عربستان چگونه از روسیه انتقام می گیرد؟/ آیا دنیا در آستانه یک «جنگ جهانی» قرار گرفته است؟

کد خبر: 341636

شواهد امر گویای این است که ساختار نظام بین‌الملل در حال تغییر است و دیگر کشورها اجازه نمی‌دهند که آمریکا به تصور تک‌قطبی بودن خود در دنیا ادامه دهد. مهم‌ترین کشورها در این زمینه چین و روسیه هستند و در گام‌های بعدی، کشورهای نوظهور و حتی اروپا قرار دارند.

عربستان چگونه از روسیه انتقام می گیرد؟/ آیا دنیا در آستانه یک «جنگ جهانی» قرار گرفته است؟
سرویس بین الملل «فردا»: اوکراین کم‌کم به روزهای نگران‌کننده خود نزدیک می‌شود. عمق یافتن بحران در این منطقه می‌تواند مشکلات امنیتی فراوانی را برای این حوزه و کشورهای مختلف منطقه ایجاد کند. موضوعی که این روزها این بحران را پیچیده‌تر کرده است. انتقال گروه‌های تکفیری به اوکراین است! پیش از این نیز این مسئله تجربه شده است و تندروهای حاضر در چچن به همراه تکفیری‌های منتقل شده به این منطقه، تجربیات تلخی را برای آن رقم زده‌اند. حال یک بار دیگر زمزمه‌های این تجربه تلخ تکرار می‌شود. البته این موضوع هنوز قطعیت پیدا نکرده است، اما بر مبنای سه تحلیل قابل تأمل است.
ابتدا اینکه؛ عربستان سعودی به عنوان کشور پرورش‌دهنده و صادرکننده تروریسم مذهبی که نتوانسته روسیه را نسبت به بحران سوریه تحت تأثیر قرار دهد و آن را وارد تیم ضد بشار اسد کند،‌ حال در پی انتقام از این کشور است و با انتقال تکفیری‌ها به اوکراین و تعمیق این بحران، در پی تحت فشار قرار دادن مسکو است. سعودی‌ها پیش از این به دنبال آن بودند تا از طریق ترورهای مستقیم در داخل خاک روسیه دست به چنین کاری بزنند که دو انفجار تروریستی شهر سوچی در آستانه المپیک زمستانی از جمله آنها بود که البته با واکنش تند روسیه و ولادیمیر پوتین مواجه شد، اما ناگفته نماند که عربستان از این ابزار ترور نسبت به هیچ کشوری نخواهد گذشت و میزان استفاده از آن تنها به منافع و موقعیت ریاض بازمی‌گردد که تأکید می‌شود جهان باید نسبت به این تحرکات خطرناک اندیشه‌ای سیاسی کند، در غیر این صورت، این روش خطرناک دامن بسیاری از کشورها،‌ حتی آمریکا و اروپا را خواهد گرفت. مسئله بعدی فروکش کردن بحران عمیق در غرب آسیا(خاورمیانه) و از بین رفتن زمینه‌های ماندگار برای فعالیت تروریست‌ها در این منطقه به‌خصوص سوریه است. با توجه به اینکه، بخش قابل توجهی از تروریست‌های حاضر در منطقه و سوریه، تبار اروپایی و غربی دارند،‌ این کشورها نگران آن هستند که با اتمام بحران در سوریه،‌ تروریست‌ها میل بازگشت به کشورهای مادری خود را داشته باشند. غرب همواره نسبت به این مسئله نگران بوده و بر همین مبنا، رضایت می‌دهد که بحران جدیدی را در منطقه‌ای دیگر تعریف کند و تروریست‌ها را به آن سمت گسیل دارد تا از این طریق، هم زمینه‌های نابودی فعلی آنها را فراهم کند و هم کشور هدف را (در این برهه روسیه) تحت فشار قرار دهد. تا اینجای کار می‌توان تصور کرد که در انتقال تروریست‌ها و تکفیری‌ها به اوکراین، ممکن است اتحادی بین مادر تروریسم دنیا و غرب، شکل گرفته باشد. زیرا این تروریست‌ها قادر خواهند بود علاوه بر اوکراین در خارج از آن و نزدیک روسیه نیز که پیش از این زمینه‌هایش را فراهم کرده‌اند، نفوذ کنند و سطح بحران را گسترش دهند. اما نباید فراموش کرد که در همین زمینه، اروپا با توجه به اینکه دارای ریشه‌های رادیکالیسم از جنس نئونازیسم، نئوفاشیسم و راست افراطی است، کاملاً آسیب‌پذیر است و اگر به انتقال تکفیری‌ها به اوکراین رأی مثبت بدهد آینده خود را به شدت به خطر مواجه خواهد انداخت. این خطر حتی منافع آمریکا را با مشکل مواجه خواهد کرد و ممکن است کل نظام بین‌الملل را وارد شیب تند تروریسم و خشونت گسترده کند. از این منظر دنیا باید هر چه زودتر تکلیف خود را با مادر تروریسم دنیا روشن کند. اما تحلیل سومی که سبب می‌شود بحث انتقال تکفیری‌ها به اوکراین مورد مداقه قرار بگیرد به تحولات کلان نظام بین‌الملل باز می‌گردد. شواهد امر گویای این است که ساختار نظام بین‌الملل در حال تغییر است و دیگر کشورها اجازه نمی‌دهند که آمریکا به تصور تک‌قطبی بودن خود در دنیا ادامه دهد. مهم‌ترین کشورها در این زمینه چین و روسیه هستند و در گام‌های بعدی، کشورهای نوظهور و حتی اروپا قرار دارند. این در حالی است که آمریکا برای آنکه به تصور تک هژمونی خود در ساختار نظام بین‌الملل ادامه دهد نسبت به تغییر این ساخت مقاومت می‌کند. عمده جنگ‌ها و بحران‌هایی که ریشه در منافع آمریکا دارد از این مسئله نشئت می‌گیرد. وقتی چنین اصطکاکی در عرصه بین‌المللی ایجاد می‌شود به تبع سطح فعالیت تروریسم و حامیان آنها در جهان افزوده می‌شود که کم‌کم کل دنیا را تهدید می‌کند. در چنین شرایطی، کشوری که میل به ادامه یکه‌تازی دارد از عقلانیت فاصله می‌گیرد و تمایلی نشان نمی‌دهد که با باز کردن فضا برای دیگر کشورها جای خود را تنگ کند. چنین برخوردی به تبع همه کشورها،‌ ملت و کل تاریخ بشریت را تهدید می‌کند. همان مسئله‌ای که پیش از این در جنگ جهانی اول و دوم رخ داد و کشورهای حاضر در قدرت جهانی به رهبری انگلیس نخواستند که کشور نوظهور و تازه به استقلال رسیده‌ای همچون آلمان وارد عرصه قدرت فرامنطقه‌ای شود. نظام بین‌الملل پس از حدود یک قرن، بار دیگر در چنین موقعیتی قرار گرفته است که اگر درست مدیریت نشود، تنها فاجعه را برای بشریت به ارمغان خواهد آورد. منبع: صبح صادق
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت