پایان طرح محسنین در ماه عسل
احسان علیخانی در قاب بیست و نهم ماه عسل به گفتگو با دو خانواده پرجمعیت نشست که اتحاد، عشق و همدلی ویژگی بارز آنها بود.
لحظه ای درخشان که در قاب ماه عسل ثبت شد
علیخانی ضمن تشکر ویژه از تمام افرادی که در طرح محسنین شرکت کردند به مرور اتفاقات متفاوت ماه عسل روز گذشته پرداخت. وی گفت: در روز گذشته اتفاق عجیبی در برنامه ما افتاد و احساسات خیلی متناقض بود. حداقل من به معنای واقعی کلمه این حجم حیرت و تعجب را تصور نمی کردم. از یک طرف شادی و سرور و ابتهاج عجیب و غریب در پدربزرگ و مادربزرگ محمدطاها، احساس شادمانی آقای طالع که کارشناس این حوزه اند و و از سویی گریه های کودک که به منزله این بود که برای اولین بار صدایی را می شنید. دقیقا شبیه لحظه تولد یک نوزاد در آفرینش. بعد از پخش آیتم پشت صحنه علیخانی با تأکید بر این نکته که این لحظه قطعا جزء لحظه های درخشان و به یاد ماندنی قاب ماه عسل خواهد شد و برای تبار ماه عسلی ها لحظه بکر و متفاوتی بود، به دلیل درخواست مخاطبان اعلام کرد این لحظه درخشان در سایت های مختلفی نظیر آپارات قابل مشاهده است که اتفاقا مورد اقبال عمومی نیز قرار گرفته است. وی همچنین درخواست کرد تا همه مخاطبین ماه عسل با توجه به رضایت شان از عملکرد ده ساله ماه عسل در نظرسنجی شرکت کنند.
خانواده ای با هفت دختر
خانواده قاسمی از سفید شهر کاشان به ماه عسل آمده بودند. آقای قاسمی که تنها ۵۰ سال دارد و امورات زندگی اش را از طریق کار بر روی ماشینش می گذراند پدر هفت دختر است. خانم و آقای قاسمی از داشتن هفت دختر راضی بودند. آقای قاسمی گفت: اگر بگویم پسر دوست ندارم که دروغ گفته ام، اما سرم در مقابل خداوند بالا بود که به مصلحت او راضی بودم و با تولد هر دخترم دنیایی از نعمت به زندگی ما سرازیر شد. زخم زبان از اطرافیان و آشنایان زیاد شنیدیم، ولی اهمیتی به حرف مردم نمی دادم.
روزی که می خواستند دخترم را بخرند
آقای قاسمی از سخت ترین روز زندگی اش گفت. روزی که غریبه ای در خانه را کوبید و از آنها دختر هفتم شان را طلب کرد. خانمی که تصور می کرد چون آنها هفت دختر دارند می تواند یکی از آنها را بخرد. وی گفت: آن روز سخت ترین روز زندگی ام بود و خیلی به من برخورد. من برای دختر هفتمم هم گوسفند قربانی کرده بودم. و شنیدن این حرف برایم دردآور بود. اما من امروز به تمام دخترانم افتخار می کنم چون همه آنها موفقند. هفت داماد دارم که از همه شان راضی هستم. از طریق رانندگی و مسافرکشی هر هفت دخترم را بزرگ کردم و آنها را به خانه بخت فرستادم.
صمیمیت خواهرانه
دختران قاسمی از دوران کودکی شان گفتند و از روزهایی که وظایف در خانه بین آنها تقسیم شده بود. یک دختر مسئول خرید نان بود و یکی مسئول شستن ظرف و یکی مسئول جارو کردن بود. اما الان بیشترین مسئولیت خانواده بر گردن دختر بزرگ تر است که همراه آنها زندگی می کنند. دخترها از روابط خوب بین همسران شان که مایه تعجب دیگران بود تعریف کردند و از قهرهای کوتاه خواهرانه ای که بیش از چند دقیقه طول نمی کشد.
خانواده ای کاملا مردانه
خانواده حسینی از تاکستان قزوین مهمان علیخانی شدند. آقای حسینی پدربزرگی ۷۰ ساله است که دارای ۸ فرزند پسر و یک دختر می باشد. پدر هشت برادر کشاورز است و از کارش راضی است. مادر آنها گفت: دلش می خواست دختر داشته باشد. اولین فرزندش هم دختر بوده که در نوزادی فوت می کند و بعد صاحب هفت پسر، یک دختر و دوباره یک پسر می شود. او پسرهایش را دوست دارد و از آنها راضی است اما دوست داشت سه دختر داشته باشد. با این حال معتقد است پسر آخرش بسیار دلسوز و مهربان است. تنها دختر خانواده به خاطر بهره مندی از تمام محبت و حمایت برادرانش خوشحال است. همه پسرها به پدر در کار کشاورزی کمک می کنند، با این حال هرکدام در کاری متفاوت با دیگری اشتغال دارند. پسر بزرگ تر خانواده روحانی است، پسر دوم که در کارها خیلی به مادرش کمک می کرده خطاط و پسر سوم و هفتم خانواده حسینی راننده تاکسی هستند. پسر چهارم در تاکستان خدمات چاپ بنر دارد. پسر پنجم میوه فروش، و پسر آخر دانشجو است.
