سرویس بین الملل فردا: از نگاه رژیم صهیونیستی هر توافقی که منجر به کاهش تنش میان ایران و غرب و افزایش نفوذ منطقهای ایران شود مردود است. نگرانی اصلی این رژیم ارتباطی با توان هستهای ایران و مفاد توافق نامه ندارد. هدف اصلی این رژیم وارد ساختن ضربه به محور مقاومت است.
پس از ماهها مذاکره و چانه زنی میان جمهوری اسلامی ایران و گروه پنج بعلاوه یک، طی روزهای اخیر بیانیهای توسط طرفین منتشر شد که محورهای کلی یک توافق جامع را در بر داشت. صدور این بیانیه عکس العملهای مختلفی را برانگیخت. یکی از معدود طرفهایی که از صدور آن ابراز نگرانی کرد رژیم صهیونیستی بود. کابینه امنیتی این رژیم طی نشستی که یک روز بعد از صدور بیانیه برگزار شد مخالفت خود را با آن اعلام کرد. نشست کابینه امنیتی در حالی برگزارشد که اوباما ساعاتی پس از صدور بیانیه لوزان با نتانیاهو تماس تلفنی برقرار کرده و دستیابی به بیانیه را یک پیشرفت مهم در مسیر ممانعت از مسلح شدن ایران به سلاح هستهای توصیف کرده بود. اوباما حتی برای آرام ساختن نتانیاهو مدعی شد که این پیشرفت موجب کاهش نگرانیها از حمایت ایران از تروریسم و تهدید ایران علیه اسرائیل نخواهد شد و امریکا همچنان متعهد به حفظ امنیت اسرائیل است. اما نتانیاهو در همین مکالمه نیز به انتقاد از مذاکرات پرداخت. وی تاکید کرد که بشدت با توافق آتی با ایران مخالف است و چنین توافقی موجودیت اسرائیل را بخطر انداخته و موجب مشروعیت بخشی به عملکرد تهاجمی ایران در منطقه خواهد شد. وی
همچنین به اوباما متذکر شد که این توافق خطرات رقابت هستهای و جنگ را در منطقه افزایش میدهد و افزود بعقیده وی تنها راه حل موضوع ایران، اعمال فشار بیشتر با هدف دستیابی به توافق بهتر است. سوالی که مطرح میشود اینست که مخالفت اسرائیل با توافق هستهای واقعی است یا ساختگی و علت اعلام مخالفت چیست؟ بنظر میرسد مخالفت رژیم صهیونیستی با انگیزههای زیر صورت میگیرد. ۱. شواهد متعددی وجود دارد که نشان میدهد مخالفت صهیونیستها با توافق ایران و غرب یک تاکتیک مذاکراتی و تلاشی برای اعمال هر چه بیشتر فشار بر طرفهای غربی و بالا بردن سقف خواسته هاست. در جریان روند چند ماهه مذاکرات، طرفهای غربی همواره بر لزوم توجه به نگرانیهای رژیم صهیونیستی و مطلع ساختن مقامات این رژیم از جزئیات مذاکرات تاکید کردهاند. فراموش نکنیم که در سالهای گذشته و هنگام تصویب قطعنامههای متعدد علیه کشورمان نیز مقامات غربی با استناد به تهدیدات رژیم صهیونیستی مبنی بر حمله به ایران، صدور قطعنامه را عاملی جهت راضی ساختن صهیونیستها و ممانعت از حمله غافلگیرانه به تاسیسات هستهای ایران معرفی میکردند. ۲. طبیعی است که هر گونه توافقی حتی در شکل حداقلی (از
لحاظ تعداد سانتریفیوژ فعال، میزان ذخیره سوخت، فعالیت مراکز هستهای و غیره) در نهایت منجر به رفع بخشی از فشارها و تحریمها و بروز گشایشهایی در اقتصاد ایران خواهد شد. چنین توافق حداقلی که علی القاعده مطلوب ایران نمیباشد با مخالفت صهیونیستها نیز روبرو میشود (انطباق مواضع ایران و رژیم صهونیستی). از نگاه صهیونیستها نفس توافق، یک امتیاز بزرگ برای تهران محسوب شده و بزعم آنان ایران را از دامی که برای آن فراهم ساختهاند رها میسازد و لذا با آن مخالفت میکنند. بزعم آنان تحریمهای موجود تاثیرات گستردهای بر اقتصاد ایران در ابعاد مختلف داشته و برای خارج ساختن نهایی این کشور از معادلات منطقهای و فلج ساختن کامل آن نباید اجازه داد توافقی اگر چه ناقص صورت گیرد. ۳. رژیم صهیونیستی وضعیت ایده آل منطقه را در قطع کامل نفوذ ایران در لبنان، سوریه، عراق و... میداند. تاکید مکرر مقامات صهیونیستی بر لزوم فراگیر بودن توافق و گنجاندن مسائل منطقهای در آن با این نگاه صورت میگیرد. نگرانی صهیونیستها از تغییر توازن منطقهای و افزایش قدرت و نفوذ ایران و بویژه حمایت از گروههای مقاومت است که طی رویاروییهای مختلف نه تنها در سطح
منطقه قدرت پوشالی آن را آشکار ساخته بلکه در سطح داخلی نیز این رژیم را با چالشهای جدی اجتماعی و اقتصادی مواجه کرده است. هر گونه توافق میان ایران و غرب، زمینه افزایش این نفوذ را فراهم خواهد ساخت. اما از نگاه طرف غربی و بویژه در قالب استراتژی جدید منطقهای امریکا ایجاد نوعی مدل موازنه قوا با مشارکت عربستان، ایران و ترکیه یک الگوی ایده ال بحساب میآید که ضمن کنترل بلند پروازیهای عربستان و ترکیه و حتی صهیونیستها، این ظرفیت را دارد که بدون مداخله مستقیم امریکا نظم مورد نظر را ایجاد و حمایت کند. مواضع و عملکرد بظاهر ضد و نقیض امریکا در سوریه، عراق، یمن و سایر نقاط حساس منطقه موید این نظر است. ۴. اصولا نگرانی اصلی تل آویو از ایران ارتباطی با توان هستهای و ساخت سلاح ندارد. سندی که اخیرا در مورد برآورد امریکا از توانایی هستهای این رژیم در سال ۱۹۸۷ منتشر شده (یعنی بیست و هشت سال قبل) بیان میکند که اسرائیل در حال آزمایش سلاح هیدروژنی است که هزار بار از بمب اتم قویتر است. بعلاوه برخورداری رژیم صهیونیستی از صدها کلاهک هستهای و نیز توان بالای متحدین این رژیم در دفاع از اسرائیل، عملا آن را در برابر هر گونه حمله
هستهای حفاظت میکند. لذا جنجال رسانهای و تبلیغاتی صهیونیستها در زمینه دستیابی ایران به سلاح هستهای تنها ابزاری است برای ممانعت از توافق و شواهد گوناگونی وجود دارد که غربیها نیز به این امر واقف هستند. در مجموع میتوان نتیجه گرفت که توافق هستهای در هر شکلی، بدلیل رفع پارهای اختلافات ایران و غرب از یک سو و احتمال الگو برداری جهت حل مشکلات در سایر زمینهها، با مخالفت رژیم صهیونیستی روبرو میشود. این رژیم تنها در صورتی از توافق استقبال میکند که علاوه بر محدود ساختن توان هستهای، سایر زمینههای ادعایی شامل تروریسم و گروههای مقاومت را در برگیرد و قدرت عمل منطقهای ایران را نیز محدود سازد. اهداف واقعی موضع تل آویو در این زمینه را میتوان از محتوای توئیتر نخست وزیر رژیم صهیونیستی بروشنی دریافت. نتانیاهو پس از صدور بیانیه لوزان و مکالمه تلفنی با اوباما در توئیتر خود نوشت: هر گونه توافقی باید توانایی هستهای ایران را به عقب بازگرداند و این کشور را مجبور سازد که از حمایت از تروریسم و تجاوز دست بردارد. وی همچنین نقشهای را ضمیمه کرد که نقاط ادعایی درگیری نظامی ایران در منطقه را مشخص میکند. احمد کیایی
کارشناس مسائل منطقه
دیدگاه تان را بنویسید