بعد از سی ‌سال هنوز هم مشکل داریم/ انتخاب‌های فرهنگی پرهزینه هستند

کد خبر: 423542

همه دغدغه خانواده‌ها معطوف به این است که فرزندانشان بهترین استفاده را از یک فرصت سه‌ماهه داشته باشند. و صدالبته با توجه به خستگی 9 ماه تحصیل بی‌وقفه، این حق آنان است که 93 روز تابستان را در ترکیبی از برنامه‌هایی بگذرانند که با توجه به علایقشان جنبه تفریحی آن به دیگر جنبه‌ها بچربد.

بعد از سی ‌سال هنوز هم مشکل داریم/ انتخاب‌های فرهنگی پرهزینه هستند

سرویس فرهنگی فردا- جابر خرم نیا - مسئله اوقات فراغت همیشه یکی از دغدغه‌های فرهنگی و اجتماعی است که گاه توجه سیاست مداران را هم به خود جلب. می کند. بخصوص در سی سال اخیر، همواره از نیمه های بهار هرسال بحث آن در رسانه‌ها و محافل فرهنگی و اجتماعی و نهادهای مربوط رونق می‌گیرد و تا اواخر تیرماه ادامه پیدا می‌کند. سپس این مباحث بی‌نتیجه متوقف می‌شود و همه چیز به سال بعد موکول می‌شود. دغدغه‌ای که معلوم نیست چرا حل نمی‌شود؟ البته به نظر می‌رسد نوع نگاه و سبک‌رفتار خانواده‌ها در این مسئله، در کنار فراهم‌سازی زیرساخت‌های لازم از سوی دولت در حل دغدغه‌ی اوقات فراغت بیشترین نقش را داشته باشند.

درباره اوقات فراغت چه کسانی حرف می‌زنیم؟

در برابر موضوع اوقات فراغت همیشه از واژه «جوانان» استفاده می‌شود. اما شاید با یک نگاه دقیق بتوان به این نتیجه رسید که انتخاب نوع گذران این اوقات در محدوده کودکان تقریباً توسط خانواده‌ها صورت می‌گیرد؛ در محدوده سنی نوجوانان به‌صورت بینابینی حاصل اراده خانواده و انتخاب نوجوان است و در دوره جوانی تقریباً به‌طور کامل در حوزه اختیار جوانان قرار دارد. لذا آنچه بیشتر موردنظر ماست، موضوع اوقات فراغت نوجوانان است.

به چه چیز نگاه می‌کنیم؟

اینکه مفهوم اوقات فراغت چیست و این موضوع که آیا اوقات فراغت اصولاً وجود خارجی دارد یا خیر بارها و بارها مورد برسی رسانه‌ها و کارشناسان قرارگرفته که برای دانستن آن می‌شود به آرشیو مراجعه کرد و زحمت تایپ واژه در موتورهای جستجو را به خود داد. اما مهم اینجاست که بدانیم قرار است با چه هدفی «زمان» سه‌ماهه نوجوانان خود را «غنی‌سازی» کنیم. همه دغدغه خانواده‌ها معطوف به این است که فرزندانشان بهترین استفاده را از یک فرصت سه‌ماهه داشته باشند. و صدالبته با توجه به خستگی 9 ماه تحصیل بی‌وقفه، این حق آنان است که 93 روز تابستان را در ترکیبی از برنامه‌هایی بگذرانند که جنبه تفریحی آن با توجه به علایقشان به دیگر جنبه‌ها بچربد.

تغییر نگرش خانواده‌ها

در درجه اول باید نگرش خانواده‌ها به این فرصت را تغییر داد. اگر به دهه شصت و حتی تا میانه‌های دهه هفتاد نگاهی بیندازیم، می‌بینیم که گرایشی در خانواده‌ها وجود داشت که فرزندان خود را بعد از دوران مدرسه به سمت کار و درآمد هدایت کنند. یعنی آن‌ها را راهنمایی می‌کردند که سه ماه را در بازار کار بگذرانند. حالا ممکن است این میل از چند جهت ریشه گرفته باشد، یکی اینکه خانواده‌ها دچار ضعف اقتصادی بودند و روی این درآمد اندک سه‌ماهه هم حساب می‌کردند، یا شاید تنها و تنها هدفشان این بوده که فرزندانشان در کنار تحصیل هم با بازار کار آشنا شوند و هم یک صنعتی را بیاموزند! و یا شاید حتی ترکیبی از این دلایل در میان بوده. اما خب این نگرش به‌تدریج تغییر کرد و اکنون می‌بینیم که گرایش به آموزش‌های کاربردی زندگی مدرن امروز خیلی بیشتر در دغدغه خانواده‌ها می‌گنجد. خانواده‌ها میل زیادی دارند تا نوجوانانشان از فضای مدارس که خارج می‌شوند، وارد مؤسسات آموزشی شوند. در کلاس زبان، رایانه و امثالهم شرکت کنند و یا اگر در دو سال پایانی دبیرستان هستند، تمام وقت خود را برای شرکت در کلاس‌های کنکور بگذارند. پرواضح است که در تمام این مراحل یک حلقه مفقوده وجود دارد. حلقه‌ای که در مدرسه هم هنوز جایگاه خود را به‌روشنی پیدا نکرده کرده است. و آن موضوع «پرورش» است. به یک‌چیز باید فکر کرد و آن‌هم اینکه نوجوانان قرار است باوجوداین همه دغدغه آموزشی، سیر مشخص و واضح اجتماعی شدن را کجا و چطور طی کنند؟ پرورش معنویات و روح خود را کجا فرابگیرند؟ می‌بینیم که خانواده‌ها باید کمی نگاه خود را تغییر دهند.

چیزهایی که همه چیز نیست!

همه‌چیز در دنیای امروز سودای کسب رتبه کنکور، قبولی در بهترین دانشگاه، یادگیری زبان انگلیسی و... نیست. البته این‌ها خیلی مهم هستند. آن‌قدر مهم که نیازمند والاترین تلاش‌ها نیز هستند. اما همه‌چیز نیستند. در آینده یک جوان تحصیل‌کرده و باسواد، مسلط به دانش روز، آشنا با زبان انگلیسی، بهترین شرایط را برای موفقیت دارد، اما این جوان اگر در حساس‌ترین برهه زندگی‌اش یعنی در دورانی که شخصیت او شکل‌گرفته (بین 15 تا 18 سال) یاد نگرفته باشد که چطور با اجتماع خود ارتباط برقرار کند، اگر تفریح سالم و لازم خود را انجام نداده باشد، اگر اخلاق را فرانگرفته باشد و هزاران اگر دیگر، چیزی جز افسردگی‌های متنوع، عقده‌های درونی و انزوای اجتماعی نصیب او نخواهد شد. این چیزی است که خانواده‌ها باید به آن فکر کنند. اینکه تربیت و پرورش فرزندانشان درست به‌اندازه همه آموزش‌های دیگر اهمیت دارد. بهتر است این نگاه تغییر کند که راه غنی‌سازی اوقات فراغت، ادامه حضور تنهای فرزندشان در یک محیط آموزشی است. نوجوانان نیاز دارند در یک فرصت ویژه با خانواده‌شان، با دوستانشان به گردش و تفریح بروند، برنامه‌ای برای خواندن کتاب‌هایی را داشته باشند که دوست داشتند بخوانند و فشار درس‌ومشق اجازه نمی‌داد، برنامه‌ای برای دیدن فیلم و گوش دادن به موسیقی داشته باشند. آن‌ها نیاز دارند که در برنامه‌هایی حضورداشته باشند که فکر آن‌ها را به کار بیندازد و برای خودشان ایدئولوژی داشته باشند و از آن دریچه به دنیا نگاه کنند. همه این‌ها بعلاوه آنچه برای آموزش در نظر خانواده‌ها هست.

زیرساخت‌ها

اگر هنوز دغدغه اوقات فراغت جوانان موضوع داغ روزهای پایانی بهار است، به این دلیل است که هنوز هم دولت نتوانسته زیرساخت‌های لازم و مطلوب و مطابق با استانداردها را فراهم کند. هنوز که هنوز است عموم دانش‌آموزان ما بعد از پایان امتحانات خرداد، سراغ هیچ کتاب دیگری نمی‌روند، مگر آنکه جبر آموزشی در میان باشد. فضا و امکانات ورزشی به‌اندازه مناسب و استاندارد نداریم. مسافرت برای خانواده‌های متوسط رو به پایین بسیار سخت و پرهزینه است. امکانات تفریحی برای گردش‌های درون‌شهری هم مطلوب نیستند. اگر بخواهیم همچنان منتقدانه پیش برویم همین‌طور باید لیست را ادامه بدهیم و از نداشتن‌ها بگوییم. از همه کاستی‌هایی که هنوز هم راه زیادی را رفع آن‌ها باقی‌مانده است.

تفریح سالم، گران است

اگر نخواهیم به آسیب‌های اجتماعی بطالت و بی‌برنامگی جوانان و نوجوانان در تابستان اشاره‌ای بکنیم، باید بگوییم که انتخاب فرهنگ، یعنی برنامه‌هایی که به‌نوعی مبتنی بر ارزش‌های فرهنگی هستند (معارف و اخلاق، تفریح سالم، ورزش و آموزش)، در برابر آسیب‌هاوخطرها انتخابی پرهزینه‌تر برای افراد و خانواده‌ها هستند. برای نمونه جالب است بدانید که هزینه استفاده از امکانات ورزشی مانند کرایه یک سالن فوتسال در شهری مانند تهران ساعتی 100 تا 200 هزار تومان به‌طور میانگین و با توجه به سانس موردتقاضا هزینه دربر دارد. یا ورزشی هیجانی مانند پینت بال در شهر تهران (مبلغ ورودی+50 عدد تیر) چیزی حدود 15 هزار تومان به بالا برای هر نفر هزینه در بر دارد که با توجه به حداقل 8 نفره بودن این بازی، جمعاً باید حدود 120 هزار تومان پرداخت کرد؛ حال‌آنکه هر پایه قلیان (که بین دو تا سه نفر مشترکاً مورداستفاده قرار می‌گیرد) در شهر تهران چیزی حدود 15 هزار تومان هزینه دارد. به نظر می‌رسد که همپای تلاش برای تغییر نگاه و رویکرد خانواده‌ها به مسئله اوقات فراغت، باید زیرساخت‌های لازم هم توسط نهادهای مسئول و به‌ویژه دولت ایجاد گردد.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت