پلیس بد، پلیس خوب است / تقابل خیر و شر این بار با میکائیل و آقاخان + تصاویر

کد خبر: 416459

میکائیل سریالی است که هم در طول پخش هم پس از اتمامش با حاشیه‌های زیادی همراه بود. چه آنکه در شبکه های اجتماعی بحث های زیادی درخصوص تشابه کاراکترهای منفی و مثبت این سریال با برخی چهره های مشهور سیاسی کشور در گرفت.

پلیس بد، پلیس خوب است / تقابل خیر و شر این بار با میکائیل و آقاخان + تصاویر

سرویس فرهنگی فردا؛ زهرا شاهرضایی - میکائیل تازه ترین همکاری سیروس مقدم و سعید نعمت‌الله بود که به تازگی از شبکه یک سیما روی آنتن رفت. مجموعه‌ای که داستانش در شهری کوچک در جزیره قشم رخ می‌دهد. شهری که خلافکاران و زورگیران به راحتی در آن جولان می‌دهند و پلیس هم نمی‌تواند این شرایط آشفته را سامان بدهد؛ چرا که بزرگترین آسیب‌پذیران این ماجرا یعنی مردم همه در سایه ترس «آقاخان» قرار گرفته‌اند. میکائیل سریالی است که هم در طول پخش هم پس از اتمامش با حاشیه‌های زیادی همراه بوده است. چه آنکه در شبکه های اجتماعی بحث های زیادی درخصوص مشابهت کاراکترهای منفی و مثبت این سریال با برخی چهره های مشهور سیاسی کشور در گرفته بود.

باز هم تقابل خیر و شر

داستان میکائیل مثل دیگر کارهای سعید نعمت الله بازهم تقابل خیر و شر است. ابرمرد این مجموعه، پلیسی است که به قول خودش پلیس بد است؛ چون وقتی نمی تواند همه جا قانونی رفتار کند، به شیوه خودش خاطیان را ادب می کند و اتفاقا این ناشکیبایی به مذاق مخاطبان خوش می‌آید. میکائیل پلیسی است که در برابر بی‌عدالتی‌ها تاب نمی‌آورد و به هر طریقی که شده است، می‌خواهد این عدالت را اجرا کند؛ هر چند این کارش خیلی با قانون جوردر نیاید. نقطه مقابل میکائیل هم نماد شر و بی عدالتی یعنی «آقاخان» است. سعید نعمت الله در فیلمنامه‌اش به سراغ آقازاده‌ها که نه به سراغ خود خان و آقا رفته است. به دنبال پیرمردی که با وجود آنکه همه از هویت واقعی او باخبرند، باز هم «یک پیرمرد پولدار محترم» است.

نکته جالب درباره این مجموعه این است که مردم هم در این بی عدالتی با آقاخان شریک هستند و تا وقتی که خود آن‌ها برای تغییر این اوضاع تلاشی نکنند، این بی‌عدالتی‌ها ادامه پیدا می‌کند. بالاخره آقاخان هم دم به تله قانون می‌دهد، وقتی مردم 60 کیلومتر به میکائیل و دوستان پلیسش می‌پیوندند.

سریالی که قهرمان دارد

میکائیل از آن دسته سريال‌هایی است که قهرمان دارد. مشکلی که در بیشتر فیلم ها و سریال های ایرانی مشهود است، نداشتن قهرمان یا قهرمانهای متضاد با ارزش های ایرانی‌اسلامی ماست. میکائیل، قهرمان اصلی این سریال، پلیسی مسئولیت‌پذیر است که به خاطر همین مسئولیت‌پذیری‌اش حتی موفق به ازدواج هم نشده است. البته میکائیل هم مثل سایر مجموعه‌های پلیسی کشور، تصویری غیرواقعی را از پلیس ایران ارائه می‌دهد؛ اما با این حال قهرمانی است که وظیفه پلیسی‌اش در چهارچوب یونیفورم و اداره پلیس محدود نمی‌شود. قهرمانی که پلیس بودنش بیشتر مسئولیت و تعهد اوست تا مشغولیتش.

بازنمایی مرد ایرانی

یکی از قوت های فیلنامه بازنمایی درست از مرد ایرانی است به طوری که حتی شخصیت منفی فیلم هم برای مخاطب جذاب است. تلویزیون در سالهای اخیر چهره ای ضعیف از مردان ایرانی ارائه داده است. این امر بخصوص در فیلم‌های طنز بیشتر به چشم می‌خورد و به همین بی دلیل است که شخصیت‌های فیلمنامه نعمت الله حتی شخصیت های منفی جذاب هستند. البته این فقط ویژگی میکائیل نیست؛ چرا که در بیشتر کارهای نعمت الله این امر مشاهده می‌شود؛ تا جایی که در مجموعه‌ای مثل «مادرانه» هم شخصیت اردلان (مهدی سلطانی) با وجود اینکه کاراکتری منفی یا به صورت خوشبینانه خاکستری محسوب می‌شود، باز هم برای مخاطبان خود جذاب است.

سریال پلیسی به سبک غربی

میکائیل با اینکه سعی کرده فیلمی بومی و ایرانی باشد، باز هم شبیه فیلم‌های غربی از آب درآمده است. ارائه تصویر «رمبو گونه» از پلیس ایرانی، جلوه‌های ویژه اغراق‌شده و موسیقی راک این سریال به غربی‌شدن کمک کرده‌اند. البته جلوه‌های ویژه این مجموعه با توجه به کمبود بودجه آن نسبت به نمونه خارجی‌اش از قوت‌های آن به حساب می‌آید. موسیقی فیلم هم جدید است و هم در خدمت فیلم است؛ اما نتوانسته فیلم را به هویت ایرانی خود نزدیک کند. سریال میکائیل بیشتر از آنکه یک فیلم پلیسی پرهیجانی باشد، مجموعه‌ای پر التهاب است. استفاده از رنگ‌های تیره و فیلمبراردی ویژه و موسیقی تند آن، حس تشویش و التهاب را به مخاطب انتقال می‌دهد.

فیلمنامه‌ای پرکشش؛ اما خاص

می‌توان به جرئت گفت که سعید نعمت‌الله از صاحب سبکان فیلمنامه‌نویسی در ایران به شمار می‌رود و امضای او در همه فیلمنامه‌هایش به خوبی مشهود است. دیالوگ‌های تئاتری و اگزجره، اسامی غیرمتعارف و دیگر المان‌ها باعث شده است که فیلمنامه‌های وی دارای سبکی متمایز باشد. میکائیل هم فیلمنامه‌ای جذاب دارد؛ اما شخصیت‌هایش قرابتی با مردم 60 کیلومتر ندارند و با توجه به اینکه دوربین «سیروس مقدم» به لوکیشنی غیر از پایتخت رفته است، انتظار می‌رفت که اندکی با گویش و فرهنگ مردم جنوب کشور هم نزدیکی داشته باشد و دلیلی برای انتخاب این شهر وجود داشته باشد. البته شاید چون در کارنامه این کارگردان، سریالی چون پایتخت به چشم می‌خورد، انتظار داشتیم که میکائیل هم با فرهنگ مردم جنوب کشور شباهت داشته باشد. مشکل دیگر نعمت الله در این مجموعه این است که بعضی از رابطه‌ها و شخصیت‌های سریال طبیعی از آب درنیامده‌‌اند. برای مثال رابطه رسول و یاس به خوبی در مجموعه تبیین نشده است و مخاطب نه به درستی متوجه عشق یاس به همسرش می‌شود نه پس از مرگ رسول، نشانی از عزاداری وی می‌بیند. خواستگارهای بلافاصله یاس پس از فوت همسر و اصرار رشید برای ثبت اسم او در شناسنامه‌اش به فاصله اندکی پس از مرگ برادر هم غیرطبیعی شده است.در حسادت رشید به میکائیل و انتقام‌جویی آقاخان هم اغراق‌شده است. با همه این مشکلات باز نعمت‌الله از پس نوشتن فیلمنامه‌ای پرکشش برآمده است و مخاطب را تا آخر داستان به دنبال خود می‌کشاند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت