تبیان: می خواهید از در منزل بیرون بیایید، مطمئن هستید که گاز را بسته اید و اتو را از برق کشیده اید اما یکبار دیگر قفل در را باز می کنید و دوباره از همه جا را چک می کنید اما دلتان باز آرام نمی گیرد. این دفعه می خواهید باز بروید و قفل در را چک کنید. در واقع قضیه اصلا در و قفل نیست بلکه این وسواس است که دارد دائم در خانه ذهن شما را می زند. هدف وسواس، ایجاد اختلال در قدرت تشخیص و یقین و اطمینان شماست. وسواس در اصل به صدای آهسته ای می گویند که از به هم خوردن زینت آلات به گوش می رسد. شاید چون این صدا خیلی ها را وسوسه می کرده، بعدها به هر صدای آهسته ای که بعد از آن موجی از افکار بد و نامطلوب در دل و جان انسان پیدا شود وسواس گفته شده، آدم را یاد وسوسه ها وزمزمه های در گوشی شیطان می اندازد که خیلی هم یادآوری نابجایی نیست. اما وسواسی که ما می شناسیم فکر، تصور، احساس یا حرکت مکرر یا مضری است که با نوعی احساس اجبار و ناچاری ذهنی و علاقه به مقاومت در برابر آن همراه است. نکته جالب در مورد وسواس این است که آدم وسواسی از وسواسش هم به خوبی خبر دارد منتها سعی می کند طوری آن را برای خودش و دور و بری ها منطقی نشان دهد و به
همین دلیل در برابر درمان هم مقاومت می کند و گاهی حتی مشکل را از دیگران می داند. هر چه با وسواس و وسواسی راه بیایید حالش بدتر می شود. برای رفع مشکل باید به صورت مداوم و تدریجی از شخص وسواسی حساسیت زدایی کرد ویژگی های یک فرد وسواسی * معمولا داشتن پدر یا مادر وسواسی سبب پرورش فرزند وسواسی می شود؛ زیرا فرزند رفتار وسواسی والدش را یاد می گیرد و در بزرگسالی تقلید خواهد کرد. * افراد وسواسی چارچوب ها و قوانین تو خالی دارند بدین معنی که دلایلی که برای انجام اعمال و افکار تکراریشان مطرح می کنند، معمولا غیر منطقی است. * افراد وسواسی ثمره پرورش در خانواده ای هستند که پدر و مادر شیوه های فرزندپروری سختی دارند و به همین دلیل فرزندانشان ایده آلیست و در بسیاری موارد وسواسی می شوند. * افراد وسواسی کودک درونِ مغلوب و کوچکی دارند. در مقابل از والد سختگیر درونی برخوردار هستند که بندرت راضی می شود؛ بدین معنی که هر قدر فرد وسواسی برای موفقیت و انجام ندادن اعمال و افکار تکراری، تلاش کند، باز هم والد درون او راضی نخواهد بود و باز هم انتظاراتی خواهد داشت. * افراد وسواسی شخصیتی کنترلگر دارند و مایلند بسیاری از امور آن طور که
خودشان می پسندند انجام شود. * معمولا افراد وسواسی ترجیح می دهند تنها زندگی کنند، اما درمان نشوند و برای درمان مقاومند. * معمولا افراد وسواسی افکار غیر منطقی زیادی دارند که در باورهای ناسالم آن ها ریشه دارد که منشاء آن دوران کودکی است. از کجا بفهمیم وسواس داریم ؟ اگر نشانه هایی مثل نشانه های زیر را درخودتان یا دور و برتان می بینید حتما بقیه مقاله را دنبال کنید؛ اگر از آلوده شدن یا نجس شدن در اثر تماس یا دست دادن با دیگران و یا دست زدن به چیزهایی که دیگران لمس کرده اند می ترسید. موقع ترک خانه یا محل کار دائما شک می کنیدکه در را قفل کرده اید یا گاز را خاموش کرده اید. وحشت این را دارید که به کودک تان آسیب رسانده اید. می ترسید یا انگیزه ناگهانی برای فحاشی کردن در جاهای غیرمناسب دارید یا حتی افکار مسخره مثل داد زدن در یک جمع حسابی رسمی و یا حتی ترس از این نشانه ها دارید، حکایت از حضور این مهمان ناخوانده در کاسه سر شما دارند. درمان خانگی وسواس اگر بخواهیم یک کم علمی بگوییم روش های رفتاری برای درمان اختلال وسواسی- جبری عبارتند از:رویارویی (مواجه سازی) و پیشگیری از پاسخ، حساسیت زدایی، توقف فکر، غرقه سازی، غرقه
سازی تجسمی (انفجاردرمانی) و شرطی سازی بیزارگرایانه. راهکارهای زیر شاید به شما کمک کند. علت را جست و جو کنید فهمیدن اینکه چه چیزهایی به ایجاد این افکار وسواسی در شما منجر شده است، نه تنها در کشف راه های بهبودی کمک می کند بلکه می تواند اضطراب حاصل از این افکار را نیز در شما کاهش دهد. برای این منظور در برگه ای مشاهدات، تجربه ها و منابع با نفوذ مثل رسانه، دوستان و خانواده را که در این زمینه احتمالا اثرگذار بوده اند یادداشت کنید. در قسمت منابع با نفوذ می توانید به نقش یکی از دوستانتان اشاره کنید؛ برای مثال: یادم می آید که دوستم مریم هم وسواس تمیزی داشت. افکار وسواسی تان را شناسایی کنید سه تا از این فکرهای وسواسی رادر نظر بگیرید؛ مثلا از خودتان بپرسید که کدام فکر بیشتر اذیتتان می کند؟ یا اینکه کدام فکر وسواسی بیشتر به ذهنتان می آید؟ آن ها را یادداشت کنید و رفتارهایی را که برای رهایی از آن ها انجام می دهید نیز، در مقابل آن ها بنویسید. به وسواس بی محلی کنید وسواس معمولا در مورد مسائلی پیش می آید که برایمان خیلی مهم هستند. این اهمیت دادن زیاد وقتی راهش را گم کند به وسواس تبدیل می شود. شخصی به خدمت امام صادق(ع)
آمد و در مورد خوردن پنیر سؤال کرد. حضرت فهمیدند که این شخص وسواسی است. پولی به غلامشان دادند و فرمودند: برو پنیر بخر و بیاور. غلام هم پنیر را آورد و حضرت از آن خوردند. دوباره آن شخص در مورد پنیر سؤال کرد. امام صادق(ع) فرمودند: مگر ندیدی آن را خوردم؟ گفت: دیدم اما دوست دارم از خودتان بشنوم! حضرت فرمودند: در مورد پنیر و غیرآن به تو می گویم که هر چه که در آن حلال و حرامی بود، بر تو حلال است تا آنکه مورد حرام را به طور مشخص بشناسی، در آن صورت بر تو حرام است و ترکش واجب. چاره وسواس بی محلی کردن و بی اعتنایی به آن است. تا بی محلی اش نکنید رهایتان نمی کند، به همین دلیل هم هست که همه فقها و مراجع تقلید می گویند: شکاک و وسواسی باید با بی اعتنایی دست از کارهایش بردارد. با او راه بروید، حالش بدتر می شود هر چه با وسواس و وسواسی راه بیایید حالش بدتر می شود. برای رفع مشکل باید به صورت مداوم و تدریجی از شخص وسواسی حساسیت زدایی کرد. این یعنی مجاورت دادن ایمن، ملایم و مداوم شخص با میزان قابل تحملی از مورد حساسیت زا. البته این مطلب را فراموش نکنید که این کار را یک دفعه و ناگهانی نمی شود انجام داد و در موارد جدی وسواس حتما
باید با درمان تخصصی و روانپزشکی به سراغ آن رفت. سه تا از این فکرهای وسواسی رادر نظر بگیرید؛ مثلا از خودتان بپرسید که کدام فکر بیشتر اذیتتان می کند؟ یا اینکه کدام فکر وسواسی بیشتر به ذهنتان می آید؟ آن ها را یادداشت کنید از وسواس تخفیف بگیرید اگر به نجس و پاکی حساس هستید به جای 30بار شستن، هر دفعه سعی کنید از خودتان تخفیف بگیرید و مثلا 29 بار این کار را انجام دهید و دفعات شستن را همینطور به مرور و با کاهش تدریجی هر بار به میزان طبیعی نزدیک تر کنید. بعد از مدتی خودتان می بینید که پیشرفتتان قابل توجه شده. با وسواس لجبازی کنید هرچیزی که از آن فرار می کنید برایتان مهیب تر می شود. امیر مؤمنان(ع) می فرمایند: هرگاه از کاری ترسیدی، خود را به کام آن بینداز زیرا ترس شدید از آن کار، دشوارتر و زیانبارتر از اقدام به آن کار است. در وسواس هم با انواعی از ترس روبه روییم که با رودررو شدن با آنها بهتر می شود با آنها جنگید و لجبازی کنید. مثلا اگر می ترسید چیزی نجس باشدعمدا به آن دست بزنید. بیکار نمانید یکی از دلایل اصلی هجوم افکار وسواسی، بیکاری است. زمان آزاد باعث می شود که فرد وسواسی به موضوعاتی که برایش مهم هستند (یعنی
همان موضوعات وسواس) فکر کند. همان طور هم که گفتیم، هرچه بیشتر به این موضوعات فکر کنید، بیشتر در وسواس فرومی روید. حتی اگر کاری ندارید، برای خودتان کار بتراشید؛ از کتاب خواندن گرفته تا ورزش.
دیدگاه تان را بنویسید