سرویس سبک زندگی فردا؛ آیه طائبی: حجاب یکی از موضوعاتیست که در جامعه ما بسیار مورد بحث و گفتوگوهای کارشناسان قرار گرفتهاست. قوانین زیادی در رابطه با آن وضع گردید، و کتابهای بیشماری نوشته و چاپ شده. اما آیا در میان مردم هم حجاب به همین شکل دیده میشود؟ این گفتگوها، کتابها یا حتی قوانین چقدر در انتخاب حجاب از طرف مردم یا فهم و درک این ارزش دینی تاثیرگذار است؟
با سه نفر از دوستانمان که هرکدام به دلیلی حجاب را انتخاب کردهاند گفتوگو کردیم و از دلایل انتخاب و راهی که طی کردهاند پرسیدیم. حرفهایشان شنیدنی و قابل تأمل و توجه بود که قسمت اول این صحبتها را پیشتر با هم پِی گرفتیم، که در اینجا میتوانید بخوانید ، و حالا گفتوگو با دومین دوستمان را میخوانیم:
فردا: ماجرای حجاب برای تو از کجا شروع شد؟
حجاب برای من کاملا تقلیدی آغاز شد، من با پدر و مادرم رابطه عاطفی خیلی قوی داشتم و خب از زمانی که یادم میآید مادرم حجاب کامل داشتهاند و محجبه بودند اما هیچوقت من را مجبور نکردند و حتی کوچکتر که بودم مادرم به دلایلی من را از چادر پوشیدن منع میکردند. تا اینکه خودم از دوره ابتدایی حجاب کردم و چادر پوشیدم، البته برای بازی چادرم را برمیداشتم.
اتفاقی باعث شد من هیچوقت چادر را از سرم برندارم
پنجم ابتدایی بودم که روزی با پدرم به گردش داخل شهر رفته بودیم (شهری که ما زندگی میکردیم اصلا شهر مذهبیای نبود و مساله حجاب در سطح شهر به آن صورت رعایت نمیشد) درمیان راه پدرم گفت بهتراست خودت راه و روشت را انتخاب کنی، دوست داری شبیه دختران اینجا باشی؟ یا دوست داری شبیه مادرت باشی؟ من خوب فکر کردم و گفتم «نه»، واقعا هم دوست نداشتم. فضا برای جواب دلخواه من آزاد بود، یعنی من راحت میتوانستم به پدرم بگویم نه دوست ندارم شبیه مادرم چادری باشم، اما حس کردم خب پدرم اینطور دوست دارد، دوست دارد من پوشیده باشم و خب سخت هم نبود، پس انتخاب کردم مثل مادرم باشم.
از آن به بعد تا مدتها به خاطر حرف پدرم و حجاب مادرم چادر میپوشیدم و برای هیچ کار و هیچ اتفاقی چادر را برنداشتم، اما به مرور دربارهاش تحقیق میکردم و مطالعه میکردم و سوالهایم را میپرسیدم و کمکم دلایلم منطقیتر و عاقلانهتر از مسائل عاطفی و احساسیام شد.
اما همیشه به خاطر خانوادهای که در آن متولد شدم خدا را شاکر هستم، زیرا احساس میکنم همان تقلید اولیه باعث شد من بی پشیمانی و خیلی زود با مساله حجاب آشنا شوم و به آن عمل کنم.
فردا: آیا حجاب فقط در قالب چادر ظاهر میشود؟ صفر و صد است، یا چادر یا بیحجاب؟
نه، قطعا اینطور نیست، بستگی به شخص دارد. اما در کل من احساس میکنم هیچ حجابی به اندازه چادر کامل نیست و پوشیدگی چادر را هیچچیز ندارد.
فردا: عده ای برای چادر بعد سیاسی قائلاند ، نظر تو چیست؟
بله خب، من هم در مکانهای عمومی مثل، اتوبوس، تاکسی یا مترو با این موضوع روبهرو شدهام اما مشکلی ندارم، به نظر من کاملا درست است و سیاست ما عین دیانت ماست.
فردا: مسأله اجتماعی در این موضوع وجود دارد که چادری بودن را یا محجبه بودن را برایت سخت کند؟
خب به نظرم مشکلات اجتماعی زیادی وجود دارد مثل گرمی هوا که به نظرم هیچکس به گرما عادت نمیکند و همیشه گرما زمان با حجاب بودن سختتر هم هست اما زمانی که به امنیتی که حجاب میآورد فکر میکنم به نظرم تحملش سادهتر میشود.
یا مثلا در مسائلی مثل خرید یا کارهای دیگر با وجود چادرهای آستین دار یا جلوبسته خیلی راحت و ساده هم هست.
فردا: در صحبتها اشاره کردی به «امنیت در اثر چادر»، واقعا امروز چادری بودن امنیت میآورد؟
واقعا بله، حرفم این نیست که به چادری ها تعرض نمیشود، اما میگویم امنیت و آسایشی که میآورد هم خیلی زیاد است. برای مثال چند روز پیش سوار تاکسی شدم که یک موسیقی خیلی خاصی گذاشته بود، اما من که سوار شدم و با وجود اینکه هیچ اعتراضی نکردم، به خاطر پوششم راننده متوجه شد مقید به مسائلی هستم و از این موسیقی اذیت میشوم، موسیقی را عوض کرد و خواجهامیری گذاشت. این برای من یک نوع امنیت و آسایش است.
به نظرم اینکه وجاهت چادر به این حد پایین آمده یا تعرض به چادری ها زیاد شده به خاطر آن چادری نما هاست، آن افرادی که نه از سر اعتقاد که به خاطر اجبار خانواده، یا اهداف دیگری مثل محل کار دولتی یا ... چادر سر میکنند باعث شدهاند همه چادریها افراد متظاهر و دورویی به چشم بیایند و حرمتشان شکسته شود.
فردا: به نظرت حجاب زیبا چیست؟ راجب حجاب رنگی چه نظری داری؟
من با حجاب زیبا کاملا موافق هستم، البته اشتباه نشود حجابی که جلوهگری کند نه، اما به نظرم یک چادری باید همیشه مرتب و تمیز و اتو شده و زیبا باشد، حتی زیر چادرش هم به نظر من باید مرتب و منظم باشد. جلوهگری نداشته باشد اما آراستگی برای یک شخص چادری به نظر من لازم است. من از چادرهای رنگی استفاده نمیکنم اما به نظرم بد نیست، اشکال خاصی هم ندارد.
استادم گفت: «قول بده از این حاج خانوم دروغگو ها نشی»
فردا: تلخ ترین و شیرین ترین برخوردی که سر ماجرای حجاب و چادر داشتی را برایمان تعریف کن.
تلخترین برخورد زمانی بود که دبیرستانی بودم و کلاس زبان میرفتم و از میان ۴۰ نفر همکلاسی فقط من چادری و محجبه بودم و استاد یکی از ترمها که آقا بود به بهانههای مختلف سعی میکرد به اصطلاح حال من را بگیرد و سوالات سخت و پیچیده از من بپرسد و من را در جمع ضایع کند، که به همین خاطر من مجبور بودم خیلی خوب درس بخوانم و تلاش کنم که جواب سوالاتش را بدهم؛ همان سال هم قرار بود به مکه بروم و وقتی به سراغ استاد زبانم رفتم تا از ایشان اجازه بگیرم برای غیبتها، گفت: «قول بده از این حاج خانوم دروغگو ها نشی»
یک دفعه دیگر هم بود که یکی از اساتید دیگر کلاس زبان به من گفت: «تو که چادر سرته میتونی خیلی راحت هرچی دلت خواست بپوشی و زیرش مهم نیست» البته منظورش از لحاظ نظم و تمیزی و اتوکشیدگی بود؛ ولی من گفتم که درست است شاید هیچکس نبیند اما خودم که متوجه مرتبی و تمیزی لباسهایم میشوم، اگر اینطور باشد خب همسر شما هم که اینجا همیشه مقنعه سرشان است هیچوقت موهایشان را شانه نمی کنند، اینطور است؟ که دیگر چیزی نگفت و ادامه نداد.
برخورد خوب و شیرینش هم همین دیروز بود که یک راننده تاکسی زمانی که دید من چادر سرم هست و هوا هم گرمست کولر را روشن کرد و مسیرش را به سمتی که من گفتم تغییر داد و زمانی که خواستم بابت این محبتشان کرایه اضافهتر بدهم قبول نکردند و کرایه روال را گرفت.
فردا: آنجا که استادت گفت: «قول بده از این حاج خانوم دروغگو ها نشی»، منظورش چه بود؟ چرا این را گفت؟
همان نکتهای که پیشتر گفتم؛ یک عده چادرینماها که ذهنیت را به بقیه افراد محجبه خراب میکنند. البته منظور استادمان به نظرم، خانم محجبهایهایی بود که هم تهمت میزنند به بقیه، هم غیبت میکنند و هم بدگویی و حتی گاهی دروغ هم میگویند؛ واقعا هم متوجه گناه این سبک حرف زدن نمیشوند که شاید در بعضی مواقع از بیحجابی خیلی گناهش سنگینتر باشد.
فردا: چه چیزی باعث میشود که جامعه به گناه یک آدم چادری حساستر باشد تا آدمهای دیگر، مگر در جامعه ما دروغ گفته نمیشود؟ یا تهمت؟
خب دقیقا مشکل از نگاه مردم به این قشر است؛ برایشان چادر و حجاب نماد دین اسلام است (که البته درست هم هست) و در ایران نماد موافقت با حکومته هم هست البته. برای همین وقتی در مترو و اتوبوس یا تاکسی یک فرد محجبه میبینند شروع میکنند به ناسزا گفتن به حکومت و دولت و فحش دادن و غر زدن و از مشکلات گفتن؛ از طرف دیگر هم رفتار آن فرد محجبه تعیین کننده میشود. یعنی منی که محجبه هستم و چادر سر میکنم رفتار و نوع برخورد من در تصور مردم یعنی اسلام؛ من کار خطا و اشتباهی انجام بدهم به حساب اسلام گذاشته میشود نه خطای فردی یا اشتباه شخصیتی.
فردا: این نگاه درست است؟
به نظر من اینکه چادر و حجاب نماد دین اسلام شده در کل خوب و درست است به هر حال مثل پرچمست دیگر؛ اما نگاه مردم اصلاح بشود بهتر است. زیرا آدمها ممکن الخطا هستند و نمیشود خطای انسانی یا رفتار ناپسند فرد محجبه را به حساب ایراد و اشکال از اسلام گذاشت و از طرف دیگه فرد محجبه هم وقتی حجاب چادر را انتخاب میکند وظیفهاش سختتر است.
دیدگاه تان را بنویسید