تفاوت‌های اخلاق و ادب

کد خبر: 475664

یکی از مسائل مهمی که پرداختن بدان خالی از لطف نیست توجه به تفاوت میان اخلاق و ادب است. مساله‌ای که گاه میان آن دو خلط شده و هریک به جای دیگری به کار برده می‌شود.

آرمان: یکی از مسائل مهمی که پرداختن بدان خالی از لطف نیست توجه به تفاوت میان اخلاق و ادب است. مساله‌ای که گاه میان آن دو خلط شده و هریک به جای دیگری به کار برده می‌شود. تعریف اخلاق اخلاق جمع خلق است، و خلق را مرحوم نراقى این گونه تعریف کرده است: «قدرت و توانایى روح انسانى که باعث شود کارها را به آسانى و بدون فکر و تأمل انجام دهد». بنابراین هر چه را انسان با عادت و تمرین به‌دست آورد و انجام دادن آن براى او آسان باشد آن را خلق مى ‏نامند. از تعریف‏ها به‌دست می‌آید که اخلاق ملکه یا حالتى است که در نفس انسانى رسوخ کرده و باعث مى‏شود که اعمال بدون فکر و تأمل از او سر بزنند. فضیلت اخلاقی اخلاق ملکه یا حالتى است که در نفس انسانى رسوخ کرده و باعث مى‏شود که اعمال بدون فکر و تأمل از او سر بزنند. پس هر عمل خیرى که با اندیشه و درنگ در عاقبت آن کار انجام شود فضیلت اخلاقى نیست بلکه یک حالت اخلاقى است. شخص اخلاقى کسى است که چنان کارهاى خیر و نیک، عادت او شده که بدون فکر و تأمل از او صادر مى‏شوند. مثلا کسى غواص یا شناگر است که بدون تأمل، داخل آب شده و مشغول شنا گردد، اما کسى که ابتدا مدتى به ارزیابى آب و تأمل در آن پرداخته‏ و سپس با احتیاط وارد آب مى‏شود غواص نیست. مسائل اخلاقى نیز این گونه‏اند که اگر کسى عادت به فضائل اخلاقى کرده به طورى که بدون تأمل به انجام آنها مى‏پردازد او داراى ملکه فضائل اخلاقى است. اما کسى که ابتدا مقدارى فکر مى‏کند و پس از تأمل به این نتیجه مى‏رسد که با عفت باشد یا به عدالت عمل کند او داراى ملکه عدالت نبوده و از نظر اخلاقى نمى‏توان او را صاحب فضائل اخلاقى نامید. از این رو فایده علم اخلاق پاک ساختن نفس از صفات رذیله و آراستن آن به ملکات جمیله است که از آن به تهذیب اخلاق تعبیر می‌شود و ثمره تهذیب اخلاق رسیدن به خیر و سعادت ابدیه است. تعریف ادب حفظ حد و اندازه هر چیزى و تجاوز ننمودن از آن را ادب آن چیز گویند. مثلا زبان انسان باید چیزى را که باعث خوارى و ذلت انسان است نگوید بنا براین اگر کسى فحش و ناسزا مى‏گوید چون زبان او حد و مرز خود را رعایت نکرده از ادب زبان خارج شده و مى‏توان او را بى‏ادب نامید. اما او بى‏اخلاق یا بداخلاق نیست. ادب تمرین دادن نفس به ارزش‌هاى اخلاقى است. ابو زید انصارى گفته است: هر ورزش پسندیده که انسان را داراى فضیلتى نماید ادب نامیده مى‏شود، ادب به کارگیرى سخن یا عمل پسندیده است. ظرافت‏هاى هر کارى را ادب آن کار مى‏نامند. ادب تنها در کارهاى اختیارى مصداق داشته، و هر کارى که بتواند شکل‏هاى مختلف داشته باشد و در یک صورت متصف به ادب گردد و در صورتى دیگر خیر، بهترین شکل ممکن آن عمل را ادب آن مى‏نامند. مثلا ادب غذا خوردن در اسلام این است که با نام خداوند شروع و با حمد الهى پایان یابد و از پرخورى بپرهیزد. نتیجه آنکه: هر علمى که مى‏تواند صورت‌ها و شکل‏هاى مختلف به خود بگیرد، بهترین شکل انجام آن را ادب آن کار مى‏نامند و هر گاه آن فعل با چنین شکل و صورتى انجام شود آن را مودبانه مى‏نامند. حضرت امیرالمومنین(ع) به فرزندش امام حسن(ع) فرمود: که اى پسرم بهره‏ خود را از شرافت ادب بگیر و خاطرت را براى ادب آماده کن زیرا که ادب دل بالاتر از این است که آن را آلوده‏ به پلیدى کنى. بدان که هرگاه نیازمند شدى ادب تو را بى‏نیاز کند و هرگاه در دیار غربت بودى ادب براى تو همراهى باشد که با وجود آن ترس و بیم ندارى. اى پسرک من ادب پدیده‏ خرد است و پاک‏کننده‏ دل است و سرلوحه‏ فضل است(إرشاد القلوب/ترجمه رضایى/ ج‏1/381). تفاوت‌هاى اخلاق و آداب‏ تفاوت های اخلاق و آداب را می توان چنین برشمرد:1-‌ اخلاق از مسائل مربوط به روح انسانى بحث مى‏کند ولى آداب مربوط به افعال بدن است.2- مسائل اخلاقى همیشه و در طول زمان ثابت بوده و تغییر در آنها راه ندارد ولى آداب در زمان‏هاى مختلف متغیر و متفاوتند.3- مسائل اخلاقى از نظر مکان نیز ثبات داشته و در هر شهر و هر کشورى یکسان مى‏باشند، اما آداب در شهرها و کشورهاى مختلف، تغییر نموده و آداب هر منطقه مخصوص همان مکان است. مردم دنیا در معناى ادب با یکدیگر تفاوت و اختلاف ندارند اما در مصداق آن هر ملتى با ملت دیگر تفاوت دارد.4- اخلاق علت است و آداب معلول و ثمره آن است، ادب هر شخصى نشان دهنده فضیلت‏ها یا رذیلت‏هاى اخلاقى اوست. 5- مسائل اخلاقى قابل استدلال عقلى مى‏باشند ولى براى آداب استدلال عقلى وجود نداشته و تابع ذوق و سلیقه مردم مى‏باشند.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت