نیاز به نیروی کاربلد در بازار کار، تحصیلکردگان کارنابلد جویای کار/ راه حل چیست؟
این روزها اطرافمان پر از افراد شاغلی شده که کارشان متفاوت با رشته تحصیلیشان است و صرفا مدرکشان را برای قاب روی دیوار گرفتهاند. شاید شما هم یکی از همین افرادی باشید که سالهای زیادی از عمرتان را برای تحصیل گذراندید، وارد دانشگاه شدید و با حفظ جزوه و کتابهای درسیتان فارغ التحصیل شدید، اما در نهایت هنگام ورود به بازار کار مرتبط با رشتهتان ناکام ماندید!
این روزها اطرافمان پر از افراد شاغلی شده که کارشان متفاوت با رشته تحصیلیشان است و صرفا مدرکشان را برای قاب روی دیوار گرفتهاند. شاید شما هم یکی از همین افرادی باشید که سالهای زیادی از عمرتان را برای تحصیل گذراندید، وارد دانشگاه شدید و با حفظ جزوه و کتابهای درسیتان فارغ التحصیل شدید، اما در نهایت هنگام ورود به بازار کار مرتبط با رشتهتان ناکام ماندید! برخی افراد فارغ التحصیل نیز حاضر به پذیرفتن کاری غیرمرتبط با رشته تحصیلیشان نمیشوند و تا پیدا نکردن شغل مدنظرشان بیکار میمانند.
شخصی را میشناسم که سالهای زیادی برای گرفتن مدرک لیسانس الکترونیک تلاش کرد و درس خواند، اکنون که یک سال از فارغ التحصیل شدن او میگذرد، هنوز موفق به پیدا کردن کار مرتبط به رشتهاش نشده است. این خانم ۲۵ ساله میگوید: چندین جا برای مصاحبه رفتم اما خیلی از کارها خارج از رشته تحصیلی من بود و آن دسته از کارهایی که مرتبط با رشته من میشد به دلیل نداشتن سابقه کاری از استخدام من سرباز میزدند. او ادامه میدهد: گناه من چیست که در دوران دانشجویی در کنار درس خواندن نمیتوانستم کار کنم؟ در دانشگاه ما، من فقط توانستم به صورت تئوری الکترونیک را به خوبی یاد بگیرم. این خانم که عقیده دارد درس خواندن موجب ضرر زدن به وی شده است، میافزاید: حال که بعد از صرف هزینه و وقت مهندس الکترونیک شدم، وجدانم نمیپذیرد که کاری خارج از رشتهام قبول کنم. زیرا آن وقت احساس میکنم ۴ سال من به بطالت گذشته است. من امروز پشیمانم از اینکه چرا به جای درس خواندن، وقت خود را برای کار کردن در بازار کار نگذراندم. بزرگترین دلیل بیکاری فارغ التحصیلان؛ دانشگاهها مهارت آموزی نمیکنند به عقیده کارشناسان یکی از بزرگترین مسائل و مشکلات مطرح درباره بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی این است که در دانشگاهها بر روی مهارت آموزی افراد و نیازهای روز بازارکار کشور کار نمیشود و از این رو افراد پس از فراغت از تحصیل، داشتههای قابل اعتنایی را برای عرضه به کارفرمایان ندارند. طبیعی است که کارفرمایان زمان استخدام نیرو، افرادی را وارد شرکتشان میکنند که از مهارت بالایی برخوردار است و از استخدام کردن اشخاص فارغ التحصیل و بدون مهارت عملی امتناع میکنند. در این میان دانشجویان هستند که آسیب میبینند، آنها که با هزار امید وقت خود را صرف درس خواندن کردهاند، زمانی که وارد بازار کار میشوند احساس پوچی میکنند و از اینکه وقت خود را در دانشگاه گذراندهاند پشیمان میشوند. بیکاری فارغالتحصیلان ۴۲ درصد شد از هر دو فارغ التحصیل دانشگاهی یکی بیکار میماند و نرخ بیکاری این گروه ۴۲ درصد است. حدود دو ماه پیش بود که مقامات دولتی درباره ورود ۴. ۵ میلیون نفر دیگر به صف ۱. ۲میلیونی بیکاران درس خوانده هشدار دادند! مسئولان دولت تدبیر و امید بارها درباره بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی و وجود بحران در این بخش سخن گفتهاند و حال نسبت به ورود میلیونی ۴ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر از افراد در حال تحصیل به صف جویندگان شغل نیز هشدارهایی را دادهاند. همان روزها بود که رئیس جمهور نیز در یکی از نشستهای شورای عالی اشتغال بر لزوم بازنگری در رشتههای دانشگاهی تاکید کرد و خواستار این شده که برنامه ریزی شود تا بتوان جویندگان شغل فارغ التحصیل دانشگاهی را برای پذیرش تصدیهای بازار کار کشور آماده کرد.
راه حل چیست؟ حقیقت تلخی است اما دانشگاههای صنعتی کشورمان از صنعت بسیار دور هستند و این در حالیست که دانشگاه باید با صنعت ارتباطی تنگاتنگ داشته باشد و کارآفرینی به دانشگاهها ورود پیدا کند. تعداد کمی از فارغ التحصیلان دانشگاههای صنعتی میتوانند پس از تحصیل به عنوان کارفرما وارد بازار کار شوند و در مقابل بسیاری صنعتگران مشتاق استفاده از تکنولوژی و علم روز در بازار صنعت هستند اما شرایط فراهم نیست. این روزها دانشگاهها به این سمت رفتهاند که صرفا یک مدرک تحویل دهند، در حالی که باید مهارتآموزی را در دانشگاهها رونق دهیم و درآمدهای دانشگاهها از صنعت و تولید تامین کنیم که اگر این اتفاق رخ دهد مشکل مهارتی نیز مرتفع میشود. مشکل دیگری که وجود دارد این است که دانشگاه علوم انسانی، اسلامی نشده است در حالی که تنها راه نجات علوم انسانی اسلامی شدن آن است. موضوع علوم انسانی اسلامی یک دغدغه جدی و مهم در کشور است و بیشترین دانشجویان ما در سطح کشور در رشتههای علوم انسانی تحصیل میکنند و از چند سال پیش که مقام معظم رهبری نسبت به این علوم دغدغههای خود را اعلام کردند، علی رغم حجم زیاد دانشجویان علوم انسانی متون این رشتهها بومی نیست و بومی سازی علوم انسانی به معنای اسلامی کردن آنها باید در اولویت کار فرهیختگان حوزوی و دانشگاهی قرار بگیرد. علوم انسانی موجود هم در اقتصاد و هم در حوزه سیاسی بسیاری از صحبتهایش در حوزه نظری است و ناظر بر وضعیت فعلی و نیازهای امروز جامعه ما نیست و لذا میبینید که بسیاری از فارغ التحصیلان ما نمیتوانند ارتباط خوبی با فضای کار و نیازهای جامعه و مردم برقرار کنند، لذا صرفا مدتی از عمر خود را در رشتههای علوم انسانی تحصیل کردند و بعدا مشاهده میکنیم که به کار دیگری اشتغال پیدا میکنند. برخی گمانهزنیهای میدانی نشان داده است در سالهای اخیر عددی بالغ بر ۱۲ هزار نفر از جامعه پزشکی کشور که عمدتا پزشکان عمومی را در برمیگیرد به دلیل مشکلات فراوان وضعیت مناسبی ندارند. همچنین طبق این آمار بین ۸ تا ۱۲ هزار پزشک طبق آمار کشوری در حال حاضر بیکار هستند. اما نکته حائز اهمیت این است که بسیاری از این پزشکان بیکار حاضر به کار کردن در مناطق خیلی دور نمیشوند و بخش عظیمی از این معضل به یاری خودشان قابل حل خواهد بود. وعدههای جدید دولت به بیکاران در شرایطی که بازار کار برای جذب و اشتغال بیکاران درس خوانده مشکل دارد، باید هشدارها درباره ورود میلیونها دانشجوی دیگر به این صف را بسیار جدی گرفت. هنوز زمان زیادی نگذشته است که سازمان فنی و حرفهای برنامهای برای رفع معضل عدم مهارت نیروی متقاضی کار فارغ التحصیل دانشگاهی ارائه شده که به دنبال رفع خلاء بین تحصیلات دانشگاهی و نیازهای بازار کار از طریق آموزشهای مهارتی است. دولت در دورهای که مشغول به فعالیت شد، یکی از مهمترین برنامههای کاری خود را مقابله با بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی عنوان کرده بود؛ موضوعی که تاکنون به سرانجام خاصی نرسیده و عملا دولت نتوانسته در این زمینه گامهای موثری را بردارد. حال باید منتظر ماند و دید با تدبیرهای جدید از سوی دولت روزنههای امیدی برای بیکاران، مخصوصا فارغ التحصیلان بیکار به منظور ورود به بازار کار ایجاد میشود یا نه؟
دیدگاه تان را بنویسید