محمود حکیمی: یکی از موضوعاتی که در سالهای اخیر و بخصوص در چند ماه گذشته بسیار مورد توجه قرارگرفته، نوعی نُمود و نمایش جعلی از سیمای پیامبر(ص) و به تبع آن دین مبین اسلام است.
مناسبتهایی از جمله عید بزرگ مبعث یا ولادت رسول گرامی اسلام در این بازه زمانی و روزگار اکنون، فرصتهایی بیبدیل محسوب میشود، برای چهرهگشایی واقعی و افشای مکر دروغپردازانی که نیت آنها جز اختلافافکنی و جعل واقعیت اسلام نیست. پژوهش درباره زندگانی رسول اکرم(ص) نشان میدهد که او براستی مظهر تمامنمای کمالات اخلاقی و رفتارهای انسانی بوده است، شاهدان فراوانی هم در این زمینه وجود دارند که مهمترین آنها که هیچ دخل و تصرف و تحریفی نداشته و ندارد و نخواهد هم داشت، کلامالله مجید است. خداوند در سوره انبیای آیه 107، پیامبر اسلام را رحمتی عام برای همه انسانها معرفی کرده و میفرماید: «و ما ارسلناک الا رحمته للعالمین» و معنی این آیه مبارک چنین است: «و نفرستادیم تو را جز آنکه میخواستیم به مردم جهان رحمتی ارزانی داریم.» این موضوع یعنی «رحمت» بودن حضرت محمد(ص)، شاهکلید امروز
ماست که بسیاری تخریب آن را با اهداف متعدد در دستور کار قرار دادهاند، همانند تکفیریها که باعث شدهاند متاسفانه در مواردی جهان امروز به خود اجازه دهد گاه به ساحت مقدس نبی گرامی اسلام بیحرمتی کنند. باور دارم که معرفی شخصیت و نگاه مهربان پیشوای اسلام در این شرایط با بهره گرفتن از احادیث و روایات مستند و مستدل در قالبهای مختلف رسانهای و هنری نیازی ناگزیر است، کافی است در این فرصت به چند نمونه از این دست روایتها اشاره کنم: 1ـ روزی از رسول خدا(ص) پرسیدند چه کسی را شریرترین عضو جامعه میدانید، حضرت فرمود: ان شرار امتی الذین یکرمون الناس مخافة شرهم/ بدترین و شریرترین افراد از امت من آنهایی هستند که مردم از ترس آزارشان به آنها احترام بگذارند. 2ـ روزی یک عرب بیابانی خدمت پیامبر اکرم(ص) آمد و حاجتی داشت. وقتی جلو آمد روی حساب آن چیزهایی که شنیده بود، رعب پیامبر اکرم(ص) او را گرفت و زبانش به لکنت افتاد، پیامبر ناراحت شد و پرسید که آیا از دیدن من زبانت به لکنت افتاد؟ و فورا او را در آغوش گرفت و فشرد به طوری که بدنش بدن پیامبر را لمس کرد و آن گاه پیامبر فرمود آسان بگیر، از چه میترسی من از جبابره نیستم. من مثل
برادر شما هستم. (سیره نبوی/ استاد مرتضی مطهری/ ص 29) 3ـ در یکی از مسافرتها که عدهای از اصحاب ایشان را همراهی میکردند، زمان ظهر قافله ایستاد و همه از مرکبها پیاده شدند، پیامبر اکرم(ص) نیز پایین آمد و به آن سو که آب بود، رفت تا آماده نماز شود. بعد از اینکه مقداری از شتر دور شده بود، اصحاب که ناظر صحنه بودند با خود فکر کردند که شاید آن حضرت آن محل را مناسب فرود آمدن تشخیص نداده و آمده است تا دستور حرکت دهد، اما جمعیت با تعجب دیدند وقتی پیامبر به شتر خویش رسید، زانوبند را برداشت و زانوهای شتر را بست و دومرتبه به سوی مقصد قبلی حرکت کرد. یاران با ناراحتی گفتند ای رسول خدا چرا ما را فرمان ندادید که این کار را انجام دهیم و به خود زحمت دادید و برگشتید؟ پیامبر اکرم در پاسخ آنان فرمود: لایستعن احدکم من غیره/ در انجام کارهای خود تا میتوانید از دیگران کمک نخواهید. (همان/ ص 30) 4ـ مولاعلیبن ابیطالب(ع) در توصیف مهرورزی و نرمخویی پیامبر اکرم(ص) فرمودهاند: «رسول خدا نرمخوترین و بزرگوارترین مردم در معاشرت بود.» حکایتهای متعدد و بسیاری از این دست میتوان اشاره کرد و در پایان باید گفت که تنها راه در برابر
تکفیریها و آنهایی که قصد دارند چهرهای خشن از اسلام و رسول اکرم(ص) نمایان کنند، رجعت، پناه بردن و چهرهگشایی مجدد از سیره واقعی نبوی است که در آن مهرورزی و محبت موج میزند. نویسنده و پژوهشگر
دیدگاه تان را بنویسید