زینتالسادات حسینی؛ با توجه به اینکه ایران یکی از بزرگترین مصرف سرانههای سوخت را دارد که باید اصلاح شود و علاوه برآن، بار مالی فزایندهی پرداخت یارانه برای دولت، اثرات زیست محیطی مصرف بالای بنزین و تنگناهای احتمالی که در واردات آن وجود دارد، شاید آزادسازی قیمت بنزین ضروری مینماید، اما پرسشی که مطرح میشود این است که واقعی نمودن قیمت بنزین چه تأثیری بر وضعیت اقتصادی کشور و روند تورم دارد؟
اگر قیمت سوخت تنها عامل مؤثر بر تقاضای آن باشد، چه بسا افزایش قیمت سوخت، بتواند بهعنوان راهکاری برای کاهش مصرف آن مفید بهنظر آید، اما دو عامل مهم دیگر نیز توانسته است سبب افزایش تقاضای بنزین گردد:
1.وضعیت حملونقل عمومی: با توجه به افزایش تولید خودرو و افزایش جمعیت و از سوییدیگر پاسخگو نبودن سیستم حملونقل عمومی به تقاضای موجود، روزبهروز بر تعداد خودروهای داخل خیابانها افزوده میشود و مصرف بنزین نیز افزایش مییابد.
2.پایین بودن استاندارد ساختار فنی خودروها: با توجه به پایین بودن سطح استاندارد ساختار فنی خودروهای داخلی نسبت به استانداردهای جهانی، مصرف بنزین کشور بیشتر از متوسط جهانی است؛ که علاوه بر این عامل، استفادهی شخصی از خودروهای فرسوده برای حمل مسافر، افزایش مصرف سرانهی بنزین کاملاً بدیهی بهنظر میرسد.
این موارد به همراه عوامل دیگر، دلایلی بر میزان تقاضای بنزین محسوب میشوند و بدیهی است که با در نظر گرفتن همهی عوامل اثرگذار بر مصرف بنزین، میتوان تحلیلی بهتر از تبعات افزایش قیمت بنزین داشت و نمیتوان بهعنوان تنها راهحل پیشنهادی برای کاهش مصرف بنزین، افزایش قیمت آن را مطرح ساخت. با این وجود، افزایش بهای بنزین، چه درکوتاهمدت و چه در بلندمدت، آثاری بر وضعیت اقتصاد جامعه اعم از خانوارها و مؤسسات خواهد داشت:
- میزان مصرف بنزین را تحت تأثیر قرار خواهد داد؛
- سبب افزایش هزینهی حملونقل مسافران، مواد اولیهی تولید و کالاهای نهایی خواهد شد؛
- قدرت رقابتی تولیدکنندگان را در مقابل تولیدکنندگان کالاها و خدماتی را که تابع تولید آنها از درجهی انرژی بری کمتر یا بیشتر برخوردار است تحت تأثیر قرار میدهد؛
- هزینههای تولید و قیمت سایر محصولات را تحت تأثیر قرار میدهد؛
- در پی افزایش قیمت کالاها، الگوی تقاضا برای تمامی کالاها و خدمات تولیدی یا وارداتی را تغییر میدهد؛
- افزایش هزینهی زندگی را به همراه خواهد داشت؛
- باعث کاهش تقاضای سرمایهگذاری و اشتغال میگردد؛
- سبب انتقال بار تورم از گروههای با درآمد بالا به گروههای با درآمد پایین میشود؛
- ترکیب صادرات کشور را از کالاهای انرژی بر تغییر میدهد؛
- کاهش حجم ترافیک و میزان آلودگی هوا، کاهش بیماریهای تنفسی و قلبی و در نتیجهی آن کاهش مرگومیر را به همراه خواهد داشت.
از نظر برخی از صاحبنظران اقتصادی و اجتماعی، افزایش بهای سوخت و بنزین، میتواند در افزایش سطح عمومی قیمت کالاها مؤثر باشد؛ ابتدا نگاهی داریم بر روند قیمت بنزین پس از انقلاب:
سال
|
قیمت هر لیتر بنزین
|
1357
|
1 تومان
|
1359
|
3 تومان
|
1369
|
5 تومان
|
1374
|
10 تومان
|
1376
|
16 تومان
|
1380
|
38 تومان
|
1384
|
80 تومان
|
1386
|
بنزین سهمیهای 100 تومان و آزاد 400 تومان
|
1389
|
بنزین سهمیهای 400 تومان و آزاد 700 تومان
|
1393
|
بنزین سهمیهای 700 تومان و آزاد 1000 تومان
|
با توجه به جدول، درمییابیم که قیمت بنزین از سال 74 تاکنون 100 برابر و از سال 84 تاکنون 5/12 برابر شده است و نگاهی داریم بر نرخهای تورم پس از انقلاب:
از کنار هم قرار دادن دو جدول فوق، میتوان دریافت که افزایش نرخ تورم با افزایش قیمت بنزین در ارتباط است؛ بدین صورت که یا در همان سال افزایش قیمت بنزین، یا با وقفهای در سال بعد شاهد افزایش نرخ تورم بودیم. اینکه دقیقاً چه مقدار اثرگذار بوده نیز به دلایل مختلف بستگی دارد از آن جمله: اگر افزایش قیمت بنزین همراه با سیاستهای پولی مناسب انجام شود، آثار کمی بر نرخ تورم خواهد داشت و اگر دولت درآمد حاصله از افزایش قیمت بنزین را به سمت صنعت، تولید، کشاورزی، سرمایهگذاری و ایجاد اشتغال سوق دهد، افزایش تورم ناشی از افزایش قیمت سوخت تا حدودی مهار میشود.
براساس مطالعه انجامشده از سوی سازمان حمایت از مصرفکنندگان، مشخص گردید به ازای هر 10 درصد افزایش در قیمت بنزین، تورم حدوداً 2 درصد افزایش مییابد و با افزایش 2 درصدی مالیات بر ارزش افزوده از سوی دیگر پیشبینی میشود حداقل تورم 4 درصدی علاوه بر تورم موجود در کشور شکل بگیرد.
با استفاده از متدهای اقتصادسنجی نیز میتوان تبعات حاصل از افزایش قیمت بنزین بر تورم را بررسی کرد؛ که رشد 10 درصدی قیمت اسمی بنزین سبب افزایش 7/3 درصدی سطح عمومی قیمتها خواهد شد. همچنین نتایج تجزیهی واریانس در بلندمدت و نوسانات قیمت بنزین، 80 درصد از نوسانات قیمتها را پوشش میدهد. در نهایت، با استفاده از شبیهسازی با سناریوهای مختلف افزایش قیمت بنزین تا سطح قیمتهای بینالمللی، این نتیجه بهدست میآید که 125 درصد افزایش در قیمت بنزین منجر به افزایش 23 درصدی قیمتها میگردد. 1
به طور قطع، مهمترین و اولین بخشی که از افزایش قیمت بنزین تأثیر خواهد گرفت، حملونقل کشور است و هزینهی سوخت، همواره بزرگترین و مرئیترین هزینهی حملونقل است؛ اما از آنجا که هزینهی حملونقل برای تمامی صنایع وجود دارد، بنابراین افزایش قیمت سوخت و رشد هزینههای این حوزه به طور غیرمستقیم تمام بخشها را تحت تأثیر قرار میدهد.
این افزایش با افزایش هزینههای مستقیم ارائهی خدمت در بخش حملونقل و از طریق افزایش قیمت کالاها و خدمات دریافتی این بخش، سبب افزایش قیمت تمامشدهی ارائهی خدمات میشود و از این طریق موجبات افزایش قیمت کالاهای حملشده را فراهم میکند و ناگزیر همهی این افزایش قیمتها بر دوش مصرفکنندهی نهایی انتقال مییابد.
بنابراین انتظار میرود قیمت بنزین، مخارج زندگی را برای تمامی خانوادههای شهری و روستایی، چه فقیر و چه ثروتمند، افزایش دهد. این اصلاحات انرژی و مخارج زندگی و رفاه خانوار، آثار مستقیم و غیرمستقیمی دارد. همچنین قیمتهای بالاتر، اولویت را به کالاها و خدماتی میدهد که کمتر نیازمند صرف انرژی هستند و این امر منجر به تغییر در سبد مصرفکنندگان خانگی میشود.
لذا لازم است درهدفمندسازی یارانهها به سیاستگذاریهای رفاهی نیز با اهمیت بیشتری توجه شود. این امر بهویژه دربخش حملونقل اهمیت بیشتریمییابد، چرا که به دلیل ارتباطات پسین و پیشین با سایر بخشها وبهویژه ارتباط مستقیم با حاملهای انرژی، بهخصوص بنزین و گازوئیل، میتوانندتأثیرات بسزایی در اثرات رفاهی مصرفکنندگان داشته باشد.
با محاسبهی شاخصهای رفاهی و بررسی اثر تغییر قیمت بنزین بر رفاه خانوار در دهکهای مختلف درآمدی، میتوان دریافت که با افزایش قیمت بنزین، رفاه نسبی ازدسترفتهی دهکهای پایین درآمدی از دهکهای بالای درآمدی بیشتر است و نسبت زیانهای تحمیلشدهی حاصل از افزایش قیمت بنزین به مخارج کل، برای خانوارهای دهکهای پایین درآمدی بیشتر از گروههای بالای درآمدی است و اتخاذ سیاست افزایش قیمت بنزین بهعنوان راهکاری برای کاهش مصرف آن توصیه نمیشود.
موضوع دیگری که هنگام افزایش قیمت سوخت وجود دارد، تأثیر روانی آن است که افزایش قیمت بنزین در بازار ایجاد میکند. آنچه مهم است و بیشتر به افزایش قیمتها در جامعه میانجامد، انتظارات تورمی است و جنبهی روانی افزایش قیمت بنزین است که تأثیر بیشتری بر قیمتها خواهد گذاشت. گفتوگوهای پرتکرار، که در طول روز بین افراد جامعه ردوبدل میگردد، از رانندگان تاکسی که بالا بودن قیمت سوخت را بهانه میکنند تا دستفروش کنار خیابان، اذهان عموم را در انتظار تورم و گرانی قرار میدهد، در واقع، خواه ناخواه بنزین به یک شاخص تعیینکننده تبدیل میگردد و وقتی مردم نرخهایشان را افزایش میدهند و دلیل آن را گرانی بنزین میدانند، این موضوع بدان معناست که همه چیز را با بنزین میسنجند.
از همین رو، برخی از کارشناسان بر این عقیده هستند که افزایش قیمت بنزین باعث افزایش قیمت کالاهای دیگر میشود؛ ضمن اینکه اگر نظارت کافی نیز وجود نداشته باشد، میتواند باعث افزایش جو روانی تورم نیز گردد.
اگرچه نمیتوان اثرات روانی حاصل از افزایش قیمت بنزین را نادیده گرفت، اما دلایل مبتنی بر آمار نیز تجارب چندین ساله از افزایش قیمت بنزین را بهدست میدهد. در سال 59 به یکباره شاهد افزایش 200 درصدی قیمت بنزین بودیم، ولی افزایش سطح عمومی قیمتها به میزان این افزایش نبود. همچنین در سال 76 قیمت بنزین به یکباره افزایش 80 درصدی داشت که تأثیر تورمی آن بر سایر کالاها هیچگاه تا این اندازه نبوده است.
در دوران ریاستجمهوری احمدینژاد، شاهد سیاست تثبیت قیمت کالاها بودهایم و نرخ بنزین تقریباً در این سالها ثابت مانده است، امادر مقابل نرخ تورم به شکل فزاینده به راه خود ادامه داده است. آنچه باعث افزایش نرخ تورم در جامعه شده بود، میزان رشد نقدینگی و افزایش هشت برابری آن بوده است.
بر اساس مطالعهی انجامشده توسط گروه مدلسازی و تلفیق دفتر برنامهریزی انرژی، عرضهی انرژی به سطح قیمتهای تمامشده بیانگر این است که به طور متوسط به ازای هر یک درصد رشد در قیمت بنزین 032/ 0 درصد، سطح عمومی قیمتها رشد خواهد داشت؛ لازم به ذکر است که این اثر فقط افزایش هزینهی تولید بخشهای اقتصادی را بیان میکند و مسائلی از قبیل اثرات روانی و انتظاری را شامل نمیشود. نکتهی دیگر این است که افزایش قیمتها منجر به افزایش هزینهی زندگی خانوارها شده که خود زمینه را برای افزایش دستمزدها فراهم میکند و افزایش دستمزدها از طریق هزینهی تولید موجب افزایش سطح قیمتها میشود. بنابراین اگر اثرات قیمت انرژی را همراه با اثرات افزایش دستمزدها نیز در نظر بگیریم، اثر افزایش قیمت انرژی حدود 65 /1 برابر خواهد بود.
به هر حال، مسئلهی افزایش قیمت بنزین، با توجه به تأثیراتی که در بازار ایجاد میکند، برای مردم از اهمیت بسزایی برخوردار است و در این روند کنترل بازار بهویژه اثرات روانی افزایش قیمت بنزین از نکاتی است که باید دولت برای انجام آن برنامه و جدیت خاصی انجام دهد. با توجه به اینکه اولویت اول دولت باید خروج از رکود باشد، هدفمندسازی یارانهها و واقعی نمودن قیمتها بهویژه قیمت سوخت، رکود را تشدید میکند؛ زیرا تولیدکنندهای که هزینهی مالیات و دستمزد، هزینهی انرژی و نرخ بهرهی تسهیلاتش افزایش یافته است، این افزایش، شوکی را به بخش تولید وارد میکند و بنگاههای بحراندار را ورشکسته میکند. در چنین شرایطی، اگر قیمت ارز نیز پرش داشته باشد، منجر به افزایش قیمت مواد اولیهی وارداتی میشود و در نهایت شوک رکودی دیگری به تولید وارد میشود.
بهنظر میرسد بهتر باشد قیمت سوخت را برای بخش حملونقل عمومی، تا زمان خروج اقتصاد ایران از رکود، افزایش ندهد و افزایش قیمت سوخت را فقط برای اتومبیلهای شخصی و دولتی اعمال کند تا هم شاهد صرفهجویی در مصرف باشیم و هم تأثیر کمتری بر قیمت سایر کالاها داشته باشد.
با توجه به نکات گفتهشده و مرور کلی قیمت بنزین و تأثیر آن بر تورم، اینگونه میتوان نتیجه گرفت:
- ارتباط خاص قیمت بنزین و تورم در کشور ما بیشتر ناشی از شرایط اقتصاد است، زیرا در شرایط ثبات اقتصادی قیمت بنزین همان قدر بر تورم تأثیر میگذارد که باید بگذارد، اما در اقتصاد متشنج، همانند اقتصاد در حال تحریم، قیمت هر کالای اساسی میتواند تأثیر روانی بر جامعه داشته باشد و به خودی خود به تورم بینجامد.
- مقدار قابل توجهی از بنزین یارانهای توسط خودروهای دولتی مصرف میشود، درحالیکه در بودجهی مصوبهی مجلس پیشبینی شده بود خودروهای دولتی فقط از بنزین آزاد استفاده کنند؛ با این حال، باید گفت که عدم اجرای صحیح تصمیم فوقالذکر موجب سوءاستفاده از خودروهای دولتی شده است و این در نهایت به ضرر مردم منجر خواهد شد.
- از چرخه خارج کردن خودروهای پرمصرف و فرسوده، گازسوز کردن خودروهای عمومی و دولتی، گسترش و ساماندهی وسایل حملونقل عمومی میتواند کمک شایان توجهی برای کم شدن رابطهی بنزین و قیمت کالاها باشد.
منابع:
1- اسدا... جلالآبادی و همکاران، افزایش قیمت بنزین و چالشهای پیشروی دولت، مجلهی مجلس و پژوهش، شماره 49 منبع: برهان
دیدگاه تان را بنویسید