حمایت برادرانه
در ادامه برنامه برخی از دیگر اعضای هر دو خانواده حسینی و قاسمی به جمع مهمانان ماه عسل پیوستند. عروس بزرگ خانواده حسینی و دو داماد از جمع دامادهای خانواده قاسمی. خانم حسینی گفت: به تمام عروس هایش علاقه دارد، اما عروس بزرگ ترش را همانند دخترش می داند، زیرا زمانی وارد این خانواده شده که دختری نداشتند و برای او جای دخترش را پر کرده و همچنین برای فرزندانش زحمت زیادی کشیده است. یکی از پسران در پاسخ به سؤال علیخانی در خصوص وجود دعوا، بحث، اختلاف و مشاجره بین برادران گفت: هیچ وقت با هم مشکلی نداشتیم، همیشه قبل از انجام هر کاری با یکدیگر مشورت می کنیم و با کمک و هم فکری هم آن کار را انجام می دهیم. حتی من با کمک و حمایت برادرانم از فرزندم که ۱۲ سال است به علت ضربه مغزی در خانه بستری است پرستاری و مراقبت می کنم. هیچ گاه دعوای جدی با هم نداشتیم، اگر هم گاهی بحث و مشاجره لفظی پیش بیاید با کمک و راهنمایی پدر و برادر بزرگ ترمان آن را برطرف می کنیم. یکی دیگر از برادران گفت: ما در هر زمینه ای مثل خرید خانه، ماشین و ... از هم حمایت می کنیم. همه اعضای این خانواده در کنار یک دیگر زندگی می کنند و تنها دو برادر به طور مستقل و در محلی جدا ساکن هستند. با این حال مادر هرگز در زندگی عروس هایش دخالت نکرده است. چرا که معتقد است عروس هایش به مانند دخترش هستند و آنها را دوست دارد.
محفل گرم خانوادگی در ماه عسل
ماه عسل بیست و نهم در یک محفل گرم و صمیمی خانوادگی رقم خورد. حضور دو خانواده در صحنه ماه عسل با شرایطی کاملا متفاوت و با دیدگاه و سبک زندگی مشابه تصویر دیگری را در این قاب ثبت کرد. خانواده ای پرجمعیت که همه فرزندانش دختر بودند و پدر خانواده با امید به خدا توانسته تمام مخارج زندگی را تأمین کند و خانواده ای صادق و صمیمی که با وجود علاقه فراوان به دختر اما هشت فرزند پسر دارند. مادری که تمام عشقش را نثار عروس هایش می کند. حمایت و محبتی که در روابط این خواهران و برادران موج می زند حکایت از سبک زندگی اصیل ایرانی اسلامی داشت و به یاد می آورد روابطی را که شاید این روزها خیلی کم رنگ شده، اما خوشبختانه هنوز از بین نرفته است. ماه عسل توانست روایتی صادقانه داشته باشد از زندگی های ساده و سخاوت مندانه ای که هنوز در گوشه و کنار این آب و خاک به چشم می خورد و توانست ثابت کند که خوشبختی در داشتن فرزند دختر یا پسر نیست، در تمکن و ثروتمندی نیست، خوشبختی در جایی دور آن سوی آب ها و در رؤیا و خیال و افسانه ها پنهان نشده که به جستجویش برویم، خوشبختی را گاهی می توان در قلب هایی که در یک خانواده گرم و صمیمی برای هم می تپند جستجو و احساس کرد.
پرونده ای که با همت ماه عسل و حمایت مردم بسته شد
پرونده کودکان نیازمند بعد از مدت ها با همت ماه عسل و حمایت مردم طی ۵ روز بسته شد. پاسخ مثبت مردم به دعوت ماه عسل برای حمایت از کودکان نیازمند اتفاق درخشان دیگری بود که بر لوح افتخارات ماه عسل برای همیشه تثبیت شد. احسان علیخانی به هنگام خروج از قاب ماه عسل در پایان بیست و نهمین قرار، اعلام کرد: به همت و لطف شما و قلب نازنین تان طرح محسنین در این لحظه به پایان رسید و ۲۷۰ هزار نفر اعلام کردند که مثل شیر پشت این بچه ها هستند که مشکل دارند و ناتوانند. خدا را صد هزار مرتبه شکر، ان شا ء الله خدا برکت و رحمت را در زندگی تان سرازیر کند. وی خطاب به جناب آقای مهندس فتاح گفت: می خواهیم فردا و پس فردا این امانت را به شما بدهیم. به این قاب تشریف بیاورید و با مردم صحبت کنید. مردمی که بر خلاف تصور خیلی ها به این صحنه آمدند و ظرف ۴ تا ۵ روز قد علم کردند تا پدر و مادر معنوی این بچه ها بشوند. ما منتظریم، این امانت دست ما هست و منتظریم. کمتر از ۲۴ ساعت شاید تا آخرین لحظه افطار باقی است. یک ذره این ثانیه ها را نفس بکشیم و در لحظه زندگی کنیم، قبل از این که تبدیل به خاطره بشود و بخواهیم یک سال از این خاطره بگوییم. دعا کنید که دعا کردن در این لحظات خیلی مهم است. چون هم شب جمعه است و هم نفس های واپسین ماه مبارک رمضان. مخصوصا شما بزرگ ترهای این سرزمین که نفس حقی دارید برای همه کسانی که مشکل و گرفتاری دارند و برای ما هم دعا کنید. ماهتون عسل
دیدگاه تان را بنویسید