تقدیم به مادران چشم به راه

کد خبر: 346782
تقدیم به مادران چشم به راه
کوروش شجاعی:‌ فقط باید مادر یا پدر باشی که از عمق وجود و سویدای دل معنی دوری و فراق فرزند را فهم کنی. فقط باید مادر باشی که بتوانی شب های متوالی خواب را از چشم هایت بستُری تا جگرگوشه ات گرسنه نماند و راحت بخوابد، فقط یک مادر می داند و می فهمد که دلبندش چگونه با صدای قلبش آرام می گیرد و سر بر سینه مادر می گذارد و به خواب می رود و ماه ها و سال ها از پی هم این چنین می گذرد تا کودک کم کم قد می کشد و بزرگ می شود. پدر و مادر با خنده های دلبندشان شاد می شوند و از کمترین ناخوش احوالی و یک تب ساده او دلگیر و بی تاب. فقط یک مادر می داند پرستاری از فرزند تب دار و مریض حتی برای چند روز و چند ساعت چه ها که با دل مادر نمی کند، حتی یک زمین خوردن ساده جگرگوشه شوری در دل مادر می اندازد چه رسد به این که سال ها برای بزرگ کردنش زحمت ها کشیده باشد و برای شکفتن غنچه وجودش همچون باغبانی مهربان و دلسوز نه آب که جان و وجودش را به پای فرزند ریخته و قد کشیدنش را به تماشا نشسته و سال ها نگاه به قد و بالای فرزند، دل مادر را میهمان بهترین دلخوشی ها و بهجت ها کرده باشد ولی به ناگاه پاییزی زودرس، بهار زندگی نوجوانش را نشانه گیرد و در آن باد پاییزی، مادر عاشق به فراق فرزند دچار شود، فقط باید مادر باشی تا بدانی دوری حتی چند روزه از فرزند چه ها که با دل مادر نمی کند و اگر این فراق نه یک هفته و یک ماه و یک سال بلکه سال ها طول بکشد آن گاه با دل مادر چه می کند؟ اما این را فقط مادران شهیدان جاویدالاثر می دانند و بس. گرچه همه مادران عزیز و گرانقدرند و همچون جان عزیز و کرامند اما مادران شهیدان به واسطه معامله با خدایشان اجری دیگر دارند و در این میان مادران شهیدانی که پس از سال ها انتظار و چشم به راهی برای واگویه های دل های پررنج از فراق دلبندشان به پلاکی یا حتی بخشی از لباس رزم فرزندشان دلخوش کرده اند و به آن نیز دست نیافتند خداوند از سر لطف و کرمش اجری مضاعف برایشان مقدر می فرماید آخر همان قطعه فلزی پلاک یا بخشی از لباس آن فرزند دلبند که سال ها به قد و بالای او نگاه کرده و دلخوش بوده برای مادر شهید جاویدالاثر حکم پیراهن یوسف برای یعقوب کنعانی دارد، این سرزمین مفتخر است به وجود عزیز مادرانی که هیچ اثری از فرزند شهیدشان به دست شان نرسیده اما هر از گاهی به هنگامه نماز صبح یا در نیمه شب های تنهایی سراغ لباس هایی که روزی بر تن دلبندشان بوده می روند و با آن لباس ها و پیراهن ها که از آن رایحه یوسف شان به مشام جان شان می رسد چه نجواهای مادرانه ای دارند. فقط باید مادر باشی تا بدانی فراق دلبند چه جانفرسا و جانسوز است، فقط باید مادر باشی که بدانی هیچ مادری، هیچ وقت حتی نمی خواهد لحظه ای به لباس عزاپوشیدن برای فرزندش یا فراق از جگرگوشه اش بیندیشد اما رسم زمانه چیز دیگری است و در این میان در دل مادران شهیدان «گمنام در زمین» و «نامدار در آسمان» غوغای دیگری است، مادران شهیدانی که پیکرشان به آغوش پدر و مادرشان بازگشته حال و هوایی دیگر دارند چون از پس آن هجرت عارفانه و رسیدن به شهادت و لقاء ا... وصال با مرزوق عندربهم خود حال و هوایی دارد اما دلم خون است برای دل مادران آن چند هزار شهیدی که هنوز بعد از ۲۵سال از پایان جنگ تحمیلی ارتش بعث عراق علیه کشورمان قطعه ای از لباس یا استخوان یا پلاک شان تفحص می شود و به آغوش وطن وخانواده هایشان بازمی گردد و دلخون ترم برای خانواده ها و خصوصا مادران و پدرانی که پس از گذشت این همه سال هنوز هیچ نشانی از آن نام آوران به خدا رسیده به دست شان نرسیده الا رویاهای صادقه ای که هر از گاهی این مادران و پدران می بینند و آنجا به وصال جگرگوشه های به عرش سفر کرده شان نائل می شوند و یا یعقوب وار شمیم یوسف دلبندشان را از پیراهن هایشان به گوش جان می رسانند. ای عزیز مادران، ای مادران هنوز چشم به راه گوارایتان باد رضای خداوند باری تعالی به خاطر صبر جمیل و روح بزرگتان که این چنین شما را به زینب کبری (س) شبیه کرده است. رضوان الهی گوارای همه شهیدان و شهیدان جاویدالاثر، بوسه همه غیرتمندان و جوانمردان و اهل وجدان و این حقیر بر چادر عفت و خاک پای تان ای مادران چشم به راه.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت