چگونه ارادت ابن ملجم به امام علی(ع) او را به قاتل امام تبدیل کرد؟
ابن ملجم احتمال میداد که موفق نشود امام علی علیهالسلام را به شهادت برساند. به همین دلیل با شبیب و وردان همدست شد تا اگر یک نفر نتوانست و موفق به این کار نشد، نفر بعدی آن را انجام بدهد.
یکی از بزرگان و چهرههای شناختهشده یمن بود؛ مردی که به شاعری و سخنوری مشهور بود و قصیدهای طولانی در وصف حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام سرود. عبدالرحمن ابن ملجم مرادی، وقتی در رأس هیأت یمنی در کوفه به خدمت امام علی علیه السلام رسید و در ثنای آن حضرت و وصف دانش، تقوا و حکمت ایشان شعر میسرود، به فضل ایشان اقرار کرده و سه بار با آن حضرت بیعت کرد، فکرش را هم نمیکرد که زمانی از دین خارج شود و روزی نه در مقابل، بلکه ناجوانمردانه و از پشت سر بر روی مولای متقیان و امیر مؤمنان شمشیر زهرآلودی بکشد و از پشت، در حال سجده نماز صبح، در سحر نوزدهم ماه مبارک رمضان بر فرق مبارک ایشان ضربهای بزند؛ ضربهای با شمشیری زهرآلود که آن را با هزار درهم خریده بود و هزار درهم برای زهرآلود کردنش پرداخته بود. ضربهای با شمشیری زهرآلود که به تصریح خودش، به شهادت حاضران و به گواه تاریخ که اگر بر بدن هزاران نفر از مردم عالم زده میشد، همه را از پا درمیآورد.
خبرگزاری تسنیم در ایام شهادت حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام، گفتوگویی با دکتر محمدحسین رجبی دوانی، استاد دانشگاه و پژوهشگر تاریخ اسلام انجام داده تا ابعاد و شرایطی که این شهادت جانسوز را رقم زد، مورد بررسی قرار بگیرد. آن طور که این کارشناس تاریخ اسلام توضیح میدهد، زمانی که ابن ملجم در شب نوزدهم ماه رمضان، فرق مبارک حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را با شمشیر زهرآلود شکافت، او را به خدمت امام آوردند و آن حضرت به او فرمودند که من همه آن خوبیها را به تو میکردم با وجودی آنکه خبر داشتم تو در آینده قاتل من خواهی بود. اما آن خوبیها در حق تو برای این بود که از خدای متعال در اتمام حجت با تو کمک بگیرم.
میدانیم که مرکز دولت اسلام در زمان پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله، مدینه بوده و بعد از آن حضرت هم سه خلیفه در مدینه حکومت کردند. چه شد که حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام مرکز خلافت را به کوفه منتقل کردند؟
درست است که مدینه در زمان نبی مکرم اسلام مرکز حکومت اسلامی بوده و هر سه خلیفه در همین شهر به خلافت رسیدند، اما بعد از قتل عثمان هم حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در مدینه به خلافت رسیدند. پس از مدتی فتنه و دسیسه پیمانشکنان اتفاق افتاد و امام علی علیه السلام برای مقابله با آنها از مدینه خارج شده و به سمت بصره رفتند. البته ایشان توطئه گران را سرکوب کردند اما پس از آن به مدینه برنگشتند، بلکه به سمت کوفه رفتند و این شهر را مرکز خلافت خود قرار دادند.
در آن زمان جنگآوران و مردان مبارز زیادی در کوفه زندگی میکردند و شاید بتوان آن شهر را شهری نظامی دانست. البته شرایط ویژه دیگری هم بر کوفه حاکم بود که منجر به این تصمیم امام علی علیه السلام شد.
بیعت ابن ملجم با امام علی علیه السلام
چه شد که یمنیها با امام علی علیه السلام بیعت کردند؟ حضور ابن ملجم مرادی در این بیعت چه معنایی داشت؟
یکی از رویدادهای مهم در ابتدای خلافت امام علی علیه السلام، همین ماجرای بیعت یمنیها با آن حضرت بود که ابن ملجم در رأس آن گروه به خدمت امام رسید و با ایشان بیعت کرد. زمانی که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به خلافت رسیده و مرکز حکومت را به کوفه منتقل کردند، مردم گروه گروه برای بیعت با ایشان میآمدند. از مردم کوفه گرفته که در زمان حضور امام در مدینه امکان بیعت حضوری نداشتند تا مردم یمن. در آن دوران چندین قبیله یمنی در کوفه زندگی میکردند و وقتی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به این شهر آمدند، آنها برای بیعت به حضور امام آمدند.
ابن ملجم مرادی یکی از چهرههای شناخته شده و مؤثر در آن زمان بود که در میان قبیلههای یمنی زندگی میکرد. او به عنوان یکی از بزرگان یمنیها بود که با امام علی علیه السلام بیعت کرد. البته او در زمان بیعت با امام، اظهار علاقه و ارادت به ایشان میکرد.
تو در آینده قاتل من خواهی شد
برخورد حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام با ابن ملجم چگونه بود؟ آیا این ماجرا صحت دارد که آن حضرت، به ابن ملجم خبر داد که «تو در آینده قاتل من خواهی بود»؟
آن طور که در تاریخ نوشته شده، زمانی که یمنیها برای بیعت با حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به خدمت ایشان رفتند، هر کسی یک بار با آن حضرت بیعت میکرد. اما وقتی نوبت به ابن ملجم رسید، آن حضرت سه بار از ابن ملجم بیعت گرفتند. به این معنا که یک بار ابن ملجم با آن حضرت بیعت کرد، وقتی داشت از آن حضرت دور میشد امام علی علیه السلام به او فرمودند که بیا و بار دیگر بیعت کن. دوباره ابن ملجم با امام بیعت کرد و باز هم امام برای بار سوم از او بیعت گرفتند.
ابن ملجم از این نوع رفتار حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام تعجب کرد و پرسید که چرا از دیگران یک بار و از من سه بار بیعت گرفتید؟ امام در جواب او شعری خواندند با این مضمون که «من زندگی او را میخواهم اما او اراده کشتن من را دارد. عذر پذیرش خود را نسبت به دوست مرادی خود بیاور. ای ابن ملجم برو که به خداوند سوگند گمان ندارم به آنچه گفتی وفا کنی.» درواقع امام با این جمله به او این پیام را رساندند که بر بیعت خود استوار باقی نخواهد ماند و بیعت شکنی خواهد کرد.
آیا امام علی علیه السلام به طور مستقیم، رویداد شهادت خود به دست ابن ملجم را به او خبر دادند؟
ماجرای دیگری هم در تاریخ ثبت شده با این مضمون که ابن ملجم از امام علی علیه السلام، اسبی خواست و امام از او سؤال کردند که آیا تو ابن ملجم مرادی هستی؟ او جواب مثبت داد. امام به یکی از یاران خود دستور دادند که یک اسب سرخ رنگ به ابن ملجم بدهد. او هم اسب را گرفت، بر روی آن سوار شد و وقتی میخواست از امام دور شود، امام یک بار دیگر همان شعر را تکرار کردند و فرمودند: «من زندگی او را میخواهم اما او قصد کشتن من را دارد.»
زمانی هم که ابن ملجم در شب نوزدهم ماه رمضان، فرق مبارک آن حضرت را شمشیر زهرآلود شکافت، او را به خدمت امام علی علیه السلام آوردند و آن حضرت به او فرمودند که من همه آن خوبیها را به تو میکردم با وجودی آنکه خبر داشتم تو در آینده قاتل من خواهی بود. اما آن خوبیها در حق تو برای این بود که از خدای متعال در اتمام حجت با تو کمک بگیرم.
اندیشههای خارجی گری در وجود ابن ملجم
با وجود خوبیهایی که امام علی علیه السلام در حق ابن ملجم کردند، چه شد که او بیعتش را شکست و تبدیل به قاتل امام شد؟ انگیزه او از کشتن حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام چه بود؟
ریشههای انگیزه ابن ملجم در کشتن امام علی علیه السلام به دوران خوارج و جنگ نهروان برمیگردد. در جنگ نهروان، خوارج شکست سختی از سپاه امام خوردند، به این معنا که همه خوارج در این جنگ کشته شدند جز نه نفر از آنها. این نه نفر به مرور یاران و همفکرانی برای خود جمع کردند. مرکز تجمعشان هم در مکه و در اطراف کعبه بود. به این صورت که دور خانه کعبه جمع میشدند و درباره کشتهشدههای نهروان حرف میزدند و از رویکرد حقیر و جاهلانه خودشان، از این بحث میکردند که اسلام دچار انحطاط شده و باید آن را نجات داد!
بعد از مدتی، خوارج به این نتیجه رسیدند که گله و اظهار ناراحتی از شرایط موجود ثمرهای ندارد و باید عملی انجام دهند. به این صورت تصمیم گرفتند که عاملان اصلی این قضیه را از بین بردارند.
خوارج از منظر پست خودشان، چه کسانی را عامل اوضاعی میدانستند که آن را تباهی اسلام نام گذاشته بودند؟
آنها سه نفر را عامل اوضاع موجود میدانستند: امام علی علیه السلام، معاویه و عمروعاص. درواقع آنها به قدری حقیر بوده و قدرت تشخیص پستی داشتند که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را با معاویه و عمروعاص لعنهالله علیهما همتراز تصور میکردند.
به این ترتیب سه نفر از میان خوارج داوطلب شدند تا این سه شخص را که در عالم اسلام دارای قدرت و نفوذی بودند، از سر راه بردارند. امام علی علیه السلام در آن زمان خلیفه بودند و در کوفه حضور داشتند. معاویه لعنهالله علیه هم حاکم سیاس و شوم در شام بود که عامل دودستگیهای زیادی در جهان اسلام شد. عمروعاص هم در حقیقت معاون و کمککننده به اقدامات معاویه بود.
قرار هر سه نفر خوارج این بود که این سه چهره را در سحر نوزدهم ماه رمضان و در موقع نماز صبح از پا درآوردند.
چرا سحر ماه رمضان و هنگام نماز صبح را برای کشتن این سه نفر انتخاب کردند؟
خوارج از منظر گمراه خود خیال میکردند که کار ارزشمندی برای اسلام انجام میدهند. شاید به همین دلیل زمان مبارکی را برای اقدام خود انتخاب کردند.
دو هزار درهم، هزینه شمشیر زهرآلود ابن ملجم
با این توضیحات، ابن ملجم خودخواسته و به اراده خودش تصمیم به قتل حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام گرفت؟
بله. ابن ملجم برای قتل امام علی علیه السلام داوطلب شد و تصمیم جدی برای این کار داشت. به همین علت بود که بعد از تصمیمی که در مکه گرفتند، به کوفه رفت و مدتی به صورت مخفیانه به فراهم کردن اقدامات شهادت امام علی علیه السلام مشغول بود.
او در آن زمان، شمشیر تیز و برندهای را به مبلغ هزار درهم خرید و هزار درهم هم برای زهرآلود کردن آن پرداخت، تا با خیال جاهلانه خودش بتواند امام علی علیه السلام را به یک ضربه از پای درآورد. شاید دو هزار درهم به نظر مبلغ ناچیزی باشد؛ اما اگر بدانیم دو هزار درهمی که آن زمان ابن ملجم برای شهادت امام علی علیه السلام پرداخت، به پول امروز ما میلیاردها تومان میارزد، به گوشهای از ناجوانمردی، کینه و حقارت فکری و فرهنگی ابن ملجم پی میبریم.
نقش قتام، شبیب و وردان در شهادت امام علی علیه السلام
چه کسانی در اجرای این تصمیم شوم به ابن ملجم کمک کردند؟
زمانی که ابن ملجم به کوفه رفت، در بین یکی از قبیلههای مهم یمنی به نام کنده ساکن شد. رئیس این قبیله شخصی به نام «اشعث بن قیس» بود که یکی از دشمنان و مخالفان مهم و سرسخت امام علی علیه السلام محسوب میشد. ابن ملجم یک روز در حیاط مسجدی زنی را به نام «قتام» دید که پدر و برادرش در جنگ نهروان توسط لشکر امام علی علیه السلام به قتل رسیده بودند و قصد داشت از آن حضرت انتقام بگیرد. اشعث ناپاک که عاشق قتام شده بود، از او درخواست ازدواج کرد و قتام هم مهریه خود را سه هزار درهم، غلام، کنیز و قتل امام علی علیه السلام قرار داد.
ابن ملجم در ابتدا نمیخواست هدف شوم خود را اعلام کند و در ظاهر کشتن امام را قبول نکرد. اما وقتی قتام اعلام کرد که کشتن امام علی علیه السلام مهریهای است که از آن نمیگذرد و گفت که اگر به من نرسی و کشته شوی، در آخرت از خداوند پاداش میگیری، ابن ملجم متوجه شد که قتام هم رویکرد خوارج را دارد و به او خبر داد که اصلاً برای انجام همین کار، یعنی قتل امام علی علیه السلام به کوفه آمده است. در این ماجرا یکی از اقوام قتام به نام «وردان بن مجالب» هم عقیده خوارج را داشت با ابن ملجم همراه شد. سپس «شبیب بن بجره» یکی دیگر از خوارجی که در کوفه زندگی میکرد با اینها همدست شد و هر سه نفر یعنی ابن ملجم، شبیب بن بجره و وردان بن مجالب آماده قتل حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام شدند.
چرا سه نفر آماده کشتن امام شدند؟ مگر این ملجم به تنهایی نمیتوانست این کار شوم را انجام دهد؟
ابن ملجم احتمال میداد که موفق به این کار نشود. به همین دلیل با شبیب و وردان همدست شد تا اگر یک نفر نتوانست و موفق به این کار نشد، نفر بعدی آن را انجام بدهد.
در ابتدای امر قرار آنها این بود که شبیب ضربه را بزند، اگر او موفق نشد ابن ملجم اقدام کند و اگر او هم نتوانست یا شرایط مهیا نبود، وردان آن حضرت را به شهادت برساند.
چه شد که شبیب موفق نشد و ابن ملجم عامل شهادت حضرت شد؟
شبیب، وردان و ابن ملجم در سحر نوزدهم ماه رمضان در مسجد کوفه منتظر امام علی علیه السلام بودند. طبق نقل معتبری، زمانی که آن حضرت در رکعت اول از سجده اول برخاسته بودند و میخواستند به سجده دوم بروند، اول شبیب لعنهالله بلند شد تا با شمشیرش بر فرق آن حضرت ضربه بزند. اما شمشیر او به سقف مسجد گیر کرد. در این موقع، ابن ملجم لعنهالله علیه فوراً بلند شد و در حالی که امام در سجده دوم از رکعت اول نماز بودند، بر فرق مبارک ایشان ضربهای زد که آن امام بزرگوار را بر روی زمین انداخت.
دیدگاه تان را بنویسید