سال 86 بود که جدال لفظی میان علی اکبر ولایتی و محمد جواد لاریجانی دیپلمات های پرسابقه وزارت خارجه اوج گرفته بود. این دو هم دیگر را متهم به کارنابلدی در این عرصه کرده و جواد لاریجانی مدیریت ولایتی را قبه نوری و بی برنامه نامیده بود.
به گزارش ایسنا دكتر ولايتي كه پاسخش به اظهارات لاريجاني در روزنامه جمهوري اسلامي درج شده، درباره علت رفتن محمد جواد لاريجاني از وزارت امور خارجه نيز گفت: «دليل جدا شدن ايشان از وزارت امور خارجه اين بود كه در زمان تصدي آقاي ريشهري در وزارت اطلاعات ادامه كار ايشان از سوي آن وزارت به مصلحت دانسته نشد و از ما ميخواستند كه به فعاليت ايشان خاتمه دهيم.»
ماجرای اختلاف نظر امام و هاشمی درباره پایان جنگ اینجا بخوانید
دكتر محمد جواد لاريجاني در يك برنامه تلويزيوني در درباره علت جدا شدنش از وزارت امور خارجه گفت:« البته پنهان نمي کنم ضمن احترام وافري که براي دکتر ولايتي داشته و دارم با هم اختلاف سليقه خيلي سنگين داريم.»
وي افزود: «من از وزارت امور خارجه جدا شدم و به مجلس و دبيرخانه شوراي عالي امنيت ملي که تازه تاسيس شده بود رفتم.»لاريجاني درباره اختلافاتشان با ولايتي ادامه داد:« علي الاصول ديپلماسي که من به آن اعتقاد دارم ديپلماسي پروژه اي است ما بايد کاري را در نظر بگيريم دنبال آن برويم و آن کار را به نتيجه برسانيم.»
با این حال نامه لاریجانی در پاسخ به ولایتی سهمگین تر بود. او در بخشی از این نامه که بازتاب آن را منتشر کرد، نوشته بود:
تمام کارهاي کارشناسي و نظر مسوولان بر اين بود که نبايد اجازه داد چنين قطعنامه يي صادر شود. آقاي ولايتي در اتاق آقاي شيخ الاسلام جلسه برگزار کرد و مرا که مسوول مذاکرات قطعنامه 598 بودم صدا کرد و گفت: «تا من وزير خارجه ام، اجازه نمي دهم که اين قطعنامه قبول شود».درست دوازده ساعت بعد، مرحوم حاج احمدآقا (ره) زنگ زدند و گفتند که حضرت امام فرموده اند برويد نيويورک و آنها را متقاعد کنيد که ما قطعنامه را رد نکرده ايم و قصد رد کردن هم نداريم. لذا ملاحظه مي فرماييد که خشکسالي فکري و عملي در ديپلماسي چگونه در زير لعاب قانون گرايي و اينکه «مملکت صاحب دارد»، «يک کارشناس حرفي زده که نمي شود» و از اين قبيل امور پنهان شده است.
همين قطعنامه 598 که در تمام طول مذاکرات آن از طرف آقاي ولايتي به عنوان قرارداد «ترکمانچاي» و عنصر «حرام زاده» معرفي مي شد، به محض پذيرش، تبديل به امامزاده شد و تازه آقاي ولايتي مي نازد که قرارداد 1975 و مرزها را هم صيانت کرده است. ايشان فراموش کرده اند که وقتي براي انجام مذاکرات پس از قبول قطعنامه 598 جامه مي دريدند، حتي متن آن را درست نمي دانستند، تا چه رسد به نحوه پيشبرد آن و عملاً شد آنچه شد، يعني وقتي موضوع از سکه رسانه يي افتاد، پيگيري آن به فراموشي سپرده شد و ايشان مشغول سفرهاي دوره يي و مخابره خبرهاي آن شدند. ضمناً حتي مواردي وجود دارد که ملاقاتي انجام نشد، ولي خبر آن به تهران مخابره شد.
جناب آقاي ولايتي ظاهراً از فرط هيجان فراموش کردند که اينجانب وقتي از وزارت خارجه رفتم، براي مدت بيش از پنج سال در شوراي عالي امنيت ملي ـ که بالاترين نهاد امنيتي ـ سياسي کشور است ـ در مقابل ايشان در تمام جلسات مي نشستم و در حالي که ايشان به «چرت» ملوکانه خود مشغول بودند، حقير ـ بر اساس نوارهاي ضبط شده جلسات ـ دقيق ترين تحليل ها و گزارش ها را که محصول کار جمعي کارشناسان متعدد و دبير محترم شورا بود، ارائه مي کردم، و پس از آن هم براي دو دوره در مجلس خدمت کرده ام و مرکز پژوهش هاي مجلس را با بيش از دو هزار کارشناس همکار تاسيس کردم.
دیدگاه تان را بنویسید