سعدی خوانی در استکهلم

کد خبر: 366922

با حضور سعدی‌شناس‌ها در سوئد، شعرهای سعدی همراه با تحلیل، خوانده شد.

ایسنا: با حضور سعدی‌شناس‌ها در سوئد، شعرهای سعدی همراه با تحلیل، خوانده شد.

نشست «سعدی و سعدی‌شناسی در جهان» در استکهلم سوئد و با حضور کوروش کمالی سروستانی مدیر مرکز سعدی‌شناسی و علی اصغر محمدخانی معاون فرهنگی شهر کتاب تهران، و یوهان هرملین فرزندخوانده و برادرزاده اریک هرملین-نخستین مترجم بوستان سعدی به زبان سوئدی- و امیرمحمد حاجی‌یوسفی-رایزن فرهنگی ایران- در جمع اساتید، سعدی‌پژوهان و سعدی‌دوستان برگزار شد.

در این نشست علی اصغر محمدخانی به تبیین مفاهیم عشق، دوستی و صلح در اشعار سعدی پرداخت و گفت: سعدی بیش از هر شاعر دیگری به دوستی پرداخته است و بسامد واژه دوستی و ترکیبات آن بیش از 600 بار در کلیات سعدی تکرار شده است.

وی سپس به رویکرد شهر کتاب به بزرگان ادب کلاسیک فارسی در سال‌های اخیر پرداخت و گزارشی از درس گفتارهایی پیرامون مولانا، سعدی، حافظ، نظامی و فردوسی وغیره پرداخت و افزود: برنامه‌های بین‌المللی سعدی و دیگر شاعران بزرگ جهان از جمله پوشکین، سروانتس، یونس امره، ویکتورهوگو، متنبی، کنفوسیوس و ... با همکاری مرکز سعدی‌شناسی و نهادهای فرهنگی ایران و جهان از سال 1391 تا 1400 برگزار خواهد شد.

محمدخانی در پایان سخنان خود بر توجه به کرسی‌های زبان فارسی در دانشگاه‌های جهان و تجلیل از مترجمان آثار زبان فارسی اعم از کلاسیک و معاصر تاکید کرد.

در ادامه کوروش کمالی هم با پرداختن به ویژگی‌های گلستان سعدی، راز جاودانگی او را در توجه‌ به نیازهای روزمره انسانی دانست و افزود: گلستان، آمیزش حیرت‌انگیز دو سبک نثر ماندگار ادب فارسی است. در قرن هفتم دو شیوه ممتاز و مشخص، یعنی نثر مرسل و نثر فنی رواج داشت. سعدی در این سده برای نخستین‌بار توانست این دو قطب مخالف را به یکدیگر نزدیک و از حسن‌ها و مزایای هر یک از این دو سبک استفاده کند و از عیب‌های هر دو شیوه بپرهیزد و سبک خود را پی ‌ریزد؛ سبکی که بر اساس «سنت‌شناسی و سنت آفرینی» سعدی پی‌ریزی شد. سبکی که شیوه «سهل و ممتنع و ایجاز» را در برابر «اسلوب اطناب و دشوار نویسی مقامات» قرار داد.

وی هم‌چنین اشاره کرد: زبان فارسی وام‌دار فردوسی است و کاخ بلند او، بی‌گزند، از ورای هزار سال همچنان می‌درخشد. اما از قرن چهارم تا هفتم، تحولات زبان فارسی، بار دیگر این زبان نیازمند بازآفرینی کرد. با ظهور سعدی، زبان فارسی حیات تازه‌ای یافت. سعدی به راستی سنت‌شناس و سنت‌آفرین بود و گلستان، بی شک تاثیرگذارترین اثر سعدی. سعدی با نبوغ خود اصل «ساده‌نویسی و ایجاز» را که از ارکان نثر و اندیشه ادب معاصر است در گلستان خود به کار بست و در درونمایه نیز به خلق شخصیت‌های واقعی با همة فضیلت‌ها و رذیلت‌ها پرداخت.

او در توصیف اهمیت گلستان در زبان و ادب فارسی گفت: اهمیت گلستان به گونه‌ای است که سال‌ها در کنار قرآن کریم در مکتب‌خانه‌ها خوانده می‌شد. گلستان کتاب آموزش زبان فارسی شد و در شبه قاره و آسیای میانه و هر جا که سخنی از زبان فارسی بود، گلستان خوش می‌درخشید. گلستان سفیر زبان فارسی شد و سال‌های سال، آموزگاران با گلستان زبان فارسی را به نوآموزان یاد می‌دادند.

کمالی در خصوص چاپ اولین نسخه‌های کتاب گلستان افزود: گلستان نخستین کتاب فارسی است که در سال 1634 میلادی نخستین بار توسط آندره ری‌یر فرانسوی ترجمه شد. این ترجمه سبب شد تا فرانسویان پیش از هر شاعر ایرانی دیگری با سعدی آشنا شوند و در سال 1238 ه.ق که اولین چاپخانه در شهر تبریز تاسیس شد، نخستین کتابی بود که در ایران به چاپ رسید.

