یک مستند جنجالی

کد خبر: 341079
«فردا»؛‌ عباس سليمي ‌ نمين، مدير دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران يکي از سرشن اس ‎ ترين چهره ‎‎ هاي تاريخ ‌ نگاري سياسي در کشور است. اين روز ‎ ها به بهانه اکران مستند «من روحاني هستم» سراغ بسياري از چهره ‎‎ هاي تاريخي و سياسي رفتيم تا به بررسي ابعاد مختلف اين مستند، خصوصا با اشراف بر بعد تاريخي آن بپردازيم. اما متاسفانه بسياري از اين چهره ‎‎ هاي سرشناس با بهانه تماشا نکردن مستند وارد بحث و بررسي نشدند. اما عباس سليمي ‌ نمين به سبک هميشه سياسي خود، مستند جنجالي را مورد بحث قرار داد و نکاتي در اين ‎ باره در ميان نهاد. متن زير گپ و گفت مختصر پنجره با مديرمسئول سابق کيهان هوايي است.

يکي از مهم ‎ ترين مباحثي که در مستند «من روحاني هستم» مطرح شده، نقش آقاي روحاني در جريان مک ‌ فارلين بوده که از منبع خاطرات آقاي هاشمي ساخته و پرداخته شده است. اما آقاي لاريجاني در اين ‎ باره به ‎ صورت متفاوتي ادعا کرده ‎ اند و منکر نقش آقاي روحاني در آن جريان شده ‎ اند. جنابعالي با توجه به مطالعاتي که در اين زمينه داريد، اين مسئله را چگونه تحليل مي ‎ کنيد؟

اين مستند بحث مک ‌ فارلين را مقطع ‌ بندي نکرده است. درست است که اين بحث در خاطرات آقاي هاشمي آمده که بعد از ورود مک ‌ فارلين به ايران، آقاي روحاني در تيم مذاکره ‎ کننده حضور دارد. اما نسبت به اين مطلب کم ‌ توجهي شده که مذاکرات در اين مقطع با مذاکرات قبل از ورود مک ‌ فارلين به تهران متفاوت است. يعني مذاکرات در تهران کاملا با اشراف نظام و سيستم اطلاعاتي کشور و مقامات عالي ‌ رتبه به ‎ ويژه روساي سه قوه و حضرت امام صورت مي ‎ گيرد. اما آنچه محل ايراد ما به مسئله مک ‌ فارلين است، مذاکرات پنهان است که قبل از ورود مک ‌ فارلين به ايران صورت گرفته که محل تأمل و سوال است. اما اين موارد فرع بر مسئله است. شما وقتي پژوهشي انجام مي ‌ دهيد در اين پژوهش قطعا جامعيت نخواهيد داشت.

اما آنچه من در اين مستند مشاهده کردم يک کار سنجيده و خوب با ادبيات بسيار خوب و منصفانه است که در برخي موارد جامعيت ندارد. اما اين مطلب که بزرگان سياسي وارد شوند و در اين ‎ باره موضع بگيرند، محل انتقاد است. انتقاد شديدتر اين است که بعد از ورود آقاي لاريجاني، قوه قضائيه وارد شود. اين خيلي تاسف ‌ بار است. قوه قضائيه چرا بايد در اين مسئله وارد شود؟! اين يک امر بسيار عادي است که تاثير بسيار خوبي در فضاي فکري جامعه خواهد داشت و از قضا مستند «من روحاني هستم» بيشتر به ‎ نفع آقاي روحاني است. تصويري که برخي از نيرو ‎ هاي تندرو اصولگرا از آقاي روحاني ساخته ‎ اند بسيار زياد با اين مستند تفاوت دارد. آقاي روحاني را فردي تعيين مي ‎ کنند که مي ‌ خواهد کشور را به بيگانه بفروشد و مواردي از اين دست! درحالي ‎ که در اين مستند همراهي آقاي روحاني با رهبري انقلاب از زمان امام (ره) تا امروز، به تصوير کشيده شده و نقش پررنگ ايشان در برخي اتفاقات بيان شده است.

در قضيه تيرماه 1378، به ‌ خوبي موضع منطقي آقاي روحاني در برابر نيرو ‎ هاي افراطي جريان اصلاح ‌ طلب به تصوير کشيده شده است. در خيلي از موضوعات ديگر هم ‎ چنين درباره بحث ‎‎ هاي مجادله ‌ برانگيز آقاي منتظري، موضع آقاي روحاني موضع معتدل و دفاع از منافع ملي است. بنابراين از يک طرف نيرو ‎ هاي تندرو اصولگرا از اين مستند راضي نخواهند بود و از سوي ديگر نيرو ‎ هاي تندرو اصلاح ‎ طلب راضي نخواهند بود. زيرا نشان مي ‎ دهد در مقاطع مختلف تاريخي آقاي روحاني در برابر آن ‎ ها موضع ‎ گيري کرده و ايستاده و در صف ‌ بندي مخالف آن ‎ ها تعريف شده است. لذا آن ‎ ها هم از اين مطلب چندان خرسند نيستند.

به ‌ نوعي اگر بخواهيم موضع ‎ گيـري تنـدرو ‎ هـاي اصلاح ‎ طلب را نسبت به اين مستند تحليل کنيم، با توجه به اينکه ماجراي 99 نفر را هم آورده، بايد در اين راستا تبيين کرد؟

بله، اين مستند در اين فضا هم انتقادات و صحبت ‎‎ هاي اصولي وارد مي ‎ کند. من فکر مي ‎ کنم نبايد اجازه دهيم که فضاي جامعه را اين ‎ گونه محدود کنيم که حتي نتوانيم اطلاعات منطقي ‎ اي راجع به مسئولين به ‎ جامعه دهيم. اين نوع مستندسازي قطعا به ‎ نفع جامعه و خود شخصيت ‌ هاست. به ‎ نفع جامعه است از اين حيث که شخصيت ‎ ها را شفاف مي ‎ کند و نقاط قوت و ضعف آن ‎ ها را به ‎ جامعه معرفي مي ‌ کند.

هم ‌ چنين به ‎ نفع شخصيت ‌ هاست به اين دليل که براي آن ‎ ها يادآوري مي ‎ کند که با اتخاذ چه مواضعي امروز به اين جايگاه رسيده ‎ اند؛ لذا قرار دادن مواضع گذشته ‌ شان در برابر آن ‎ ها، آن ‎ ها را از برخي انحراف ‌ ها مصون خواهد داشت. اين خيلي مهم است که آقاي روحاني توجه کنند چگونه روحاني امروز شدند. به ‎ دليل همراهي با مواضع برخي عناصر تندور يا همراهي با مواضع رهبري؟ بيان اين مطلب طبيعتا به ‎ نفع آقاي روحاني است و خواهد بود.

اين درواقع يادآوري براي برخي از عزيزان است. تصور من اين است که اگر ما در گذشته اين کار را انجام نداديم، دچار اشتباه شديم. ‎ اي کاش اين مستندات درباره آقاي احمدي ‎ نژاد هم تهيه مي ‎ شد. به اين منظور که احمدي ‎ نژاد بفهمد چگونه احمدي ‎ نژاد شده و هم اينکه جامعه بفهمد چگونه بايد با آقاي احمدي ‎ نژاد برخورد کند؛ چون براي جامعه ناشناخته بود. جامعه براي اينکه بتواند به آقاي احمدي ‎ نژاد در مسير درست کمک کند، بايد بفهمد آقاي احمدي ‎ نژاد در گذشته چه ضعف ‎‎ هايي داشته است.

کاش اين مطلب را در مورد آقاي احمدي ‎ نژاد هم مي ‎ داشتيم و مي ‎ فهميديم که ايشان در جريان تسخير سفارت آمريکا دچار کج ‌ فهمي و ديرفهمي بوده است و درحالي ‎ که رهنمود ‎ هاي ارائه شده توسط رهبر انقلاب يک جهت را مشخص مي ‎ کرد، ايشان نقطه مقابل و کاملا برعکس نقطه ‌ نظرات امام را از جهت سياسي انتخاب کرده است. اگر ما بفهميم که يک سياستمدار دچار اين کج ‌ فهمي ‎ ها و ديرفهمي ‎ هاست، طبيعتا حساسيت بيشتري در مورد او اعمال مي ‎ کنيم. متاسفانه در مورد آقاي احمدي ‎ نژاد اين مطلب را نفهميديم و موقعي فهميديم که دير شده بود و ايشان نه تنها در مورد امام دچار ديرفهمي بود بلکه در مورد رهبري انقلاب در امروز هم دچار ديرفهمي جدي شد. تذکر و يادآوري ‎‎ هايي که رهبري در مورد آقاي مشايي به ايشان کردند، خيلي دير فهميد و البته شايد هنوز هم ايشان متوجه نشده است. ولي مي ‌ خواهم بگويم که اين نوع شفاف کردن مسئولين سياسي به ‎ لحاظ قوت و ضعف يک خدمت است. ممکن است در جايي هم يک ايرادهايي باشد که ما بايد با سعه صدر ظرفيت جامعه را افزايش دهيم نه اينکه قوه قضائيه وارد بحث شود تا در آينده فردي جرات نکند مستندي درباره شخصيت ‎ ها بسازد. ما نمي ‎ توانيم چنين جامعه ‎ اي را رو به جلو بدانيم.

مورد خاصي که به ‎ عنوان ايراد تاريخي در اين مستند به ‎ نظر شما مي ‌ رسد چيست؟

ايراد تاريخي بسياري در اين مستند پيدا نکردم. عرض کردم که نگاه من به اين مستند به اين شکل نيست بلکه معتقدم بايد اجازه دهيم محترمانه بحث شود و لو اينکه برخي جا ‎ ها ايراد هم داشته باشد. من زبان اين مستند را محترمانه و روش آن را منطقي يافتم. اين مستند در کل به ‎ نفع آقاي روحاني است که در بعضي جا ‎ ها نشان مي ‌ دهد در مواردي که آقاي روحاني با اطرافيان آقاي هاشمي پيوند خورده، دچار خطا ‎ هاي جدي شده است. پيوند آقاي روحاني با تيم آقاي هاشمي در مذاکرات هسته ‎ اي ضعف براي ايشان به بار آورد. حالا اگر اين مسئله براي ايشان از طريق مستند مذکور، روشن شود، خيلي خوب و خالي از اشکال است.

ما نبايد توان صحبت راجع به شخصيت ‎ ها را زماني به ‌ دست آوريم که ديگر در قدرت نيستند. اين ضعف به قوه قضائيه وارد است که زمان مسئوليت افراد بايد ورود کند. زماني که آقاي احمدي ‎ نژاد روي کار است بايد پرونده آقايان بقايي، رحيمي و مرتضوي مورد بررسي قرار بگيرد. بعد که رفتند ديگر بي ‎ فايده است. زيرا تاثير انحراف در دولت را گذاشته ‎ اند. هم مردم، هم قوه قضائيه بايد اين آگاهي را داشته باشند که در زمان مسئوليت افراد بتوانند جلوي انحراف را بگيرند. چه ارزشي دارد که قوه قضائيه امروز پرونده آقاي رحيمي را پيگيري مي ‎ کند؟ آقاي رحيمي امروز چه تاثيري در روند اداره امور سياسي کشور دارد؟ در آن زماني که تاثير داشت بايد جلوي انحراف در امور گرفته مي ‎ شد. در اين ‎ باره هم شما همين ضعف را در قوه قضائيه مي ‎ بينيد. چه ربطي به قوه قضائيه دارد که وارد اين بحث شود؟ فرض کنيد مستندي ساخته شده که در مواردي هم ضعف دارد اما بيان آن بسيار محترمانه است. بايد محققين وارد اين مسئله شوند و ضعف ‎ ها را برطرف کنند و از قوت ‎‎ هاي آن استفاده کنند. اينجا اصلا جاي قوه قضائيه نيست، يعني آيا قوه قضائيه متوجه نيست کجا وارد شود؟!

با اين اقدامات است که بحث کارشناسي و تاريخي امروز به بحث سياسي تبديل شده است!

بله، امروز بحث اين مستند، کاملا سياسي شده است. برادر ارجمندمان جناب آقاي لاريجاني اگر نکته ‎ اي هم مدنظر داشت بايد به مشاوريني که بحث ‎‎ هاي رسانه و تاريخي را دنبال مي ‎ کنند، ارائه مي ‌ داد تا آن را دنبال کنند. ورود رئيس قوه مقننه به اين بحث، آن را کاملا سياسي مي ‎ کند و اصلا قابليت بررسي کارشناسي را از بحث مي ‎ گيرد. ورود قوه قضائيه که ديگر بحث را به ‎ سمت امنيتي و قضايي شدن مي ‌ برد! که البته اين، جاي تاسف و تاثر دارد که در جامعه ما بعد از گذشت سي و اندي سال از انقلاب، نمي ‎ توانيم اندکي به ‎ صورت منطقي راجع به شخصيت ‎‎ هاي خودمان صحبت کنيم تا مردم نقاط ضعف و قوت ‎‎ هاي آن فرد را بسنجند و نسبت به آن ‎ ها دقت لازم را مبذول داشته باشند.

در قسمتي از اين مستند به بحث رياست آقاي محمدهاشمي بر صداوسيما پرداخته شده و نقش آقاي روحاني در درخواست کناره ‎ گيري هاشمي از صداوسيما را مطرح کرده است. شما در اين ‎ باره چه نکته ‎ اي داريد؟

امام در آن موقع با شوراي سياستگذاري برخورد کردند. اين يک بحث تاريخي است و شک و شبهه ‎ اي در آن وارد نيست. امام در واقع مصالح جامعه را درنظر گرفتند و اين موضع را گرفتند. شخصيتي مثل امام داراي پختگي سياسي است و نظرات ايشان را قطعا بايد مورد توجه قرار داد. اما اگر هم مورد توجه قرار داده نشد، جرم سياسي ‎ اي صورت نگرفته است. آقاي روحاني در اين قضيه مرتکب جرم سياسي نشده، اما به مصلحت ‌ انديشي ‎‎ هاي امام بي ‎ توجهي کرده و اين مصلحت ‌ انديشي را در آن مقطع درک نکرده است. کما اينکه آقاي احمدي ‎ نژاد فهم سياسي امام را در ارتباط با اينکه آمريکا دشمن اصلي ماست درک نکرده بود و هم ‎ چنان مي ‎ گفت شوروي دشمن اصلي ماست. اين هم جرم نيست اما در عين حال فهم نکردن مصلحت ‌ انديشي رهبري انقلاب محسوب مي ‎ شود.

در پايان، کليت اين مستند را چطور ارزيابي مي ‎ کنيد؟

من کليت اين مستند را بيشتر به ‎ نفع آقاي روحاني مي ‎ دانم که ايشان را يک شخصيتي معرفي مي ‎ کند که برخلاف برداشت تندرو ‎ هاي اصولگرا شناخته مي ‎ شود؛ فردي که در مقاطع حساس قبل و بعد از انقلاب شجاعانه وارد ميدان شده و مسائل جامعه را لحاظ کرده است. اين علي ‎ رغم موضع ‎ گيري مخالف برخي از تندرو ‎ هاي اصلاح ‎ طلب است که گاهي موضع ‌ گيري ‎‎ هاي او را نپذيرفته ‎ اند و نپسنديده ‎ اند. ايشان در اين حال حتي موضع خود را بيان کرده است. حالا اگر ايشان چند نقطه دارند که به ‎ زعم ‎ اصلاح ‎ طلبان اين ‎ طور تلقي مي ‎ شود که اين مطلب تضعيف ‎ کننده آقاي روحاني است، خير! هيچ فردي در کارنامه سياسي خود تمام نمره ‎ هايش 20 نيست و خطا براي همه ما متصور است. نبايد تلاش کنيم که خطا ‎ هاي شخصيت ‎‎ هاي خود را پنهان کنيم. زيرا جامعه مي ‎ تواند به آن ‎ ها کمک کند که اين ضعف ‎ ها رشد نکند و توسط متملقين تشديد نشود چون متملقين راجع به ضعف ‎‎ هاي شخصيت ‎ ها سرمايه ‌ گذاري مي ‎ کنند. اگر اين کار در مورد آقاي احمدي ‎ نژاد صورت مي ‎ گرفت ايشان دچار مسائل امروزش نمي ‎ شد.

ما با این روش‌ها می‌توانیم کمک حال شخصیت‌های برجسته سیاسی خود باشیم، آن هم با یک روش سازنده و منطقی.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت