نه اسلام به اقتصاد کمونیستی و سرمایه داری غربی/دولت از انحصارگرا ها حمایت نکند

کد خبر: 414149

دکتر حجت الله عبدالملکی، عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق و کار‌شناس اقتصادی معتقد است، اسلام با تفاوت در سطح درآمد‌ها که به خاطرتفاوت در تلاش، مهارت و همت بدست آمده باشد موافق است اما با اختلاف طبقاتی که در اثر حمایت از نظام سرمایداری به وجود می‌آید، مخالفت شدید دارد.

نه اسلام به اقتصاد کمونیستی و سرمایه داری غربی/دولت از انحصارگرا ها حمایت نکند
سرویس اقتصادی فردا: اختلاف طبقاتی و فاصله فقیر و غنی امری است که در همه کشور‌ها وجود دارد اما آنچه که در این خصوص ایجاد اشکال می‌کند، به چشم آمدن ان در جامعه و به عینه دیده شدن آن در خیابان‌های کلان شهرهای کشور است. در واقع می‌توان گفت، دخل و خرج شهرنشین‌های کشور چند سالی است که با هم همخوانی ندارد. شاید برای همین مساله است که هر سال موعد تعیین حقوق و دستمزد کارگر‌ها که از راه می‌رسد جدل‌ها آغاز می‌شود و فعالین کارگری از حقوق‌هایی می‌گویند که هرگز به پایان ماه نمی‌رسند. حقوقی که به دلیل افزایش نرخ تورم در چند سال اخیر و عدم هماهنگی افزایش حقوق با نرخ تورم شرمندگی پدر خانواده را به همراه داشته است. این شرمندگی وقتی بیشتر به چشم می‌آید که فرزند خانواده، دوستانی در کناز خود داشته باشد که زمین تا آسمان با او و زندگیش تفاوت دارند. این روز‌ها اختلاف طبقاتی به جایی رسیده است که حتی از ماشین چند صد میلیونی همسایه دیوار به دیوار یک خانواده متوسط هم مشخص می‌شود و دیگر چندان مساله بالای شهر و پایین شهر مطرح نیست. آمارهای بانک مرکزی نشان می‌دهد که دهک اول در سال ۹۲ تنها ۶ میلیون تومان در سال هزینه کرده‌اند. یعنی ماهانه کمتر از ۵۰۰ هزار تومان. در مقابل دهک دهم یا‌‌ همان جامعه ثروتمند ایرانی بیشتر از ۷ میلیون تومان در سال هزینه کرده‌اند، یعنی ۱۴ برابر بیشتر و این یعنی اختلاف طبقاتی شدید. دکتر حجت الله عبدالملکی، عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق و کار‌شناس اقتصادی اما معتقد است، اسلام با تفاوت در سطح درآمد‌ها که به خاطرتفاوت در تلاش، مهارت و همت بدست آمده باشد موافق است اما با اختلاف طبقاتی که در اثر حمایت از نظام سرمایداری به وجود می‌آید، مخالفت شدید دارد. مشروح گفت‌و‌گوی «فردا» با این کار‌شناس اقتصادی به شرح زیر است: فردا: آقای عبدالملکی، به نظر شما چرا اختلاف طبقاتی در سال‌های اخیر در ایران زیاد شده است؟ ببینید شکاف طبقاتی در همه کشورهای دنیا وجود دارد و فقط جایی اختلاف طبقاتی صفر می‌شود که ضریب جینی صفر باشد و عملا در هیچ کشوری ضریب جینی صفر نیست اما نکته مهم اینجاست که می‌توان این ضریب جینی را به صفر نزدیک کرد. در کشور ما هم مانند سایر کشور‌ها عوامل مختلفی بر ضریب جینی تاثیر گذارند که آن‌ها را می‌توان به دو دسته علل خرد و علل کلان تقسیم کرد. فردا:منظور از علل خرد چیست؟ علل خرد در واقع به توانایی‌ها، مهارت‌ها، استعداد‌ها و تلاش‌های فردی برای کسب ثروت و رسیدن به آن برمی گردد. در واقع مشخص است فردی که علم و مهارت بیشتری دارد و بیشترتلاش می‌کند، می‌تواند در آمد بیشتری کسب کند و فردی با‌‌ همان مهارت که همت و تلاش کمتری دارد به درآمد کمتری نیز می‌رسد. برخی هم اصلا علم و مهارتی برای کسب درآمد ندارند و به دنبال کسب آن هم نمی‌روند. همین مساله تفاوت باعث کاهش یا افزایش اختلاف طبقاطی است. فردا: علل کلان به چه معنا هستند؟ علل کلان به فضای کلی اقتصاد یک کشور باز می‌گردند و با سیاست‌های اقتصادی کشور‌ها ایجاد می‌شوند. علل کلان را می‌شود به دودسته علل برنامه ریزی شده و علل برنامه ریزی نشده تقسیم کرد. درعلل برنامه ریزی شده، نقش دولت‌ها کاملا ملموس است. به عنوان مثال وقتی دولتی سیاست حمایت از سرمایه داری و سرمایه داران را پیش می‌گیرد، سرمایه بیشتری در اختیار ثروتمندان قرار می‌دهد و بی‌تردید سرمایه بیشتر، درآمد بیشتر به همراه دارد و همین مساله اختلاف طبقاتی را افزایش می‌دهد. یا مثلا اگر سیاست دولتی حمایت از برنامه‌های سازمان تامین اجتماعی باشد و بخواهد از اقشار کم درامد حمایت کند، یارانه نقدی و کالایی بدهد و... سطح درآمد اقشار کم درآمد بیشتر می‌شود و به نوعی شکاف طبقاتی کم می‌شود. سیاست طبیق حداقل حقوق نیز از دسته سیاست‌های برنامه ریزی شده است که بر اختلاف طبقاتی موثر است. مثلا دولتی تصمیم می‌گیرد، همه حقوقهای زیر ۷۰۰ هزار تومن را به ۷۰۰ هزار تومان برساند. البته همه مثال‌های من به شرایط اقتصادی کشور‌ها نیز وابسته است. در خصوص علل برنامه ریزی نشده، می‌توان تحریم و تورم را مثال زد. به عنوان مثال، وقتی در اثر سیاست گذاری‌ها غلط در بودجه، و یا امور مالی و پولی، تورم ایجاد می‌شود، مردم عادی که صرفا مصرف کننده هستند و سطح درامدی یکسان دارند، با گرانی مواجه می‌شوند و دخل و خرجشان نمی‌خواند و همین مساله باعث افزایش شکاف طبقاتی خواهد شد. فردا: حالا با توجه به این عللی که مثال زدید، نقش دولت‌ها برای کاهش اختلاف طبقاتی کجاست و چگونه می‌شود این اختلافات را به حداقل رساند؟ دولت‌ها می‌توانند با ۳ دسته سیاست گذاری در کاهش اختلاف طبقاتی موثر باشند. دسته اول سیاست‌های فردی است و سیاست‌هایی است که روی توانمندی و مهارت افزایی افراد کم درآمد موثر است. به این معنا که دولت می‌تواند بر روی آموزش مهارت و فرهنگ ثروت آفرینی در اقشار متوسط و ضعیف کار کند تا آن‌ها هم بتواند درآمد بیشتری کسب کنند. دسته دوم، اصلاح سیاست‌های کلان برنامه ریزی شده است که قبلا مثال زدم. به این ترتیب که دولت می‌تواند با عدم حمایت از انحصارگرا‌ها و سرمایه دارانی که سرمایه‌های خود را در تولید سرمایه گذاری نمی‌کنند، به کاهش اختلاف طبقاتی کمک کند. یعنی دولت به سمت اقتصاد مردمی و سرمایه داری پیش برود نه اقتصاد سرمایه داری صرف. دسته سوم هم اصلاح سیاست‌های ارزی، بودجه‌ای و مالی کشور هاست تا اثرات تورمی آن‌ها به حداقل برسد. فردا: شما گفتید که دولت نباید از سرمایه داری حمایت کند، اما آیا رسیدن به اقتصاد آزاد حمایت از سرمایه داران بخش خصوصی را نمی‌طلبد؟ ببینید، در نظریه نئو کلاسیک‌های اقتصاد غربی آمده است که جامعه‌ای که شکاف طبقاتی ندارد پیشرفت نمی‌کند. یعنی جامعه‌ای پیشرفت می‌کند گه در آن از ثوتمندان حمایت شود تا ان‌ها بتوانند در تولید موثر واقع شوند. در این نظریه اعتقاد بر این است که برای حمایت از سرمایه گذاران باید مردم عادی قربانی شود و ۲۵ درصد از مردم را باید به راحتی قربانی سرمایه داری کرد. این نظریه معتقد است اگر درآمد‌ها به صورت نسبی، یکسان تقسیم شود چون نیازهای مصرفی همه مردم تقریبا مانند هم است همه این درامد‌ها صرف مصرف می‌شود و جایی برای تولید نمی‌ماند اما اگر به ثروتمندان کمک شود، آن‌ها برای مصرف هزینه می‌کنند و مازاد درآمد را در تولید صرف می‌کنند. این نظریه‌ای است که اقتصاد غرب بر پایه ان عمل می‌کند و نمونه آن هم در وال استریت و کمک ۲۰ هزار میلیارد دلاری به سرمایه دارن به خوبی دیده شد اما این دیدگاه از لحاظ اقتصاد اسلامی کاملا غلط و منسوخ است. فردا: چرا این دیدگاه منسوخ است و اقتصاد اسلامی چه می‌گوید؟ در این دیدگاه در واقع نقش نیروی انسانی به عنوان مولد اصلی تولید نادیده گرفته شده و تنها سرمایه را مولد تولید می‌داند و این در حالی است که‌‌ همان ۲۵ درصد قربانی می‌توانند نیروی تولیدی جامعه باشند و هم به تولید کمک کنند و هم کسب درآمد کنند تا اختلاف طبقاتی نیز کم شود. در اقتصاد اسلامی عامل رشد اقتصادی سرمایه صرف نیست بلکه نیروی انسانی است و انباشت سرمایه هرگز جای نیروی انسانی را نمی‌گیرد. از سوی دیگر نکته دیگری که به ان توجه نمی‌شود این است که در کشور و اقتصادی مانند ایران، حمایت از سرمایه دار باعث افزایش تولید نمی‌شود و سرمایه داران مازاد درامد خود را در سفته بازی و سودارگری به کار می‌گیرند نه در تولید و به این ترتیب روز به روز بر درآمدهای ان‌ها افزوده می‌شود بدون هیچ کار تولیدی و اشتغال زایی. به عنوان مثال سرمایه دار در ایران، با سرمایه اضافه خود کارخانه راه نمی‌اندازد بلکه چند هکتار زمین کشاورزی می‌خرد و یک گوشه می‌اندازد تا گران شود. زمینی که نه به کشاورز می‌دهد تا در آن کار کند و تولید کند و در کار دیگری با آن می‌کند. به این ترتیب باید بگویم اسلام به هیچ وجه موافق درآمد یکسان برای همه و اقتصاد کمونیستی نیست و موافق این امر است که هر کس علم و مهارت بیشتر دارد و بیشتر تلاش می‌کند درامد بیشتری داشته باشد اما موافق نظام سرمایه گذاری غربی که از مردم قربانی می‌گیرد هم نیست و باید تلفیقی از این دو در کشور پیاده شود تا اختلاف طباقاتی به حداقل برسد.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت