خورشید کلوزآپ ندارد آقای درویش!

کد خبر: 323420
خورشید کلوزآپ ندارد آقای درویش!
سیدمرتضی فاطمی: هنگامی که تیتراژ پایانی فیلم «چ» پخش می ‎ شد، آنقدر حالم خوب بود که دوست نداشتم درباره ضعف ‎‎ های جزئی فیلم حتی فکر کنم؛ کما اینکه امروز با گذشت زمان عمیقا معتقدم «چ» نهایتا حرف اول چمران است.

اخیرا عده ‎ ای با اندیشه ‎‎ های خاص، گویا برای خود رسالتی تاریخی قائلند تا از همه‌چیز و همه ‎ کس ایدئولوژی‌زدایی کنند، این روزها در تلاشند «چ» را هم به ‎ نفع خود مصادره نمایند. از قائلین به سینمای سکولار و سینمای تکنیک‌زده و فرم‌محور، انتظار بیش از این هم نیست اما بعید بود که این جماعت به چشمانشان التماس کنند که خورشید را نبیند و به اثر حاتمی‌کیا برچسب عرفی بودن و عاری از ایدئولوژی بزنند. این داستان برای فیلمی که قهرمان داستانش حضرت امام خمینی (ره) است، امری نچسب و مضحک است. مگر اینکه بیایند و در یک کلام و خارج از لفافه از امام نیز ایدئولوژی‌زدایی کنند. هرگاه اثبات کردند که امام خمینی (ره) انسانی عرفی و عاری از ایدئولوژی است، انگاره ‎‎ های روشنفکرانه‌شان را درباره «چ» خواهیم پذیرفت.

می­پذیریم که اشتباه دیده ‎ ایم و اشتباه فهمیده ‎ ایم که «چ» حاتمی ‎ کیا با « Che » استیون سودربرگ فرق ‎‎ های ماهوی دارد و آن هم روح الهی جاری و ساری بر فیلم است. می ‎ پذیریم که به هنگام دیدن فیلم عینک ‎‎ های جوشکاری به چشم داشتیم و ملتفت نشدیم که قهرمان فیلم حاتمی‌کیا کیست. می ‎ پذیریم که گره کور غائله پاوه با عصای سحر کلام و دم مسیحایی حضرت امام (ولی فقیه زمان) باز که نشد هیچ بلکه کورتر شد. اصلا می ‎ پذیریم که «چ» وسترن اسلامی است و تنها تهور اصغر وصالی و مذاکره و تدبیر چمران، گره‌گشای داستان بوده است. چرا راه دور می ‎ رویم؟ اصلا شیرفهم می‌شویم که قهرمان حاتمی‌کیا مرحوم بازرگان بوده است و از این پس یک هفته در میان، جلد نشریه پنجره را نیز به ایشان اختصاص می ‎ دهیم. امان از تعصب...

خورشید کلوزآپ ندارد

همه این ‎ ها بهانه بود تا به اصل مطلب برسم. درست است برای نوشتن یادداشتی درباره ایدئولوگ بودن یا نبودن فیلم «چ» متمرکز بودم وگفتنی ‎ ها نیز در این ‎ باره فراوان است اما با مواجهه با فیلم «روز رستاخیز» ساخته احمدرضا درویش تمام اندیشه‌هایم به هم ریخت. متاسفانه این روزها فیلمی که درباره بزرگ ‎ ترین تراژدی عالم ساخته شود و بی‎صبرانه منتظر اکران عمومی ‎ اش بودیم، تبدیل به سوهان روح شده است. فیلمی که عمیقا آرزو کردیم بتواند ذره ‎ ای، تنها ذره ‎ ای از مصائب آل‌الله (علیهم‌السلام) را همچون روز واقعه و مختارنامه هنرمندانه روایت کند اما روز رستاخیز بیشتر به یک شوخی و هجو شبیه بود.

قیام اباعبدالله (علیه‌السلام) و به ‎ ویژه روز عاشورا، از چنان محتوای دراماتیک و زیبایی برخوردار است که ملهم از هرگوشه آن می ‎ توان صد ‎ ها اثر ادبی و سینمایی فاخر تولید کرد. شیعه با تصویرسازی این حماسه و در اندوه آن سال ‎ ها گریسته است.

همواره در روز ‎ های پس از اکران این فیلم با خود تکرار کردم که نیت درویش از ساخت این فیلم، تقویت و گسترش فرهنگ شیعی بوده و قصد تحریف تاریخ و لطمه زدن به این واقعه تاریخی را نداشته و زحمت خود را کشیده، اما از کار در نیامده است؛ هنوز هم به این امر اعتقاد دارم. اما لجاجت و تعصبات کور بر نهادینه ‎ سازی فرهنگ «نمایش همه‌چیز و هیچ‌چیز»، پذیرفتنی نیست و موید این نظریه است که برای ساخت و ادای حق مطلب قیام اباعبدالله (علیه‌السلام) و حماسه ‎‎ هایی از این قبیل، اراده و عزم بشری و آشنایی با تکنیک ‎‎ های فیلمسازی و فرم به تنهایی کافی نیست.

بگذریم که به‌راحتی می ‎ توان این اثر را از منظر فنون سینمایی نیز نقد کرد. فیلمنامه از گسست جدی رنج می ‎ برد و فصول آن با یکدیگر همبستگی ارگانیک و دیالکتیک ندارد. معلوم نیست جامعه مخاطب فیلم شیعیانند یا برای همه ادیان و مذاهب ساخته شده است. معلوم نیست که اگر برای مخاطب خارجی ساخته شده کجای این داستان شلخته و کدام جلوه بصری می ‎ تواند مخاطب را سه ساعت بر صندلی سینما بنشاند؟ و اگر برای مصرف داخلی است که دیگر حرفی باقی نمی ‎ ماند. تمام آنچه را درویش به غلط و ناقص روایت کرده‌، مخاطب از بر است.

اصلا مراجع عظام تقلید نیز حکم نکرده باشند، جناب فیلمساز بین ‎ المللی! در ازای اصرار بر نمایش شمایل عباس‌بن‌علی (علیهما ‎ السلام)، فرزندان آل‌الله، علی اکبر، قاسم (علیهم‌السلام) و... چه سود تعریف شده ‎ ای در باور مردم نسبت به مقدسات حاصل شد؟ شما صاحب فن و هنرمندید. اگر همین زودی ‎ ها جوانکی هوس کرد داستانی از این حماسه بسازد و به تأسی از جنابعالی و همقطارانتان این ذوات مقدس را ناشیانه تصویر کند تکلیف چیست؟

برخی فتح باب ‎ ها و اصرار بر آن‌ها، به ناکجا آباد ختم می ‎ شود. جناب درویش، شما ذوالفنون! با غضنفر ‎ ها چه باید کرد؟

شنیده ‎ ایم که رستاخیزتان را اثری جهانی می ‎ پندارید که توان حضور در محافل بزرگ سینمایی جهان را دارد. از کدام فیلم حرف می ‎ زنید؟ فیلمی که حتی محض رضای خدا یک سکانس جذاب و تاثیرگذار ندارد؟ فیلمی که صحنه ‎‎ های اکشن آن بیشتر به جنگ گلادیاتور ‎ ها و راکی 5 شبیه است تا نبرد آل‌الله (علیهم‌السلام) و یزیدیان؟

شنیده ‎ ایم برای ساخت روز رستاخیز سال ‎ ها تحقیق و پژوهش داشته ‎ اید. روی چه موضوعی تحقیق می ‎ کرده‌اید؟ معلوم نیست چگونه تحقیقات، شما را به ‎ سمت شذوذات روایی سوق داده است که گوشه‌چشم ‎‎ های دختری زیبارو (شقایق فراهانی)، حر (علیه ‎ السلام) و فرزندش را جذب کاروان اباعبدالله (علیه‌السلام) می ‎ کند؟ یعنی تحقیقات چندساله ‎ تان شما را قانع کرده که حضرت علی اصغر (علیه ‎ السلام) به ‎ واسطه تیر حرمله (لعنت‌الله‌علیه) کشته نشده است؟! یا جنابعالی به مقاتلی دسترسی دارید که در آن خون علی اصغر (علیه ‎ السلام) ـ که توسط امام به آسمان پاشیده می ‎ شود ـ بار دیگر به زمین باز می ‎ گردد و روی سم اسب می ‎ ریزد؟! کدام روایت و مقتل مورد مطالعه شما شهادت حضرت علی اکبر (علیه ‎ السلام) را بدین‌سان و با اندکی خراش پیشانی روایت کرده است؟ جناب درویش، آیا قاسم‌بن‌الحسن (علیه‌السلام) قریب 30 سال از عمرش گذشته بود؟ و هزاران آیای دیگر که تمام مخاطبین معمولی و منبردیده برایشان ایجاد می ‎ شود. متاسفم که بگویم برخی از کارگردانان ما به مرض «خود دیگر انگاری» مبتلا شده ‎ اند. جزئیاتش بماند.

به خدا قسم، خورشید کلوزآپ ندارد آقای درویش! آتشی که از قتل حسین (علیه ‎ السلام) بر قلب مومنین افتاده است، با رستاخیز شما شعله‌ور نمی‎شود. جناب درویش، حال مردم خوش است خرابش نکنید.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت