شهروند:پرسش این است که الگوها و رفتار والدین در یک خانواده سالم چگونه باید باشد؟ شاید لازم باشد برای پاسخ به این موضوع به انواع نظام خانوادگی پرداخته شود: نظام باز و بسته خانوادگی نظام خانوادگی را از جهتی دیگر میتوان به نظام «باز و بسته» تقسیم کرد. نظام باز خانوادگی الف- سطح ارزش اعضای خانواده بالاست و هر یک از اعضا ارزش دیگری را درک میکند و به او احترام میگذارد. ب- ارتباط اعضای خانواده با یکدیگر صادقانه، روشن و مستقیم است. از بیان مطالب ترسی ندارند و مقاصد خود را به وضوح بیان میکنند. ج- قواعدی که حاکم بر خانواده است انسانی، قابلانعطاف و تغییرناپذیر است. هر یک از اعضای خانواده میتواند آزادانه نیازها و خواست خود را بیان کند و پذیرای انتقاد سایرین باشد. نظام بازخانوادگی محلی مناسب برای رشد اعضا و تبادلنظر و بالندگی است. در این خانواده هر فردی به تناسب توان و استعداد خود رشد مییابد و پیشرفت میکند. نظام بسته خانوادگی الف- ارزش اعضای خانواده پایین است. هرکدام از اعضا، دیگری را تحقیر میکند و به او احترام نمیگذارد. ب- ارتباط اعضای خانواده با یکدیگر غیرصادقانه و مبهم است. معمولا اعضای خانواده یکدیگر
را سرزنش کرده و مطالب را بهصورتی پوشیده و به اصطلاح مبهم بیان میکنند. ج- قواعد حاکم بر خانواده غیرانسانی، خشک و تغییرناپذیراست. هرکس در این خانواده به فکر خویش است و توجهی به نیازها و خواستههای سایر اعضا ندارد. در نظام بسته، آشفتگی مشهود است. گرچه خانوادهها مشکلات خود را در قالب مشکل یکی از اعضا و غالبا کودکان و نوجوانان بیان میدارند، ولی باید مشکل را در ساخت خانواده و نظام آن و در شبکه ارتباطات خانوادگی جستوجو کرد. در خانوادههایی که مشکل دارند و خانواده درست سازماننیافته، هر یک از اعضا نقش خود را درست ایفا نمیکند، دارای شبکه ارتباطی مناسبی نیست و پیامها به صورت صادقانه و روشن ردوبدل نمیشود. لازم به ذکر است که شبکه ارتباطات فقط شامل پیام کلامی نمیشود، بلکه کلمات، وضع بدن، اشارات و علایم و حتی نحوه لباس پوشیدن و آراستگی ظاهر را نیز دربرمیگیرد. بررسی ویژگیهای خانواده سالم در نظامهای سالم خانوادگی، نقشها هم سالم هستند و فرزندان از رفتار پدر و مادر الگو میگیرند. پدر و مادر نقش آموزگاران را بازی میکنند، برای فرزندان خود وقت میگذارند، به آنها توجه میکنند و آنها را جهت میدهند. در نظامهای
سالم خانوادگی نقشها انعطافپذیرند و دستبهدست میشوند. حرکت آرام و آهسته است، تبادل افکار با یکدیگر دارند، روابط آنها با هم ملایم است. مادر ممکن است در یک زمان براساس اقتضا در نقش بلاگردان ظاهر شده و سپس، این وظیفه به پدر و چندی بعد به فرزندان واگذار میشود. خانواده سالم و موفق، مجموعهای است که در آن، همه اعضا موفق هستند و همه مناسبات میان افراد آن روال طبیعی و موفقی دارد. اعضای این خانواده میتوانند از قدرتهای انسانی خود استفاده کنند. آنها از این قدرتها برای مشارکت و تعاون و ارضای نیازهای فردی و جمعی خود استفاده میکنند. خانواده سالم، خاک سالمی است که در آن افراد رشد سالم دارند و انسانها بالغ میشوند. البته رسیدن به این مهم مشمول نکات زیر است: الف- خانواده، واحدی برای رشد و بقاست. ب- خانواده مکانی است که نیازهای احساسی و عاطفی همه اعضای خود را تأمین میکند، ازجمله این متغیرها میتوان به تعادل میان استقلال و وابستگی اشاره کرد. ج- خانواده سالم رشد و اعتلای همه اعضای خود، ازجمله پدر و مادر را در نظر میگیرد. د- خانواده مکانی است که در آن عزتنفس ایجاد میشود. ه- خانواده، واحد مهمی در اجتماع است و
برای جامعهای که قصد دوام دارد، حایز اهمیت است. و- خانواده، خاکی حاصلخیز برای پرورش انسانهای بالغ است. انسان بالغ کسی است که تفاوت میان خود و دیگران را درک میکند و از هویت برخوردار است. شخصی با این خصوصیات میتواند بیآنکه به خانواده خود متصل باشد با آنها روابط معنیدار ایجاد کند. مقررات در خانوادههای موفق روشن است. زن و شوهر از تفاوتهای رفتاری، ارتباطی و نگرش خانوادههای خود آگاهند و آنها را بدون تعصب و بیآنکه به درست بودن یا نبودن آن کاری داشته باشند، میپذیرند و متفاوت بودن آنها را تصدیق میکنند. زن و شوهر هرکدام در جهت یافتن راهحلهای مسالمتآمیز قدم برمیدارند. البته این هرگز به معنای آن نیست که تضاد و اختلافی میان آنها بروز نمیکند. ظرفیت قبول تفاوت و مواجهه منطقی با تضادها و اختلافها نشانه صمیمت و خانواده سالم است، اختلاف سالم چنانچه مورد استفاده درست قرار گیرد، مفید و سازنده است. در یک ازدواج موفق، زن و شوهر متعهدند که بر سر تفاوتهای خود به توافق برسند. در تضاد و اختلاف باقی نمیمانند و به این هم تن نمیدهند که با هم بحث و مخالفت نکنند. بهجای آن برای مصالحه و صمیمت تلاش میکنند. با
هم گفتوگوکردن بخشی از تماس و مصالحه است. زوجهای موفق هم با هم درگیر میشوند؛ اما با اختلافات خود برخورد منصفانه میکنند. چگونه میتوان در برابر اختلافات برخورد منصفانه داشت؟ ١- جرات داشتن به جای پرخاشگری ٢- توجه به زمان اکنون و اجتناب از مراجعه به سوابق امر ٣- اجتناب از پرگویی و نپرداختن به جزییات 4- اجتناب از داوری 5- صداقت داشتن و توجیه واقعیتها به جای کمالطلبی 6- اجتناب از سرزنش ٧- گوشکردن پویا ٨- پرداختن به یک موضوع بهخصوص در هر زمان ٩- توجه به راهحل به جای تلاش برای اثبات نظریه خود. در خانواده موفق مقررات پنهان، مطرح و بررسی میشود. آنچه مطرحناشدنی باقی میماند بسیار جزیی است. در این شرایط فرزندان خانواده تحتتأثیر باورهای ناگفته پدر و مادر آسیب نمیبینند. در یک رابطه زناشویی سالم، اتصال و وابستگی به دلیل میل است و نه صرفا از روی نیاز، در این شرایط هر کدام در جهت و جانب کاملشدن کموبیش در حرکتند. زن و شوهری که از کاملبودن یکدیگر حمایت و حراست میکنند بههم میپیوندند و رشد میکنند. هر کدام با کم کردن کنترل، انتقاد، سرزنش و داوری به رشد دیگری کمک میکند. در خانوادههای زنده و بالنده،
بهطورمداوم شاهد الگوهای متفاوتی هستیم. ارتباطها مستقیم، واضح، صریح و صمیمانه است. قاعدهها قابلانعطاف، انسانی، مقتضی و دستخوش تغییر بوده و پیوند با اجتماع نیز بارز و امیدبخش است.
دیدگاه تان را بنویسید