تبیان: برای پرداختن به جواب این سوال بسیار لازم و ضروری است که، مباحثی در خصوص انسان شناسی از منظر اسلامی مورد توجه قرار گیرد ولی قبل از آن به طور اختصار به این سؤال پاسخ خواهیم داد. جواب کوتاه و اجمالی: بر کسی پوشیده نیست که هیچ قانون و قاعده ای به کسی این اجازه را نمی دهد که او در طول زندگی مجاز به انجام خطا و اشتباه و یا گناه باشد. اگر این چنین مجوزی از سوی هر شخص و یا نهادی به انسان داده شود، به یقین نظم اجتماعی و حتی امنیت روحی و روانی جامعه در مخاطره و آسیب قرار خواهد گرفت. با این بیان می توان این چنین گفت که هر چند در لسان عرف شنیده می شود که، انسان جایز الخطا است ولی، این مطلب به هیچ وجه به معنای اعتقاد به جواز انجام گناه و خطا برای انسان نیست! بلکه روح و ماهیت اصلی این کلام، در واقع همان ممکن الخطا بودن انسان را می رساند؛ به عبارت دیگر حتی اگر کسی جمله «انسان جایز الخطا است» را در گفتگو و محاورات خود مورد استفاده قرار می دهد، معنایش این است که او معصوم نیست؟ و امکان خطا و اشتباه در کار و رفتار او وجود دارد. در واقع غیر از اولیای الهی و صادقین که مصداق بارز ایشان انبیاء و امامان معصوم (علیهم
السلام) می باشند، همه انسان ها درصدی از خطا و اشتباه در کارها و امورشان وجود دارد. حال این خطا و اشتباه ممکن است در امور روز مره و عادی زندگی باشد و یا اینکه در خصوص مسئولیت های اجتماعی و دینی. جواب تفصیلی به سوال: کلمه « مِثْقَالَ» به معناى هر وسیله اى است که با آن وزن ها را مى سنجند، و کلمه« ذَرَّةٍ » به معناى آن دانه هاى ریز غبار است، که در شعاع آفتاب دیده مى شود، البته این کلمه به معناى مورچه هاى ریز نیز مى آید. هر چند که خداوند متعال همه انسان ها را به نیرو و نعمت عقل، اندیشه، و هدایت الهی نصرت بخشیده است، ولی از آنجا که بر اساس منطق و آموزه های شیعی تنها عده ی خاصی همچون انبیاء و اولیای الهی و امامان معصوم (علیهم السلام) بهره مند از قوه عصمت و پاکی هستند، می توان این چنین ادعا نمود که سایر انسان ها در معرض انجام خطا و اشتباه در زندگی می باشند. چرا که همواره کشش ها و تمایلات نفسانی و هجمه های شیطان بیرونی، انسان را در معرض قرار می دهد. بهترین شاهد و مدعای این کلام را می توان در عبارت قرآنی حضرت یوسف (علیه السلام) مشاهده کرد که، ایشان اذعان می دارد اگر مدد و راهنمایی الهی نبود حربه نفس و شیطان او را
از خطا مصون نمی داشتند: «وَ مَا أُبَرِّىءُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّیَ إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَّحِیمٌ؛ [سوره یوسف، آیه53] من هرگز خودم را تبرئه نمى کنم، که نفس (سرکش) بسیار به بدیها امر مى کند مگر آنچه را پروردگارم رحم کند! پروردگارم آمرزنده و مهربان است». این آیه شریفه ما را به این نکته رهنمون می سازد که، انسان همواره در معرض طغیان نفس و به تبع به اشتباه افتادن و به خطا رفتن می باشد. البته این موضوع به معنای اجازه خطا و اشتباه به انسان نیست چرا که؛ انسان در قبال هر رفتار و خطایی که از خود سر می زند باید فردای قیامت پاسخگو باشد؛ کما اینکه خداوند متعال در این خصوص می فرماید: «وَ مَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ؛ [سوره زلزله، آیه 8] و هر کس هموزن ذرّه اى کار بد کرده آن را مى بیند!» حتی ذره ای خطا و اشتباه جایز نیست! کلمه «مِثْقَالَ» به معناى هر وسیله اى است که با آن وزن ها را مى سنجند، و کلمه« ذَرَّةٍ» به معناى آن دانه هاى ریز غبار است، که در شعاع آفتاب دیده مى شود، البته این کلمه به معناى مورچه هاى ریز نیز مى آید. آیه مورد بحث مى فهماند که از کلیت
ارائه اعمال هیچ عملى نه خیر و نه شر نه کوچک و نه بزرگ حتى به سنگینى ذره استثناء نمى شود. [1] به عبارت دیگر هر کس به اندازه وزن ذرّه اى بدى کرده باشد آن را در نامه عمل خود مى بیند و موجب بد حالى اش مى شود. یا مستحقّ عذاب، پاداش عمل بد خود را مى بیند البته درصورتی که توبه نماید این اوضاع فرق خواهد داشت. [2] در آیه دیگر مجرمان و خطا کاران ثبت و ضبط تمام اعمال بد و اشتباه خود را اینچنین بیان می کنند: «وَ وُضِعَ الْکِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ وَ یَقُولُونَ یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً إِلاَّ أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَدا؛ [سوره کهف آیه، آیه 49] و کتاب [کتابى که نامه اعمال همه انسانهاست] در آن جا گذارده مى شود، پس گنهکاران را مى بینى که از آنچه در آن است، ترسان و هراسانند و مى گویند: «اى واى بر ما! این چه کتابى است که هیچ عمل کوچک و بزرگى را فرونگذاشته مگر اینکه آن را به شمار آورده است؟! و (این در حالى است که) همه اعمال خود را حاضر مى بینند و پروردگارت به هیچ کس ستم نمى کند» نکته زیبا و بسیار مهم
تفسیری: خداوند هیچ گناه بزرگ و هیچ گناه کوچکى را هم فروگذار نکرده است. «وَ یَقُولُونَ یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً إِلَّا أَحْصاها» [3] «دو کلمه، «صغیرة و کبیرة» وصف اند که در جاى موصوف خود که همان خطیئه و یا معصیت و یا زشتکارى و امثال آن است نشسته اند و اینکه گفتند: واى بر ما این چه کتابى است که هیچ کوچک و بزرگى را فروگذار نکرده و همه را شمرده است خود اظهار وحشت و فزع از تسلط کتاب در احصاء و شمردن گناهان و یا تسلطش بر مطلق حوادث و از آن جمله گناهان است، که این اظهار وحشت را به صورت استفهام تعجبى اداء کرده اند، و از آن به دست مى آید که چرا اول صغیره را گفتند بعد کبیره را با اینکه جا داشت بگویند:«هیچ گناه بزرگ و هیچ گناه کوچکى را هم فروگذار نکرده» چون در کلام مثبت وقتى مطلب را ترقى مى دهند از بزرگ گرفته به کوچک ختم مى کنند. و وجه آن این مى باشد- و خدا داناتر است- که هیچ گناه کوچکى را به خاطر اینکه کوچک است، و مهم نیست، از قلم نینداخته، و هیچ گناه بزرگى را به خاطر اینکه واضح است، و همه مى دانند فروگذار نکرده. و چون مقام، مقام تعجب است مناسب این است که از کوچکتر
شروع شود» [4] خلاصه و نتیجه کلام: هدف از بیان نکات تفسیری و قرآنی در جواب تفصیلی این بود که، وقتی انسان در قبال کوچک ترین اعمال خود باید جوابگو باشد و تمام اعمال او ثبت و ضبط می شود، معنا ندارد خطاب به او گفته شود جایز الخطا است. با توجه به اینکه انسان دارای دشمنان متعددی همچون هوای نفس و وسوسه های شیطان، می باشد می توان گفت که او در معرض خطا و اشتباه است، به عبارت دیگر انسان امکان انجام خطا را دارد، ولی این مطلب بهانه ای برای جواز خطا برای او نیست. پی نوشت: [1]. ترجمه المیزان: ج 20، ص 583. [2]. ترجمه جوامع الجامع: ج 6، ص 687. [3]. سوره کهف، آیه 49. [4]. ترجمه المیزان: ج 13، ص451.
دیدگاه تان را بنویسید