سرویس سبکزندگی فردا؛ مجتبی تقویزاد: ما دانههای یاقوتی یک تسبیح بودیم. با طمانینه، دانهدانه میافتادیم و همانطور که گوش چسبانده بودیم به سخنانش، در چشمهای تکتک اهل اشک خیره شده بودیم.
با هر جملهای به گریه میافتادند و ما دانهدانه کنار هم مینشستیم و میشمردیم. هجدههزار نفر با اشک، دست دراز کردند و ما را لابلای انگشتان مسلم فشردند.
هجدههزار دست که آن شب در مسجد کوفه هیچ نشانی از آنها نبود. ما مانده بودیم. دانههای یاقوتی یک تسبیح. و آنگاه که بکیر بن حرمان تیغ بر گردنش کشید، ما به زمین افتادیم و از هم دور شدیم.
همان لحظهها که میگفت: « کاش قاصدی به حسین (ع) بگوید که نیاید...» اما ما دانههای یاقوتی بریده از یک تسبیح بودیم، که بالی برای پرواز نداشتیم.
قال رسول الله (ص) : اءَتَبْكُونَ وَلا تَنْصُرُونَهُ. (۱)
اینک بر او اشک میریزید، حال آنکه او را یاری نخواهید کرد.
پینوشت:
۱. پیامبر در جمعی از اصحاب، خبر شهادت امام حسین (ع) را میدهند، اصحاب گریان میشوند و آنگاه پیامبر این حدیث را خطاب به ایشان میگویند.
دیدگاه تان را بنویسید