علت تغییر مواضع عربستان سعودی نسبت به ایران چیست؟ / آل سعود و اجبارِ مصالحه منطقهای
عربستان سعودی بهتازگی با توانایی بیشتر در بهدستآوردن استقلال در سیاست خارجیاش، مدافع امنیتی خود بوده و اقدام به احیای قدرت سابقش کرده است. با این وجود، درحالیکه ایجاد روابط حسنه بین ریاض و تهران تأثیر قابلتوجهی در تمام خاورمیانه خواهد داشت، هنوز چشمانداز مصالحه نامشخص است.
به گزارش اشراف، این دومین تغییر استراتژیک در مرکز ژئوپلیتیک عربستان سعودی است. اولین آن توافق بین عربستان سعودی و آمریکا در زمان «شاه عبدالعزیز آل سعود» در سال ۱۹۴۵، همچنین تحت عنوان " امنیت برای نفت" شناخته شده است. سه عامل زمینهساز این دعوت است: اول، بزرگترین رزمایش نظامی تاریخی عربستان سعودی در آوریل ۲۰۱۴، دوم، منافع عربستان سعودی در مصر و سوم، بهرهمندی عربستان از بحران اوکراین. در این گزارش آمده است که بیتوجهی عربستان سعودی به ایران را میتوان در بیثباتی"جبهه ضد ایرانی"، متشکل از امارات متحده عربی، اردن، مصر و مراکش جستجو کرد. شانس عربستان سعودی برای ارتقای موفقیتآمیز جایگاه منطقهای خود، بدین معناست که زمان آن رسیده بود که ریاض با رقیب اصلی خود در منطقه یعنی ایران پای میز مذاکره بنشیند.
■ تمایل عربستان به بازدید ظریف از ریاض ■
ایران درگذشته همواره تلاش کرده بود حتی با توسل به میانجیگری کشورهای حوزه خلیجفارس، مانند عمان، کویت، دیگر کشورهای عربی مانند الجزایر و قدرتهای منطقهای مانند پاکستان، جلسات رسمی را با عربستان سعودی تشکیل دهد. عربستان سعودی مایل به پذیرفتن هیچ یک از مقامات عالیرتبه ایرانی، از جمله «روحانی» و «ظریف» نبود. علیرغم اینکه رئیسجمهور و وزیر امور خارجه ایران به طور مکرر علاقه خود را به بازدید از ریاض اعلام کرده بودند. در روز سهشنبه، ۱۳ مه ۲۰۱۴، «شاهزاده سعود الفیصل» وزیر امور خارجه عربستان سعودی، اعلام کرد که کشورش وزیر امور خارجه ایران را به بازدید از ریاض دعوت کرده است. عربستان سعودی دعوت خود را در اولین نشست اقتصادی و همکاری کشورهای عربی با کشورهای آسیای مرکزی و جمهوری آذربایجان اعلام کرد. نقش عربستان به عنوان میزبان این نشست این اعلام را به طور نمادین قابل توجه میسازد.
■ سرمایههای سیاسی و اقتصادی ایران عامل نفوذ این کشور در منطقه است ■
ایران دو خروجی جهانی دارد. نخستین خروجی اقتصادی، با دارا بودن منابع نفت و گاز است. با این حال، تحریمهای تحمیلشده بر این کشور و ظرفیتهای فنی ضعیف آن مانع از آن میشود که ایران کاملاً از پتانسیل خود در بازار انرژی بهرهمند شود. خروجی دیگر، سیاسی است، که عبارت است از، پیوند متمایز تهران با کشورها و اقوام مختلف در منطقه. ایران با استفاده از سرمایههای دیپلماتیک خود در کشورهایی نظیر عراق، سوریه، لبنان، بحرین و یمن جایگاه خود را در میان بازیکنان بانفوذ در سطوح منطقهای و بینالمللی به دست آورده است.
■ عوامل زمینهساز دعوت وزیر امور خارجه ایران برای بازدید از ریاض ■
ایران تنها میتواند در جهت جهان عرب به سمت غرب گسترش یابد. سه دلیل در این باره وجود دارد: نخست، ایران توسط کشورهایی مانند چین، هند و روسیه که به لحاظ نظامی، سیاسی و اقتصادی قدرتمند هستند و همچنین ثبات داخلی دارند، احاطه شده است. دوم، نفوذ استراتژیک ایران بر پایه گسترش اعتقادات مذهبی استوار است، ایران نمیتواند مفهوم" ظلم و ستم [به شیعیان در طول تاریخ]، در چین، با اکثریت بودایی و یا در هند با اکثریت عمده هندو و یا در روسیه با میراث کمونیستی را فراموش کند. سوم، ضعف و تجزیه جهان عرب (در نتیجه حملات خارجی، رقابت منطقهای و شکست حکومتها برای ساخت کشورهای شهروند محور) عرصه را برای ایران باز کرده است.
در نتیجه، ایران نفوذ قابل توجهی در برخی کشورهای عربی در طول چند دهه گذشته ایجاد کرده است، این حرکت جهان عرب به سمت آسیای مرکزی، همچنین دعوت عربستان از ایران با توجه به اهمیت این کشور، بهویژه، از زمانی که این حرکت به آسیای مرکزی از جانب عربستان سعودی هم صورت گرفته است، حیات خلوت ایران به حساب میآید. گزارش حاضر، تغییر شدید عربستان سعودی را تجزیهوتحلیل کرده است و این تغییر استراتژیک سه مسئله را مورد بحث قرار میدهد که در هسته اصلی ژئوپلیتیک عربستان سعودی نهفته است، اولی، معامله عربستان سعودی با آمریکا در زمان پادشاهی «شاه عبدالعزیز آل سعود» در سال ۱۹۴۵ است که تحت عنوان "امنیت برای نفت" شناخته شده است. سه عامل زمینهساز دعوت وزیر امور خارجه ایران برای بازدید از ریاض است؛ نخست، بزرگترین رزمایش عربستان سعودی در آوریل ۲۰۱۴، دوم، منافع کنونی عربستان سعودی در مصر و سوم، بهره بردن از بحران اوکراین.
■ بزرگترین رزمایش نظامی عربستان سعودی ■
- رزمایش عربستان
در آوریل ۲۰۱۴، عربستان سعودی بزرگترین رزمایش نظامی خود را با استقرار ۱۳۰۰۰۰ سرباز در سه حوزه متفاوت زمینی و محیطهای نبرد در مناطق شرقی، شمالی و جنوبی انجام داد. عملیات جنگی توسط یک مرکز فرماندهی در ریاض مدیریت شد و رزمایش مذکور متشکل از نیروهای گارد ملی و وزارت کشور بود. علاوه بر استقرار نیروهای عربستان در یک محیط جنگ شبیهسازیشده، این تمرینها نشاندهنده علامتهای قابل توجه دیگری بود. به طور مثال، عربستان سعودی، برای اولین بار در تاریخ موشکهای بالستیک CSS-2 ساخت چین را نمایش داد که قادر به حمل کلاهکهای هستهای هستند. آنها سلاحهای اصلی نیروهای مسلح بخش پنجم عربستان سعودی هستند، همچنین به عنوان نیروی موشکی استراتژیک سلطنتی عربستان شناخته شدهاند (RSSMF).
■ توسعه نیروی موشکی استراتژیک ■
عربستان سعودی در حال توسعه نیروی موشکی استراتژیک سلطنتی و پایگاههای موشکی استراتژیک در مناطق شمالی، شرقی و غربی از سال ۲۰۰۹ است، یعنی از زمانی که ریاض اعلام کرد که ممکن است گزینه توسعه سلاحهای هستهای را عملی سازد. این کشور شروع به آمادهسازی زیرساختهایی برای برنامه هستهای، ازجمله توسعه نیروی موشکی استراتژیک خود کرده است. نمایش چنین سلاحی، در مقابل کشورهای مهم دیگر، از جمله فرمانده ارتش پاکستان، متحد بسیار نزدیک عربستان، صورت گرفته است. باید به خاطر داشت که عربستان سعودی برنامه هستهای پاکستان را تأمین مالی کرده و برای اولین بار از تأسیسات هستهای پاکستان در اواخر سال ۱۹۹۰ بازدید کرده است.
■ تغییر موضع عربستان سعودی نسبت به آمریکا ■
تمرینهای نظامی که کمتر از یک ماه پس از سفر رئیسجمهور، «باراک اوباما» در مارس ۲۰۱۴ انجام شده، نشان میدهد که عربستان سعودی قصد دارد مدافع کلیدی امنیتی خود شود. به عبارت دیگر، عربستان در نظر داشت نشان دهد که آنها جایگزینی برای نقش دفاعی آمریکا در این کشور در شش دهه گذشته پیدا کردهاند. به طور سنتی، آمریکا خط مقدم دفاعی عربستان سعودی بوده، اما این رویه رو به تغییر است. این امر، لزوماً بدان معنی است که پادشاهی به طور تنگاتنگ کمتر تحت تأثیر نفوذ و سیاستهای آمریکا خواهد بود.
■ کاهش تأثیر آمریکا بر عربستان سعودی ■
اخیراً، بین این دو کشور شکاف ایجاد شده است و سیاستهای ضدونقیض آنها در بحرین و مصر نشانههای روشنی از کاهش تأثیر آمریکا بر متحد خود، یعنی عربستان است. با این حال، مرزهای این استقلال و میزان آن هنوز نامشخص است. عربستان سعودی سیاستهای مستقل از آمریکا، خصوصاً پس از سقوط «حسنی مبارک» رئیسجمهور سابق مصر، اتخاذ کرده است. ریاض تردید دارد که آیا میتواند به آمریکا تکیه کند و متعاقباً پادشاهی به عنوان خط مقدم مدافع امنیتی خود وارد عمل شده و به طور گسترده با متحدان خود در مصر برای تأمین امنیت جایگاهش به عنوان قدرت منطقی تلاش کرده است.
■ ثبات در مصر ■
در تناقض آشکار سیاستهای ایالاتمتحده در مصر، عربستان سعودی به شدت از سرنگونی «محمد مرسی» رئیسجمهور مصر، از «اخوان المسلمین» حمایت کرد. این حرکت صورت گرفت. این دو حرکت [برکناری «مرسی» و افزایش روابط مصر و روسیه]، بازتاب حاشیه گسترش سیاست خارجی مستقل عربستان است. علاوه بر این، موقعیت عربستان سعودی در تغییر رهبری سیاسی در مصر جایگاه آن را به عنوان یک قدرت منطقهای ارتقا داده است.
■ بحران اوکراین: ایران و عربستان سعودی درس بزرگی از این بحران آموختند ■
بحران در حال پیشرفت اوکراین دو نکته بسیار مهم را برجسته کرده است. اول اینکه، قدرتهای منطقهای (عربستان سعودی و بهویژه ایران) نمیتوانند به تضمینات غربی، از حمایت امنیتی قابل اطمینان، اعتماد کنند. در نتیجه، این بدان معناست که این قدرتها بر ارتقای قدرت نظامی خود برای دفاع از خویش تمرکز دارند.
ایالاتمتحده و روسیه، با حمایت جامعه بینالمللی، به اوکراین تضمین دادند که اگر زرادخانه هستهای خود را رها کند، امنیت این کشور را تأمین کنند. این امر در سال ۲۰۰۷ رخ داد. رئیسجمهور «پوتین»، تعهد کشور خود را برای تضمین امنیت اوکراین در سال ۲۰۰۹ بهطور قطعی اظهار کرد. با این حال، این وقایع در شرق اوکراین، بهخصوص، الحاق «کریمه» به روسیه، شکست جامعه بینالمللی در حفظ تعهدات خود به این کشور، حتی پس از پذیرفتن تسلیم زرادخانه هستهای خود، برجسته کرده است. سعودیها و ایرانیان هر دو درس بزرگی از بحران اوکراین آموختند. "هیچ جایگزینی برای قدرت (خود) یک کشور در دفاع از امنیت ملی آن وجود ندارد.
■ از بحران اوکراین دو بازیکن منطقهای بهره بردهاند، ترکیه و عربستان سعودی ■
نکته دوم، این است که بحران مزبور نشانگر توانایی روسیه در اتخاذ اقدامات مفیدی بر مهار نفوذ آمریکا است که از راهبرد جدید آمریکا تحت عنوان" شراکت در غنائم و خسارات" نشأت میگیرد. «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهور روسیه، در تحتفشار قرار دادن رو به رشد کشورهای غربی، با گزینههای محدود، به گونهای که آنها به شدت متکی به نفت و گاز روسیه هستند، موفق بوده است. به طورکلی، از بحران اوکراین دو بازیکن منطقهای بهره بردهاند، ترکیه و عربستان سعودی، که ارزش استراتژیک آنها بسیار بالا بود. ترکیه دروازه روسیه به دریای مدیترانه است و هرگونه تلاش غرب برای مهار روسیه باید با ترکیه هماهنگ شود. همانطور که در مورد عربستان سعودی، غرب به دنبال استفاده از سهم وسیع این پادشاهی در بازار بینالمللی انرژی، برای محدود کردن توانایی بازی روسیه [در استفاده از برگ برنده انرژی] علیه آن است. علاوه بر این، غرب میخواهد برای کاهش نفوذ روسیه در جهان عرب بهمنظور جلوگیری مسکو از استفاده از چنین نفوذی علیه آن، همچنان به شرکت در بحران اوکراین ادامه دهد. عربستان سعودی در این زمینه میتواند بسیار مفید باشد. اما بهطور فزایندهای، پادشاهی مستقل نمیخواهد برای رفتن در میان قدرتهای بزرگ و ایران، در مذاکرات شرکت کند.
عربستان سعودی برای مدتی از غرب خواسته است تا این کشور را مسئول مذاکره با ایران کند، اما این درخواستها بیهوده بوده است. حال، واضح به نظر میرسد که به نفع طرفین غربی است که پادشاهی عربستان سعودی را در هرگونه توافق با ایران انتخاب کنند. این امر، به عربستان سعودی اجازه داده است علاوه بر موفقیت خود در تسهیل تغییر حکومت در مصر، بهمنظور تقویت نفوذ منطقهای و حصول اطمینان از رقابت با ایران (رقیب اصلی خود) موفق عمل کند.
■ تغییر در ژئوپلیتیک عربستان و جلوگیری از دخالت ابرقدرتها در منطقه ■
دعوت عربستان از ایران نیز میتواند نشانهای از تغییر ژئوپلیتیک عربستان باشد. ضمن اینکه «شاهزاده سعود الفیصل» از وزیر امور خارجه ایران دعوت کرده بود، گفت:" بحرانهای منطقهای این فرصت را ایجاد کرده است که از دخالت «ابر قدرتها» در امور خود جلوگیری کنیم…. ایران همسایه ما است و ما بهدنبال پایاندادن به هرگونه اختلاف با آن هستیم". به عبارت دیگر، عربستان سعودی میخواهد برای پیدا کردن راهحل برای بحرانهای منطقهای بدون هرگونه دخالت "ابرقدرتها" با ایران همکاری کند. در واقع، تصمیم عربستان سعودی برای پیشقدم شدن و دفاع از امنیت خود با چند دستاورد برای پادشاهی همراه بوده است.
یکی از مزایای عمده، استقلال نسبتاً بیشتر عربستان از متحدانش، در میان" ابرقدرتها" و وابستگی کمتر به متحدان غربیاش در سطح استراتژیک است. این ائتلافها هنوز هم وجود دارند و وجود آنها ضروری است. اما اعلام این دعوت نشانگر تغییر استراتژیک دیگر و تداعیکننده سال ۱۹۴۵، ["امنیت برای نفت" و معامله با آمریکا] است. بر این اساس، این ائتلاف به سطح جدیدی حرکت کرده است که شامل همکاریهای کوتاهمدت بر اساس منافع متقابل است.
■ بهبود اقتصاد ملی ایران در گرو همکاری با همسایگان عرب؟! ■
برخلاف بسیاری از تجزیه تحلیلها، توافق موقت بین ایران و غرب دائمی یا پایدار نیست. دوره موقت ممکن است برای سالها تمدید شود، زیرا در ارزیابی غرب از اهمیت و پتانسیل ایران، روابط حسنه ایجاد نشده است. اما، در خصوص مورد اخیر، نیاز به یافتن راهحل دیگری برای خروج از بحران اقتصادی عمیقتر ضروری است. بنابراین، پس از اینکه آنها خود را در موقعیت ضعیفی یافتند، پایههای روابط حسنه را ایجاد خواهند کرد. اگر تنشزدایی بر تمایل ایرانیان به بهبود اقتصاد ملی آنها استوار باشد، همکاری ایران با همسایگان عرب یکی از راههای رسیدن به آن است. توافق ایران با غرب مانع از چنین همکاری نیست، این بدان معناست که کشورهای حوزه خلیجفارس هنوز هم میتوانند اقتصاد ایران را تحت تأثیر قرار دهند. دعوت عربستان سعودی از ایران قصد ریاض برای اعمال فشار بر ایران را، ازجمله در توانایی نفوذ در بازار بینالمللی انرژی و تجارت شورای همکاری خلیجفارس و ایران، منصرف از موفقیتهایش در تقویت "جبهه ضد ایرانی"، و تاجگذاری «مارشال عبدالفتاح السیسی» با به قدرت رسیدن در مصر را برجسته کرد. عربستان سعودی در نظر دارد چنین فشاری را، در چارچوب مذاکرات مستقیم، جدا از مسیر ایران و غرب، اعمال نماید. بر این اساس، گشودن درهای عربستان سعودی به روی ایران میتواند بهمثابه تغییر ائتلاف عربستان سعودی با غرب، به ویژه آمریکا، باشد که به سطح دیگری تغییر یافته است.
■ کشورهای شورای همکاری خلیجفارس و ایران ■
روابط شورای همکاری خلیجفارس و ایران را تنها میتوان از منظر توافق غرب و ایران و یا بر اساس این فرض که همه کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس به عنوان یک بلوک در برابر ایران عمل میکنند، مورد بررسی قرار داد. در عوض، این روابط باید از دیدگاههای دوجانبه و تاریخی در نظر گرفته شود. به عنوان مثال، روابط ایران و عمان که قبل از این توافقنامه وجود داشت، بهوسیله ابعاد اقتصادی و استراتژیک قابلتوجهی برقرار بوده است. یک مثال خوب، در اصل، موافقتنامه گسترش خط لوله گاز از جنوب ایران به «صحار» در شمال عمان است. تا آنجا که به قطر مربوط میشود، دوحه"مواضع میانهای" در قبال ایران اتخاذ کرده است، با توجه به اینکه قطر درصدد رسیدن به تعادل در روابطش با بزرگترین همسایه عرب خود (عربستان سعودی) است. قطر و ایران در شمال خلیجفارس میدان گازی مشترک دارند، که مجبورند [البته تا حدی] رابطهای بر اساس منافع مشترک و پیوسته داشته باشند.
■ منافع امارات متحده عربی به طور استراتژیک به عربستان سعودی وابسته است ■
روابط بین قطر و ایران به مجمع کشورهای تولیدکننده گاز که در سال ۲۰۱۱ تشکیل شده، بازمیگردد؛ البته روابط دو کشور قبل از معاملات ایران و غرب وجود داشته است. روابط امارات متحده عربی با ایران بر اساس دو مورد تعریف شده است: اول، اشغال سه جزیره اماراتی از سال ۱۹۷۱ توسط ایران و دوم مناسبات امارات متحده عربی و عربستان سعودی. هر دو مورد به قبل از تعامل غرب با ایران بازمیگردد. بر این اساس، منافع امارات متحده عربی به طور استراتژیک به عربستان سعودی وابسته است نه به ایران. این امر نیز دلیلی برای تشکیل یک کمیته مشترک بین ابوظبی و ریاض جهت نظارت بر اجرای راهبرد عربستان- امارات در پاسخ به چالشهای منطقهای است. بنابراین، هیچ انتظاری بر تنشزدایی میان امارات متحده عربی و ایران خارج از چارچوب روابط عربستان سعودی و امارات متحده عربی نمیرود.
■ سیاست کویت در مقابل همسایگانش چیست؟ ■
کویت همواره یک سیاست پرهیز از برخورد با بزرگترین همسایگانش، یعنی ایران و ریاض، را در پیش گرفته است، بر این اساس، سفر امیر کویت به ایران در اوایل ژوئن را نمیتوان جز اهداف اعلام شده ذیل ملاحظه کرد: "تلاشهای بیوقفه «حسن روحانی» برای گشودن درهای خود بر همسایگان عرب". هیچ رقابتی بر سر منافع استراتژیک یا تفاوتهای ماهوی بین این دو کشور وجود ندارد. بر همین اساس، روابط کویت و ایران را میتوان از منظر سیاست کویت از فاصله گرفتن خود از رقابت منطقهای و تلاشهای رئیسجمهور «حسن روحانی» برای بهبود روابط با این کشور همسایه درک کرد. البته توجیه کافی درباره" باز بودن خلیجفارس" به ایران وجود ندارد، و این امر به عنوان یک چشمانداز دوجانبه و تاریخی ابعاد مختلفی دارد. بازدید متقابل بین مقامات شورای همکاری خلیجفارس با همتاهای ایرانی خود باید از این منظر مشاهده شود.
■ نتیجهگیری ■
درگذشته، امتناع عربستان سعودی از پذیرفتن ایران، علیرغم درخواستهای مکرر مقامات ایرانی برای نشستها و گفتگو میتواند به یک بیثباتی بازگردد که ما از آن به"جبهه ضد ایرانی" متشکل از امارات متحده عربی، اردن، مصر و مراکش تعبیر میکنیم. بنابراین موفقیت عربستان سعودی در ارتقای جایگاه منطقهای خود بدان معناست که برای ریاض زمان آن رسیده بود که با رقیب اصلی منطقهای خود، یعنی ایران، پای میز مذاکره بنشیند. به نظر میرسد، عربستان سعودی بهتازگی با توانایی بیشتر در بهدستآوردن استقلال در سیاست خارجیاش، مدافع امنیتی خود بوده و اقدام به احیای قدرت سابقش کرده است. با این وجود، درحالیکه ایجاد روابط حسنه بین ریاض و تهران تأثیر قابلتوجهی در تمام خاورمیانه خواهد داشت، هنوز چشمانداز مصالحه نامشخص است.
دیدگاه تان را بنویسید