسبت به آن پایبند باشید. اگر نکردید، خدا اشرار و فاسدها و وابسته ها را بر شما مسلّط می کند؛ یعنی زمام امور سیاست کشور به مرور به دست امثال حَجّاج بن یوسف خواهد افتاد! همان کوفهای که امیرالمؤمنین در رأس آن قرار داشت و در آن جا امر و نهی می کرد و در مسجدش خطبه می خواند، به خاطر ترک امر به معروف و نهی از منکر، به مرور به جایی رسید که حَجّاج بن یوسف ثقفی آمد و در همان مسجد ایستاد و خطبه خواند و به خیال خود مردم را موعظه کرد! حَجّاج چه کسی بود؟ حَجّاج کسی بود که خون یک انسان در نظر او، با خون یک گنجشک هیچ تفاوتی نداشت! به همان راحتی که یک حیوان و یک حشره را بکشند، حَجّاج یک انسان را میکشت. یک بار حَجّاج دستور داد و گفت همهی مردم کوفه باید بیایند و شهادت بدهند که کافرند و از کفرِ خودشان توبه کنند؛ هر کس بگوید نه، گردنش زده میشود! با ترک امر به معروف و نهی از منکر،
مردم این گونه دچار ظلمهای عجیب و غریب و استثنایی و غیر قابل توصیف و تشریح شدند. وقتی که امر به معروف و نهی از منکر نشود و در جامعه خلافکاری، دزدی، تقلّب و خیانت رایج گردد و به تدریج جزو فرهنگ جامعه شود، زمینه برای روی کار آمدن آدمهای ناباب فراهم خواهد شد. (بیانات مقام معظم رهبری ۱۳۷۹/۰۹/۲۵)
آن جایى كه امر به معروف و نهى از منكر اثر نمىكند، وظیفه چیست؟
اولاً: اگر شخص دیگرى با بیان بهترى بگوید اثر مىكند، از او بخواهید كه این كار را انجام دهد. هنگامى كه خداوند به حضرت موسى دستور داد نزد فرعون برود و او را ارشاد كند، موسى (علیهالسلام) از خداوند خواست كه برادرش هارون كه بیان بهترى دارد را همراه او بفرستد: «و أخى هارون هو أفصحُ منّى لِساناً فَارسله مَعى» (سوره قصص، آیه ۳۴)
ثانیاً: گاهى با یكبار اثر نمىكند، امّا با تكرار اثر مىكند، آن هم با بیانهاى گوناگون. چنانكه چوب سخت با یك ضربه تبر شكسته نمىشود، تكرار لازم است. قرآن مىفرماید: ما مطالب خود را در قالب هاى گوناگون بیان كردیم تا شاید اثر كند: «لقد صَرّفنا فى هذا القرآن» (سوره اسراء، آیه ۴۱)
ثالثاً ممكن است شیوه ما صحیح نبوده كه اثر نكرده است. چون امر به معروف و نهى از منكر شرایط و اصولى دارد و با هر منكر باید به گونهاى متناسب برخورد كرد؛ چنانچه گاهى گرد و غبار روى لباس شما مىنشیند و گاهى دوده. غبار با ضربه محكمى كه بر لباس مىزنید برطرف مىشود، امّا اگر همین ضربه را به دوده بزنید، هم دستتان سیاه مىشود و هم دوده به لباس فرو مىرود. برطرف كردن دوده با فوت است و برطرف كردن غبار با ضربه. پس هر منكرى را باید به گونهاى خاص بر طرف كرد.
چنانكه قرآن مى فرماید: «واتوا البیوت من أبوابها» (سوره بقره، آیه ۱۸۹) یعنى هر خانهاى را باید از راهش وارد شد.
رابعاً: براى بازداشتن مردم از فساد باید راههاى حلال را به روى آنان باز كرد. حضرت لوط (علیهالسلام) هنگامى كه دید مردم به مهمانانش، سوء قصد دارند فرمود: من حاضرم دخترانم را به ازدواج شما در آوردم تا شما دست از مهمانان من بردارید. من راه حلال را براى شما باز مىكنم تا شما به گناه گرفتار نشوید: «هؤلاء بَناتى هُنّ أطهرلكم فاتّقوا اللّه و لا تخزونى فى ضَیفى» (سوره هود، آیه ۷۸)
دیدگاه تان را بنویسید