تنها با سیاست خارجی مشکلات حل نخواهد شد/اصلاحات ساختاری معطل مانده است/باید جلوی سفتهبازی را گرفت
من پیش از روی کار آمدن روحانی هم گفتم که در ایران باید هدف این باشد که تورم به زیر ۵درصد برسد تا در آن حد ثبات ارزی به وجود بیاید و بحران ارزی که کشور با آن دست به گریبان بود، برطرف شود. راه طولانی است و باید بالاخره این راه طولانی از نقطهای آغاز شود.
![تنها با سیاست خارجی مشکلات حل نخواهد شد/اصلاحات ساختاری معطل مانده است/باید جلوی سفتهبازی را گرفت](https://static2.fardanews.com/thumbnail/DY2YzE2NTRlY/SdsQBt-jClYzOjYWbHDYcYpUGMkpGTJp3QxTVGxb6TFEAfuHL-lxmP6vnw-e91LUdlUSva5blrMqdMnLMwY_TQ,,/DY2YzE2NTRlY.jpg)
![](https://static0.fardanews.com/servev2/DY2YzE2NTRlY/5Uwvb7W7Zm0,/file.jpg)
* سال گذشته در مصاحبهای گفته بودید که بخشی از تورم در ایران جنبه روانی دارد، حال که طی یک سال گذشته تورم از ۴۰درصد به ۲۰درصد طبق اعلام دولت تغییر کرده فکر میکنید تورم در ذهن جامعه به چه سمتی رفته است؟
تورم همانطور که گفتید جنبههای روانی دارد. اما ریشههای اصلی آن در ساختار اقتصادی کشور است که این به اشکال مختلف در مصرفکننده، تولیدکننده و واردکننده انتظارات تورمی ایجاد میکند. من نمیخواهم این سوءتفاهم به وجود بیاید که تورم عمدتا جنبه روانی دارد. به عنوان مثال زمانی که شما تصمیم میگیرید که مسکن بخرید. بیشتر به این فکر میکنید که آیا قیمت مسکن صعودی حرکت میکند یا اینکه تغییر عمدهای نکند. چون این تصمیمگیریها بر اساس انتظارات است پس لازم است که انتظارات تورمی در اقتصاد کاهش یابد. دولت باید با ابزارهای پولی، مالی و ساختاری بتواند تورم را کاهش دهد. البته تا حدی این اتفاق افتاده و کلا هم پیشبینی میشد. درواقع من در مصاحبهای که در دنیای اقتصاد داشتم در زمان انتخاب شدن آقای روحانی، پیشبینی کرده بودم که تورم در ایران به زیر ۲۰درصد میرسد. در حال حاضر این اتفاق افتاده و دلیل اینکه این را پیشبینی کردم این بود که میدانستم به دلیل اینکه دولت جدید روی کار آمده و مذاکرات با کشورهای خارجی انجام میشود، خودبهخود انتظار تورمی کاهش مییابد. از سوی دیگر دولت روحانی هم توانست با اولویت دادن به کنترل و کاهش تورم، در همان جهت حرکت کند و اعتماد تولیدکننده و عموم مردم را افزایش دهد که این افزایش اعتماد هم کمک کرد دولت در کنترل تورم بهتر عمل کند. البته تورم ۲۰درصدی هم هنوز تورم بالایی است. بهویژه با توجه به اینکه تورم در کشورهایی که با ایران مراوده تجاری دارند، ۲تا۳درصد بیشتر نیست. اگر بخواهیم رقابت اقتصادی ایران را در شرایطی که در حال حاضر وجود دارد حفظ کنیم، حتما باید در جهت پایین آوردن بیشتر تورم کوشش کنیم. نباید به این نتیجه برسیم که چون تا الان تورم پایین آمده در همین سطح کافی است و دست نگه داریم. نباید هدف اصلی که تورم پایین است را فراموش کرد. من پیش از روی کار آمدن روحانی هم گفتم که در ایران باید هدف این باشد که تورم به زیر ۵درصد برسد تا در آن حد ثبات ارزی به وجود بیاید و بحران ارزی که کشور با آن دست به گریبان بود، برطرف شود. راه طولانی است و باید بالاخره این راه طولانی از نقطهای آغاز شود. البته در این مسیر گامهایی برداشته شده اما هنوز تا رسیدن به هدف خیلی مانده است.
*این حرکت در جهت درست را چگونه ارزیابی میکنید. آیا این حرکت درست تنها در سایه برداشته شدن برخی تحریمها و مذاکرات اتفاق افتاده یا خیر؟ تصمیمگیریهای داخلی هم عملکرد اقتصادی را به سمت مثبت برده است؟ بحثی که مطرح شده این است که رشد اقتصادی که در ایران حاصل شده ناشی از نظم مالی و تولید نیست و بیشتر برآمده از پولهای بلوکه شدهای است که آزاد شده. فکر میکنید این موضوع در بلندمدت به چه سمتی میرود؟
قطعا مذاکرات و ایجاد فضای آرامتر بینالمللی و سیاسی به اقتصاد کمک کرده است. این هم جزء سیاستهای دولت بود و دولت مذاکرات را سرلوحه قرار داد از این رو نمیتوان گفت که در پیشرفت اقتصادی بیتأثیر بوده اما این را هم باید در نظر داشت که مذاکرات به تنهایی نمیتوانست کاری از پیش ببرد. در نهایت سیاستهای پولی و استقلال بانک مرکزی که مطرح شده هم تأثیرگذار بوده است. همین هم قابل توجه است که دولت توانسته تا حدی هزینههای مختلف را کنترل کند، آن هم در شرایطی که تعهدات زیادی به واسطه مسکن مهر و نظام بانکداری داشت. پس با در نظر گرفتن این مشکلات و همهجانبه نگاه کردن به اقتصاد حرکتهای مثبتی اتفاق افتاده است. البته در برخی از مسائل دولت نتواسته کاری اساسی انجام دهد. مانند مساله قیمت انرژی. متناسب بودن قیمت انرژی نسبت به قیمتهای جهانی، در اقتصاد خیلی مهم است که قیمتهای داخلی انرژی باید متناسب با قیمت جهانی تغییر کند. برای اینکه جواب سئوال شما را بدهم باید بگویم حرف شما درست است اما سیاستهای داخلی و خارجی را نمیتوانیم از هم جدا کنیم و از سوی دیگر تنها با سیاستهای خارجی نمیتوان سیاستهای داخلی را پیش برد. هنوز مسائل عمدهای در زمینه ساختاری در اقتصاد ایران وجود دارد که حل نشده است و تا به حال هم اقدامات اساسی در این زمینه صورت نگرفته است.
*پس فکر میکنید تا زمانی که قیمت سوخت در ایران با قیمتهای جهانی یکی نشده باشد، این موضوع سدی خواهد بود برای ارتباط جهانی اقتصادی ایران؟
نه من نمیگویم حتما در همان سطح باشد. به نظر من باید در آن مسیر حرکت کند. دوره احمدینژاد هدف این بود که قیمتهای انرژی را به ۹۰درصد قیمتهای خلیج فارس برسانند. کوشش شد اما چون قمیت انرژی را بالا بردند و یارانههای نقدی به مردم دادند، این نقدینگی تورم را بالا برد و قیمت نسبی انرژی مجددا شروع به کاهش کرد. در جهت عکس حرکت کرد. من میگویم ممکن است این اتفاق دوباره بیفتد. پس باید مسائل ساختاری را حل کرد.
* همیشه مشکل وجود داشته که افزایش قیمتهای سوخت چطور میتواند روی سایر قسمتها تأثیرگذار نباشد و همچنین اینکه یارانهها را چهطور میتوان حذف کرد که تبعات اقتصادی نداشته باشد.
دولت روحانی در زمینه کاهش تورم موفق بود و انضباطی از نظر پولی تا حدی برقرار شد. اما در زمینه سیاستهای ساختاری مثل قیمت انرژی، نظام بانکی و نقش موسسات تولیدی نیمهدولتی هنوز سیاستهای اصولی مورد اجرا گذاشته نشده است.
*بحث بنگاهداری بانکها هم الان خیلی در کشور مطرح است. بانک مرکزی هم چندی پیش به این موضوع پرداخت که برخی بانکها به صورت غیرقانونی به این موضوع میپردازند. به نظر شما الان شرایط بانکهای ما با توجه به اینکه به جای حمایت و سرمایهگذاری در بخش تولید به واسطهگری و بنگاهداری روی آوردهاند، اقتصاد ما را به چه سمتی میبرد و چگونه میتوان از این موضوع جلوگیری کرد؟
همانطور که خودتان گفتید و بانک مرکزی هم به آن اشاره کرده این موضوع درست است. فعالیت و وظایف بانکها باید بهطور مشخص از سوی بانک مرکزی تعیین شود. سرمایه این بانکها باید روشن باشد تا افرادی که بانکها را اداره میکنند نتوانند به خودشان و دوستانشان تسهیلات بدهند باید بین مالکان بانک و افرادی که وام میگیرند اختلاف باشد.
*به نظر شما آیا ما ضعفهای اجرایی در این زمینه داریم؟
بله و این ضعفها باید برطرف شود و نظارت بیشتری صورت گیرد. البته همه اینها جنبههای سیاسی دارد درصورتی که بر طرف نشود مسائل سوءاستفاده از نظام بانکداری ادامه مییابد و ادامه آن به نظام اقتصادی لطمه وارد میکند. منابع مالی که از طریق درآمدهای نفت و گاز و یا از طریق مالیات تأمین میشود و سهمی از آن از طریق نظام بانکداری به شکل تسهیلات به بخش خصوصی ارائه میشود باید به سمت تولید هدایت شود. اما اگر نظارت بر این بانکها صورت نگیرد و صاحبان بانکها تسهیلات را به خودیها ارائه دهند، ممکن است این منابع در جهت سفتهبازی حیفومیل شود و برای بانکها مشکلات مالی در آینده به وجود آورد. آنوقت بانک مرکزی ناچار باید سپردههای مردم را تأمین کند. بانکها به دلیل اینکه سپردههای مردم را نگهداری میکنند، باید حتما توسط بانک مرکزی نظارت شوند تا بانکها طبق قوانین و بدون سوءاستفاده از منابع بانکی فعالیت کنند. اجازه دادند که بانکهای جدید ایجاد شود و بر بانکهای دولتی هم نظارتی درستی نداشتند درنتیجه برخی از وامهایی که داده شده تحت بررسی قوه قضائیه است از اینرو باید نظام بانکی در ایران سالمسازی شود. هدف اصلی بانک مرکزی باید این باشد که این سالمسازی را در یک برهه زمانی انجام دهد و اعلام کند تا اعتبار و اعتماد سرمایهگذاران و بخش خصوصی به بانکها افزایش یابد و بانکها بیشتر به سمت تولید بروند تا خرید و فروش ارز و طلا.
* طی یکسال و نیم گذشته عملکرد دولت جدید را در زمینه بانک مرکزی چگونه میبینید؟
من فکر میکنم در شرایط اقتصادی و سیاسی ایران بانک مرکزی مستقل از دولت نیست اما میتواند تا حدی مستقل عمل کند. همین که رئیس بانک مرکزی را عوض نکردند مایه خوشبختی است. در دولت احمدینژاد ریاست بانک مرکزی ۲بار تغییر کرد. میتوان گفت در این زمینه عملکرد مثبت بود اما هنوز دوران کوتاهی سپری شده و باید دید این وضعیت برای چندسال دیگر ادامه مییابد. مهمترین مساله این است که رئیس بانک مرکزی و مسئولان آن بدانند اگر سیاستهای اصلاحی انجام دهند با تغییر دولت نمیتوان به این اصلاحات جنبه سیاسی داد و رئیس بانک را عزل کرد. اگر رئیسجمهور یا وزیر دارایی بتوانند رئیس بانک مرکزی را هرچند وقت یک بار عزل کنند نتیجه آن بیثباتی و بیاعتمادی است و من فکر میکنم تا کنون جهتیابی به طرف مثبت بوده ولی هنوز قضاوت در این زمینه زود است.
*در مذاکرات هستهای و تحریمها ما الان سه سناریو را در پیش رو داریم. یکی اینکه توافق شکل بگیرد. دیگر اینکه وضعیت همینطور ادامه یابد و آخر وضعیت بدتر شود. فکر میکنید این سه مورد چه تأثیری روی اقتصاد ما میگذارد؟
این پیشبینی عدم اطمینان زیادی در آن است. به همین دلیل من در سطح پایین به آن نگاه میکنم. لذا میگویم فرض کنید تحریم افزایش نیابد و حد پایین را بگیریم و بگوییم این مذاکرات به نتیجهای نمیرسد و وضعیت به همین شکل ادامه پیدا میکند. ما اول این سناریو را پیشبینی میکنیم و میگوییم اگر روابط به همین روال فعلی ادامه یابد، اقتصاد ایران به طرف آزاد کردن نظامهای اقتصادی خواهد بود. به عنوان مثال صادرات غیرنفتی گسترش مییابد بهویژه صادرات به کشورهایی که اطراف ایران هستند مثل چین و هند و شمال آفریقا بیشتر میشود. از سوی دیگر رشد اقتصادی اروپا در حال منفی شدن است. پس با در نظر گرفتن این موضوع، باید گفت ایران شانس آورده که صادراتش را از اروپا به آسیا و آفریقا هدایت کرده است. کشورهای آسیایی بیشتر رشد دارند. پس در حوزه صادرات غیرنفتی ایران از این شرایط بهره میبرد. در حوزه صادرات نفتی هم به تدریج شاهد افزایش خواهیم بود. البته من انتظار ندارم ظرف یک سال آینده صادرات نفتی ایران حتی در صورت برداشتن تحریمها از 1/5 میلیون بشکه در روز بیشتر شود. اگر تحریمها هم کاهش پیدا کند فرق عمدهای نخواهد کرد و اما بدترین سناریو برای ایران این است که این تحریمها بیشتر شود که البته بعید میدانم این اتفاق بیفتد. جز این هر سناریوی دیگری باشد به نفع ایران خواهد بود و به اقتصاد ایران کمک میکند. به نظر من مهمترین سیاستی که میتواند به نفع ایران باشد این است که دولت آمریکا به جایی برسد که بتواند تحریمهای نظام بانکی را رفع کند. نمیشود اطمینان کرد که کنگره فعلی آمریکا اجازه دهد تحریمهای ایران برداشته شود اما میتوان انتظار داشت که تحریمهایی که در اختیار رئیسجمهور است، کاهش یا رفع شود که این موضوع میتواند خیلی به ایران کمک کند.
*شما تغییر در کنگره آمریکا را در آینده اقتصادی ایران چگونه پیشبینی میکنید.
من فکر میکنم اگر کنگره هم تغییر نمیکرد، باز هم تحریمها برداشته نمیشد. به هر حال دو سال دیگر به اتمام دوره ریاستجمهوری اوباما باقی مانده و معمولا در عرض این مدت رئیسجمهور تلاش میکند با هر کنگرهای که هست سیاستها را به نتیجهای برساند، به نظر نمیرسید در کنگره قبلی هم به نفع ایران رأی صادر میشد.
*فکر میکنید مذاکرات در زمینه باز شدن دست ایران در بانکها اثر بخشتر از فروش نفت و باز شدن دست ایران در فروش نفت باشد؟
بله. به این دلیل که من فکر میکنم ایران کلا دومیلیون بشکه بیشتر ظرفیت صادر کردن نفت را ندارد. اگر شما نفت را مدتی تولید نکنید، پس از آنکه بخواهید میزان تولید را بالا ببرید نیازمند زمان هستید. من شرایطی را نمیبینم که قیمت یا تولید نفت ایران بتواند به ایران کمک کند. چه تحریم از بین برود و چه نرود. بنابراین اگر یک تا دو سال آینده را در نظر بگیریم باید به تحریمهای غیرنفتی توجه کنیم که دست اوباماست. من به این نکته اعتقاد دارم که برداشتن تحریمهای غیرنفتی به ایران خیلی کمک میکند. از میان برداشتن چنین تحریمهایی به موسسات خارجی طرف معامله با ایران نشان میدهد که میتوانند با ایران تعامل داشته باشند. بانکهای بینالمللی در حال حاضر میترسند با ایران معاملهای انجام دهند. اگر مذاکرات به جایی برسد که تحریمها از بانک مرکزی برداشته شود، موثرترین راه است.
*به تازگی اعلام شده که رشد اقتصادی در ایران مثبت شده اما این آمار با آمار بانک جهانی ظاهرا تعارض دارد. شما رشد اقتصادی فعلی را در ایران چگونه ارزیابی میکنید فکر میکنید با حفظ شرایط موجود آینده اقتصاد ایران به چه سمتی حرکت کند ؟
من فکر میکنم رشد به سمت مثبت است اما اختلاف بین این آمارها شاید به این دلیل باشد که در ایران شتاب رشد مد نظر است در حالی که بانک جهانی متوسط رشد را در نظر میگیرد. اگر متوسط سالانه را محاسبه کنید هنوز رشد ایران مثبت نیست اما اگر آمارهای بانک مرکزی را در نظر بگیرید، میبینید که در طول سه ماه رشد رخ داده است. ولی باید توجه کرد که نمیتوان با اطمینان پیشبینی کرد که این رشد مثبت ادامه خواهد داشت یا نه؟ بهطور متوسط رشد، بالا و پایین میرود. ممکن است در یک سه ماه مثبت و در سه ماه بعد منفی شود. اما نظر من این است که با توجه به صادرات غیرنفتی و واردات در ایران، میتوان دید که این موارد در حال گسترش است حالا ادامه این روند به عوامل مختلفی بستگی دارد. من کلا رشد آینده ایران را مثبت میبینم.
* پس کلا چشمانداز را خیلی مثبت ارزیابی میکنید؟
خیلی مثبت نیست. به شرطی که این مذاکرات ادامه یابد و تحریم جدید اتفاق نیفتد، مثبت است.
دیدگاه تان را بنویسید