مدیر مرکز سعدی شناسی در ادامه افزود: آوازه گلستان به ایران و سرزمین فارسی زبانان محدود نشد. در آلمان «فردریش اکسن باخ» و«ادام اولئاریوس» در سال ۱۶۵۴ به ترجمه آثارسعدی همت گماشتند. «استفن سولیوان» گزیده‌ای از «گلستان» را ترجمه کرد و در اختیار انگلیسی‌زبان‌ها قرار داد و در آمستردام، «ژانتیوس» متن فارسی را با ترجمه لاتین منتشر کرد. ترجمه آثار سعدی به هر زبانی، بزرگی از آن دیار را به احترام و تکریم او وامی‌داشت. در فرانسه کارنو -خاندان انقلابی فرانسه- نام سعدی را بر خود می‌نهند و بعدها سعدی کارنو برای مدتی رییس جمهور فرانسه شد.

وی در ادامه پیرامون بازتاب ترجمه آثار سعدی در جهان گفت: نویسندگان شهیر جهان به ستایشش پرداختند. هنری‌دیود ثورو شاعر و نویسنده بزرگ آمریکایی در قرن نوزدهم، که از عاشقان سعدی بوده گفته است که: «من همان سعدی هستم که پس از شش قرن باز آمده‌ام و یا سعدی همان ثورو است که شش قرن پیش به نام سعدی در جهان زیسته است!». امرسون شاعر و نویسنده آمریکایی نیز از ستایشگران سعدی بوده و او را در کنار شکسپیر و دانته و هومر و در شمار شاعرانی قرار داده است که سخنانشان پیوسته تازه و با طراوت است. نیکلسون انگلیسی نیز شعری با عنوان

« هوراس پارس» در مدح سعدی سروده است.

مدیر مرکز سعدی شناسی در ادامه به خوانش و تحلیل برخی حکایات گلستان و تبیین روزآمد آنان پرداخت.

در پایان این نشست نیز یوهان هرملین مطالبی را درباره علل پرداختن اریک هرملین به ترجمه اشعار فارسی ارایه کرد و گفت: هر چند پدر اریک، ملاکی بزرگ بود و می خواست فرزندش نیز ملاک شود، اما مادر اریک فردی علاقه مند به شعر و ادب بود و اریک راه مادر را طی کرد و به ترجمه آثار زبان فارسی از جمله بوستان سعدی پرداخت.

دومین جلسه سعدی خوانی در سوئد در جمع دانشجویان ایرانی دانشگاه لوند در مرکز مطالعات خاورمیانه این دانشگاه برگزار شد.

در این نشست پس از توضیحات محمدخانی پیرامون فعالیت‌های شهر کتاب با رویکرد به نقد و بررسی کتاب و نیز ایجاد رابطه با نهادهای فرهنگی و ادبی جهان، کوروش هم درباره اهمیت سعدی و معاصر بودن او در جهان امروز سخن گفت و تاکید کرد: شاعران بزرگ و نامی این سرزمین همچون سعدی، هم بر سنت دیرپا و غنی گذشتگان استوارند و هم خود سنت‌آفرین می شوند. گاه نیز در این میان برخی از این شاعران به جهت غنای فرهنگی و اندیشگانی خود نیز فراتر از دوران خود، به خلق آثاری دست می‌زنند که امروزه از آن با عنوان نوآوری اندیشگانی شاعر یاد می کنیم. این نوپردازی در درونمایه، زبان و بیان در همه آثار سعدی به ویژه در گلستان به وضوح قابل دریافت است.

کپنهاک آخرین میزبان سعدی خوانی در کشورهای اسکاندیناوی بود که در آن نشستی با حضور سعدی دوستان و دانشجویان برگزار شد.

در این نشست، کوروش کمالی با اشاره به اهمیت خوانش متون کلاسیک از جمله آثار سعدی، گفت: خواندن کلاسیک‌ها در جهان امروز سنتی پسندیده است. مگر می‌توان اسپانیولی بود و سروانتس را نخواند، روسی بود و پوشکین را نخواند؟ مگر می‌توان در یونان زیست و هومر را نخواند؟ مگر می‌توان به زبان انگلیسی سخن گفت و شکسپیر را نخواند؟ مگر می‌توان آلمانی بود و گوته را نشناخت؟ مگر می‌توان ایرانی بود و شاهنامه و گلستان را نخواند؟

مدیر مرکز سعدی شناسی ضمن ابراز خرسندی از بیان این که تمدن جدید‏، ماهواره، اینترنت، فیس بوک... مانع از آن نشد که جوانان و اندیشمندان و هنرمندان جهان از کلاسیک‌های خود روی برگردانند، گفت: اما نمی‌دانم ما چرا کمتر به کلاسیک‌های خود توجه می‌کنیم! در آرامگاه فردوسی بزرگ، خیام خو‌ اندیش، عطارعارف، سعدی عاشق و حافظ لسان‌الغیب حاضر می‌شویم، به یادگار عکس می‌گیریم و مباهات می‌کنیم، اما آثارشان را نمی‌خوانیم؛ نه تنها نمی‌خوانیم بلکه گاهی نیز سبکسرانه به آنان می‌تازیم.

او در پایان سخنان خود یادآور شد: به باوری خواندن اثرهای کلاسیک بهتر از خواندن اثرهایی است که در مورد آنان نوشته شده است. باید در دانشگاه‌ها و مدارس پذیرفته شود که هر کتابی که از کتاب دیگر سخن می‌گوید، بیش از خود آن کتاب حرفی برای گفتن ندارد و برای درک کلاسیک‌ها باید آثار اصلی را خواند.آثاری چون گلستان.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت