سیاسی شدن دین، انقلاب اسلامی را تهدید می کند/ با نقد درون گفتمانی، ارزشها زنده می مانند
برخی افراد با تفاسیر غلطی که از ماهیت قدرت در نظام اسلامی دارند مواجهه فیزیکی سیاست و قدرت را اصل میدانند و فراموش میکنند که قدرت یک وسیله بیشتر نیست و هدف را باید در جای دیگری جست و تعریف کرد.
دکترعماد افروغ معتقد است كه منشا بسياري از بداخلاقي هاي سياسي در كشور عدم فهم مباني انقلاب و اصول آن توسط برخي از سياسيون است. وي با بیان این مطلب افزود: اخلاق و سیاست در سالهای اخیر همواره یکی از دغدغههای فکری من بوده است. تلاش فکری ام همواره اين بوده که در بدو امر تعاریف اخلاق و بازتاب آن در سیاست را بررسی مجدد کنم تا بتوانم به یک ریختشناسی از قدرت همراه با شاخصهای آن دست یابم؛ این که نشان دهد سیاست چه موقع اخلاقی و چه موقع غیراخلاقی است. این استاد دانشگاه در ادامه افزود: قدرت مشتمل بر زور، تهدید، اقناع و نفوذ است. من معقتد هستم هر چه یک نظام سیاسی اتکای بیشتری به وجه قدرت داشته باشد یعنی از تهدید، فریب و زور استفاده کند بیشتر در جهت غیراخلاقی شدن گام برمیدارد. در مقابل هر نظام سیاسی که به سمت بهره بردن از ابزارهایی همچون اقناع و نفوذ برود، سیاستش اخلاقی است والبته تأکید میکنم که این تقسیمبندی صفر و یکی نیست بلکه روی یک پیوستار قرار دارد. افروغ با هشدار نسبت به گسترش بداخلاقی ها ادامه داد: من بر اساس شناختی که از مبانی اخلاقی و دینی نظام سیاسی انقلاب اسلامی ایران دارم، جزء نخستین اصولگرایانی بودم که نسبت به بیاخلاقی سیاسی در رفتارها و رویکردها هشدار دادم و مطالب زیادی در این خصوص گفتم. اهمیت این موضوع از آن جا است که چنانچه تهمت، غیبت، افترا و حذف، فضای غالب بر سیاسیون شود مردم این رفتارها را پای اصل انقلاب مینویسند و همین موجب میشود که با انقلاب فاصله بگیرند. وی با بیان اینکه فضای سیاسی کشور ما آکنده از تهمت و افتراست اظهار داشت: احساس میکنم سالهاست اتفاقاتی در کشور در حال رخ دادن است که به طور عمیق ارزشهای ما را تحت تأثیر قرار داده و آنها را دچار نقض غرض کرده است. نماینده سابق مجلس شورای اسلامی در ادامه افزود: همین جا باید به این نکته توجه نمود که اگر چه جمهوری اسلامی در مبنای شکلگیری خود با جدایی دین از سیاست مخالف و منادی پیوند دین، اخلاق و سیاست است اما همواره یک خطر بزرگ آن را تهدید میکند و آن سیاسی شدن دین و اخلاق ابزارگرایانه دین و به عبارت دیگر «ماکیاولیسم» است. دنیوی کردن دین با تعاریف، مفاهیم و تعابیری که بزرگان دین و مذهب ما همچون حضرت امیر(ع) در مذمت آن دارند بزرگترین جفا در حق دین است. افروغ ادامه داد: اعتقاد دارم علت اصلی بی اخلاقیها در نظام سیاسی کشور ما این است که ما انقلاب اسلامی و بالتبع جمهوری اسلامی را خوب تئوریزه و فهم نکردهایم. در واقع یکی از دلایلی که چنین شرایطی را برای ما رقم زده است این است که مسائل اساسی مرتبط با ارزش سیاسی، نظام سیاسی و نظایر آن تئوریزه نشده است. وی افزود: برخی افراد با تفاسیر غلطی که از ماهیت قدرت در نظام اسلامی دارند مواجهه فیزیکی سیاست و قدرت را اصل میدانند و فراموش میکنند که قدرت یک وسیله بیشتر نیست و هدف را باید در جای دیگری جست و تعریف کرد. وجه تفاوت جامعه و نظام سیاسی ما از سایر نظامهای سیاسی توجه به دینمداری و محور قرار گرفتن اخلاقیات در امر سیاست و نحوه اداره کشور است اما متأسفانه کار به جایی رسیده که اگر روزی به دینداران هشدار میدادیم که به سیاست هم باید توجه کرد، امروز به سیاسیون باید بگوییم که بایستی به اخلاق و دین هم توجه کنند. افروغ با یاد آوری سیره ائمه(ع) رفتارهای برخی از سیاسیون را مغایر با این سیره دانست و گفت: نیمنگاهی به اصول انقلاب و سیره بزرگان همچون پیامبر(ص) و حضرت امیر(ع) بیندازیم، نیمنگاهی به سیره عملی امام زمان(عج) بکنیم و نیمنگاهی نیز به فرمایشات حضرت امام(ره) و رهبر انقلاب داشته باشیم و از خود بپرسیم که اصولاً در حکومت امام زمان(عج) نوع نگاه ایشان به اخلاق و معنویت چگونه است؟ آیا آنها انجام دادن هر کاری برای رسیدن به قدرت را موجه و مباح میدانند؟ وی افزود: چرا شیوههای ناموجه دستیابی به قدرت در جامعه ما موجه شدهاند؟ حضرت علی(ع) در مواجهه با معاویه چه کرد؟ از خود پرسیدهایم که روش و منش امام زمان(عج) چگونه است؟ تصور من این است که پاسخ این سؤالات برای ما فهم نشده است. نحوه مواجهات اقتضایی ما تبدیل به رسوم و قواعدی شدهاند که هیچ دلیلی بر درست بودن آنها وجود ندارد و همچنان بر ادامه آنها مصر هستیم. این استاد دانشگاه با بیان اینکه یکی از ملاک های توجه به اخلاق در سیاست، رعایت عدالت است افزود: حضرت علی(ع) به فرزند خود میفرمایند در ارتباط میان خود و دیگران خودت را میزان قرار بده و برای دیگران آنچه را که برای خود دوست داری دوست بدار و آن چه برای خویشتن نمیخواهی برای دیگران نیز مخواه و ستم نکن، چنانچه دوست نداری بر تو ستم کنند و نیکی کن، چنانچه دوست داری بر تو نیکی کنند. ما باید این نکات را در رفتار سیاسی خود مورد توجه قرار دهیم و به این مسأله بپردازیم که تا چه حد به توصیه بزرگان عمل کردهایم؟ آیا دین و اخلاق را هدف قرار دادهایم یا سیاست را؟ هدف و ابزار برای ما چه هستند؟ افروغ در ادامه اظهار داشت: مسئله ما فاصله میان عمل و نظر است. مشکل ما این است که نظارت نمیشود. ما باید به نقد درونی بپردازیم. همان نقدی که نظام جمهوری اسلامی بر اساس آن ارزشهای خود را درونی کرد. بهترین ملاک همین بازتولید ارزشهای انقلاب اسلامی است. با نقد درون گفتمانی است که ارزشهای اخلاقی و سیاسی ما زنده میمانند. وی با اشاره به نقش حوزه و دانشگاه افزود: ما متأسفانه شاهد هستیم به نام انقلاب اسلامی اقداماتی صورت میگیرد که علاوه بر این که هیچ سنخیتی با آرمانهای ما ندارند، نظارتی نیز بر روی آنها نیست. نهادهای فکرساز ما اعم از حوزههای علمیه و دانشگاهها متأسفانه به غلط از نظام سیاسی خط میگیرند در حالی که باید خط بدهند. علماء و بزرگان ما چرا نباید از منظر انقلاب اسلامی به نقد سیاستها بپردازند؟ افروغ در بخش پایانی این گفت و گو یکی از مقصران این شرایط را نهادهای مدنی دانست و گفت: از طرف دیگر من بخش دیگری از حل بی اخلاقیهای سیاسی را بر عهده نهادهای مدنی کشور میدانم. ما چون روز به روز با پیچیدگی جامعه روبرو میشویم نیاز به نهادهای مدنی داریم که با توجه به تواناییهایی که دارند وظیفه نظارتی نیز داشته باشند. در این زمینه نهادهای مدنی ما دچار مشکل هستند. در حال حاضر نهادهای مدنی و اجتماعی ما استعداد نقادی خود را از دست دادهاند و به تصدیگری روی آوردهاند. در حالی که نهادهای اجتماعی، فرهنگی، هنری و سیاسی باید گسترش یابند تا ظرف مناسبی برای انقلاب باشند. من اعتقاد دارم اگر چه برخی جریانات با نهادهای مدنی مشکل دارند اما این دلیل نمیشود که این نهادها از تلاش و کوشش خود دست بردارند، چرا که بخشی از ماهیت این نهادها هضم همین مشکلات است و گرنه با ساختار دولتی تفاوتی ندارند. منبع: شهر
دیدگاه تان را بنویسید