سید مهدی جانفشان؛ رسانهای شدن فساد مالی در ترکیه، که دستگیری گستردهی افراد منتسب به رجب طیب اردوغان را در پی داشت، بزرگترین و متفاوتترین چالش داخلی حزب عدالت و توسعه پس از سه پیروزی متوالی در انتخابات سراسری 2001، 2007 و 2011 به شمار میرود. حزب مذکور به علت اتخاذ مواضع و راهکارهای نوین در صحنهی سیاسی ترکیه، همواره مورد انتقاد و هجمهی احزاب سکولار و نظامیان کمالیست بوده است که آخرین نمونهی آن اعتراضات پارک گزی در تابستان گذشته بود. هرچند که تعداد معترضینی که طی هفته پیش و در مخالفت با فساد مالی دولت اردوغان به خیابانها آمدند به مراتب کمتر از اعتراضات پارگ گزی بود، لکن ماهیت اعتراض اخیر اساساً متفاوت از مخالفتها و عیبجوییهای قبلی است. شدت بحران اخیر به حدی بود که رجب طیب اردوغان مجبور به ترمیم کابینه شد و مهمترین رقیبش (حزب جمهوری خلق) خواستار استعفای وی از سمت نخستوزیری گردید. این نوشتار در تلاش است تا با نگاهی بر ریشههای مختلف داخلی و خارجی بحران مذکور، تأثیرات آن را بر آیندهی ترکیه و روابط این کشور با جمهوری اسلامی ایران بررسی نماید. 1. ریشههای داخلی بحران به رغم حاکمیت بیش از یک دههای
حزب عدالت و توسعه بر سیاست ترکیه، اردوغان و همفکرانش تازه فرصت پیدا کردهاند تا مظاهر و قوانین اسلامی را در سطح جامعه پررنگتر سازند. طبیعتاً به واسطهی محدودیتهای موجود در ذات نظام سکولاریستی ترکیه و تداوم تسلط نظامیان بر نهادهای حاکمیتی دیگر همچون ارتش و دادگاه عالی کشور، در سالهای اولیهی حکمرانی، چنین امکانی وجود نداشت و حزب مذکور بیشتر درگیر اصلاحات نهادی و بنیادین بود. لذا نامگذاری سومین پل در حال احداث بر روی تنگهی بسفر به نام سلطان سلیم عثمانی و تأکید اردوغان بر تفکیک جنسیتی در خوابگاههای دانشجویی، از همان روزهای نخستین نخستوزیری اسلامگرایان مد نظر بوده است، لکن شرایط و ساختار سیاسی کشور مانع از اجرایی کردن آنها بود. در نتیجه، مخالفین حزب عدالت و توسعه معتقدند که تفاوت چندانی میان این حزب با اسلاف اسلامگرای خویش نظیر حزب «رفاه» و حزب «فضیلت» وجود ندارد و تمایل اولیهی آن برای همکاری نزدیک با احزاب مخالف، نیرنگی بیش نبوده است. با وجود این، اردوغان و همکارانش به یمن بهبود وضعیت اقتصادی ترکیه و پیشبرد اصلاحات سیاسی و فرهنگی در سطوح مختلف، توانستهاند در مقابل حملات زبانی و بعضاً عملی
مخالفین و منتقدین سکولار خویش مصون باشند، اما رسوایی اخیر نه تنها از جانب دوستان قدیمی اسلامگرا برملا گردیده، بلکه ادعای پاک بودن حزب عدالت توسعه را نشانه گرفته است.[1] نوک پیکان انتقادات از دولت اردوغان متوجه شخصیت اقتدارگرایانهی وی است. نه تنها نظامیان سکولار، شخصیت مستحکم و غیرمنعطف اردوغان را نمیپسندند، بلکه برخی از همفکران و همقطارهای وی در حزب عدالت و توسعه نیز بر این باورند که لجاجت و یکدندگی اردوغان، آیندهی حزب عدالت و توسعه و اسلامگرایی در ترکیه را به خطر میاندازد. در جریان اعتراضات شش ماه قبل، اردوغان حتی حاضر نشد از مردم به علت رفتار خشن پلیس عذرخواهی کند و بار چنین مسئولیتی بر دوش معاونش (بولنت آرینچ) افتاد. به لحاظ تیپ شخصیتی، رجب طیب اردوغان از آن دست از رهبران است که پذیرش شکست برایش دشوار است. به دنبال شکست سیاست ترکیه در بحران سوریه نیز اردوغان، بر خلاف عبدالله گل، رئیسجمهور و جمیل چیچک، رئیس پارلمان ترکیه، انعطافی از خود نشان نداد و بر مواضع پیشین خود پافشاری نمود. 2 . ریشههای خارجی بحران اردوغان ریشهی مشکلات را در خارج از کشور جستوجو میکند و موج دستگیریهای اخیر را تنها
اقدامی جهت تضعیف حزبش در آستانهی انتخابات شهرداریها میداند. اتفاقاً این بار رهبر معترضین (فتحالله گولن) مقیم آمریکاست که این امر ادعاهای اردوغان را تقویت میکند. اگرچه سفیر آمریکا در ترکیه منکر هر نوع دخالتی از جانب کشورش شده است، لکن دلایل زیادی وجود دارد که نشاندهندهی نارضایتی مقامات واشنگتن از سیاستهای اردوغان است. فراموش نکنیم دولت ترکیه در ماههای اخیر، سیاست نسبتاً مستقلی را از آمریکا در منطقهی خاورمیانه دنبال کرده است. از انتقادات صریح اردوغان نسبت به رژیم صهیونیستی و حمایت آشکار آنکارا از حماس گرفته تا مخالفت با کودتای نظامیان مصر و عدم هماهنگی لازم در بحران سوریه، مصداقهایی از این اختلافنظرها هستند. دولت ترکیه با پذیرش استقرار سامانهی موشکی پاتریوت در این کشور و ایفای نقش بازیگر نیابتی در بحران سوریه، قصد داشت تا نظر مساعد سردمداران کاخ سفید را برای قرارگیری در مرکز سیاستها و راهبردهای امنیتی واشنگتن در منطقه جلب نماید؛ لکن به رغم اشتراک منافع کلی میان دو کشور، اختلافنظرهای عمیقی میان آمریکا و ترکیه در برخی از موضوعات و مسائل منطقهای به چشم میخورد. دموکراتهای آمریکا ترجیح
میدهند در تحولات جهان عرب، به جای ترکیه، روی نفوذ سیاسی و اقتصادی عربستان سعودی حساب باز کنند. به عبارت دیگر، در نظر آمریکاییها، عربستان گزینهی مطلوبتری جهت دمیدن بر شعلههای نفاق میان شیعه و سنی است. ایالات متحده با اتخاذ چنین سیاستی در صدد است تا بدون پرداخت هزینههای قابل توجه، به اهداف بلندمدت خویش در منطقه، که همانا حفظ امنیت و موجودیت رژیم صهیونیستی و تحدید قدرت جمهوری اسلامی ایران است، دست یابد. اما یکی از مهمترین مسائلی که صهیونیستها را نگران کرده و بیاعتمادی آمریکاییها نسبت به اسلامگرایان عدالت و توسعه را موجب گردیده، آماده شدن فضای لازم برای ترمیم سریع روابط آنکارا-تهران در سایهی توافقنامهی ژنو و احتمال گسترش آن به حوزههای امنیتی-اطلاعاتی است. شکست سیاست ترکیه در قبال بحران سوریه، موجب گردید تا دولتمردان ترک، بیش از پیش به نقش و جایگاه جمهوری اسلامی ایران در سوریه و سایر تحولات منطقهای پی ببرند و از فرصت بهوجودآمدهی ناشی از تغییر دولت در ایران، در جهت بهبود و ترمیم روابط لطمهخورده بهره گیرند. در این راستا، عبدالله گل، که مواضع وی در مورد سوریه و رژیم بشار اسد ملایمتر از رفیق و
همحزبی قدیمیاش اردوغان است، سعی نمود با اشاره بر نقش غیرقابل انکار جمهوری اسلامی ایران در حلوفصل مسالمتآمیز بحران سوریه، نظر مساعد مقامات ایرانی را برای ازسرگیری رایزنیهای دیپلماتیک و همکاریهای امنیتی جلب نماید[2]. این اقدامات مثبت با سفر جمیل چیچک، رئیس پارلمان ملی ترکیه، به کشورمان در مهرماه و دیدار وی با مقامات بلندپایهی ایرانی (دکتر روحانی، دکتر لاریجانی و حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی) و همچنین ملاقات عبدالله گل، رئیسجمهور ترکیه، با دکتر حسن روحانی، رئیسجمهوری ایران، در حاشیهی نشست سالانهی مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک، فصل جدیدی در روابط دوجانبهی تهران-آنکارا گشود که مسلماً مورد رضایت واشنگتن و تلآویو نیست. 3 . تأثیر بحران اخیر بر آیندهی ترکیه بحران اخیر نشاندهنده تحول بارزی در سیاست داخلی ترکیه است، زیرا جنگ قدرت میان اسلامگرایان (طرفداران فتحالله گولن با طرفداران رجب اردوغان)، تفسیرهای دوآلیستی از جامعهی ترکیه را، که آن را صرفاً کشمکشی بیپایان بین کمالیستها و اسلامگرایان توصیف میکنند، به چالش میکشد. اسلامگرایان که زمانی در برابر جریانها و احزاب سکولار متحد بودند، اینک
یکدیگر را نفرین کرده و به انتقامگیری مشغول هستند. این انتقامگیریها میتواند با ایجاد شکاف در میان اسلامگرایان، موجبات شکست یا دستکم تضعیف حزب عدالت و توسعه را در انتخابات آتی فراهم کند. اردوغان و همکارانش در حزب عدالت و توسعه، علیرغم سنگاندازیهای نظامیان، راستگرایان و کمالیستها، برای اولین بار در تاریخ ترکیه توانستند در سه انتخابات متوالی، اکثریت کرسیهای مجلس را کسب کرده و دولتی تکحزبی تشکیل دهند. اما رسوایی اخیر، همراه با نارضایتی علویان ناشی از اتخاذ و پیگیری سیاستهای مغرضانه علیه آنها در داخل و خارج ترکیه (بحران سوریه)، میتواند با کاهش آرای حزب، بر تفوق اسلامگرایان خاتمه دهد. نظام سیاسی ترکیه، نوعی دموکراسی پارلمانی است که امکان تغییر در حزب حاکمه از طریق انتخابات را میسر میسازد. حتی در صورت ریزش جزئی آرای متعلق به حزب عدالت و توسعه، مردم ترکیه شاهد بازگشت به عقب و تشکیل دولت ائتلافی خواهند بود. با توجه به سابقهی منفی کابینههای ائتلافی در اواخر دههی 1990 و همچنین میزان اختلافنظر در میان احزاب مختلف داخلی در ترکیه، میتوان انتظار داشت که در صورت تشکیل دولت چندحزبی در این کشور، مردم
ترکیه دوباره شاهد بیثباتی سیاسی و متعاقباً مشکلات اقتصادی گسترده باشند. حتی این احتمال وجود دارد که برخی از سیاستها و راهبردهای منطقهای این کشور تغییر کند. 4. پیامدهای بحران اخیر بر روابط ترکیه با جمهوری اسلامی ایران سفر اخیر احمد داوود اوغلو به تهران، جهت شرکت در اجلاس وزرای خارجهی سازمان همکاریهای اقتصادی (اکو)، فرصتی را فراهم آورد تا وی با دکتر ظریف، همتای ایرانی خویش و دکتر روحانی، رئیسجمهور کشورمان، دیدار کند و به تبادل نظر در خصوص مسائل مهم دوجانبهای و منطقهای بپردازند. این گفتوگوها از دو جهت حائز اهمیت بود؛اول، نخستین سفر یکی از مقامات ترکیه به تهران، پس از امضای توافقنامهی ژنو در خصوص فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران محسوب میشد و دوم، متأثر از اعلام خودمختاری کردستان سوریه بود. همزمان با این گفتوگوها، سفیر ایران در آنکارا اذعان کرد که در راستای نزدیکی روابط دو کشور، سرویسهای اطلاعاتی دو کشور همکاریهای نزدیکی با هم دارند که در آینده تقویت نیز خواهند شد[3]. به نظر میرسد در نتیجهی بهبود تدریجی روابط تهران-آنکارا از یک سو و افزایش تحرکات احزاب کردی در منطقه از سوی دیگر، یکی از
سرفصلهای جدید همکاری میان این دو کشور همسایه، تعاملات اطلاعاتی باشد که بیش از همه موجبات نگرانی و عصبانیت مقامات رژیم صهیونیستی را فراهم ساخته است. اردوغان و همکارانش در حزب عدالت و توسعه، علیرغم سنگاندازیهای نظامیان، راستگرایان و کمالیستها، برای اولین بار در تاریخ ترکیه توانستند در سه انتخابات متوالی، اکثریت کرسیهای مجلس را کسب کرده و دولتی تکحزبی تشکیل دهند. اما رسوایی اخیر، همراه با نارضایتی علویان ناشی از اتخاذ و پیگیری سیاستهای مغرضانه علیه آنها در داخل و خارج ترکیه (بحران سوریه)، میتواند با کاهش آرای حزب، بر تفوق اسلامگرایان خاتمه دهد. به رغم همکاریهای مختلف اقتصادی و سیاسی، جمهوری اسلامی ایران و ترکیه سابقهی چندانی در زمینهی همکاریهای اطلاعاتی ندارند. خلأ موجود در این حوزه، از دلایل چندی نشئت میگیرد که از مهمترین آنها میتوان به عضویت ترکیه در ناتو و تعهداتی که این کشور در چارچوب این سازمان امنیتی دارد، اشاره کرد. علاوه بر تعهدات سازمانی و چندجانبه، جمهوری ترکیه روابط نزدیک امنیتی و اطلاعاتی با مهمترین دشمنان جمهوری اسلامی ایران (رژیم صهیونیستی و آمریکا) برقرار کرده است که این
تعاملات محرمانه، همواره تهدیدی علیه منافع و امنیت ملی کشورمان تلقی میگردد. همین عدم هماهنگی اطلاعاتی مناسب میان دو کشور، موجب شده است تا گروههای تروریستی به راحتی در مناطق مرزی دو کشور نفوذ کرده و به اعمال خرابکارانه مبادرت ورزند. تنش در روابط آنکارا-تلآویو، که از ماجرای کشتی مرمره و قتل 9 نفر از شهروندان ترکیه شروع شد، محرک اصلی همکاریهای اطلاعاتی میان این دو کشور مسلمان و همسایه بوده است. هرچند که تحت فشار دموکراتهای کاخ سفید، مقامات صهیونیستی مجبور به معذرتخواهی شدند؛ اما شکافهای موجود میان دو کشور به حدی عمیق است که تلاشهای میانجیگرانهی واشنگتن نیز مؤثر نبود و روابط دولت اسلامگرای ترکیه همچنان با رژیم صهیونیستی سرد است. ارتباط نزدیک مقامات ترکیه با گروههای فلسطینی نیز مزید بر علت شده است تا جناح تندروی حاکم بر اسرائیل، نسبت به نیات و سیاستهای آتی ترکیه در منطقه بدبین باشد. صهیونیستها، که از شکلگیری همکاریهای امنیتی-اطلاعاتی میان ایران و ترکیه هراس دارند، سعی داشتند با معرفی هاکان فیدان، رئیس جدید سازمان اطلاعات ترکیه، به عنوان چهرهای طرفدار ایران، جنگ روانی شدیدی علیه وی به راه
اندازند و موجبات عزلش را فراهم سازند. اما دولتمردان و افکار عمومی ترکیه به این فضاسازی رسانهای بیاعتنا بودند. نهایتأ اسرائیلیها از طریق روزنامه جوییش پرس (Jewish Press) که در آمریکا از سوی لابیهای یهودی منتشر میشود، فیدان را تهدید به ترور کردند[4]. لذا به نظر میرسد که افشای فساد مالی اخیر و دامن زدن به شکافهای داخلی ترکیه، برگ دیگری از تخریبهای صهیونیست علیه اردوغان باشد. تلاش برای مرتبط ساختن این بحران به مسائل کشورمان و متهمسازی دولت ترکیه به دور زدن تحریمها، وزن این گمانهزنی را بیشتر میکند. بحث همکاریهای اطلاعاتی دو کشور از زمانی شدت گرفت که در ماه اکتبر (آبانماه)، روزنامهی واشنگتنپست مدعی شد که در اوایل سال 2012، ترکیه مشخصات مربوط به 10 نفر از ایرانیانی را که در خاک ترکیه با مأموران موساد جلسه داشتهاند، تحویل دولت ایران داده است[5]. هرچند که دولت ترکیه بلافاصله این موضوع را تکذیب کرد، اما عصبانیت ترکها از رفتار وحشیانهی کماندوهای اسرائیلی در هجوم به کشتی مرمره، گمانهزنی در مورد صحت و سقم ادعای مزبور را دشوار کرده است. ازسرگیری همکاریهای دوجانبه و منطقهای میان جمهوری اسلامی
ایران و ترکیه، که تحتالشعاع محدودیتهای ناشی از تحریمهای بینالمللی علیه کشورمان و اختلاف نظر دو کشور در بحران سوریه قرار گرفته بود، گام مثبتی در جهت توسعهی ملی و ثبات منطقهای به شمار میرود. این دو کشور همسایه میتوانند در کنار همکاریهای اقتصادی، به ویژه در حوزهی انرژی، دور جدیدی از همکاریهای سیاسی و امنیتی را شروع کنند که از اهم آنها، هماهنگیهای اطلاعاتی است. خلأ همکاریهای اطلاعاتی در روابط دو کشور، نه تنها لطمات و خسارات زیادی بر حاکمیت ملی و امنیت مرزی دو کشور وارد ساخته، بلکه با دامن زدن به سوءتفاهمات، موجبات بدگمانی و بیاعتمادی را در میان مقامات اطلاعاتی و امنیتی دو کشور فراهم کرده بود. برای سالهای متمادی، نظامیان سکولار و کمالیستهای غربگرای ترکیه، بدون در اختیار داشتن سند و مدرکی متقن، از این خلأ اطلاعاتی استفاده کرده و دولت جمهوری اسلامی ایران را به حمایت پنهانی از چریکهای پ.ک.ک متهم میکردند. هماهنگیهای اطلاعاتی میان دو کشور میتواند تسهیلکنندهی همکاریها در حوزههای اقتصادی و سیاسی باشد. علاوه بر این، اطلاعرسانی متقابل میان ایران و ترکیه، فرصت عمل را از سرویسهای جاسوسی
صهیونیستی و غربی سلب کرده و به تثبیت روابط سازنده میان دو کشور کمک مینماید. نتیجهگیری به نظر میرسد که برخی خودسریهای اردوغان و همکارانش در عرصههای داخلی و خارجی و همچنین تجدید همکاریهای اقتصادی و سیاسی تهران-آنکارا، به ویژه صحبت از هماهنگیهای امنیتی و اطلاعاتی میان دو کشور، همراه با عدم انطباق کامل سیاستهای حزب عدالت و توسعه با ایالات متحدهی آمریکا و متحدینش در منطقهی خاورمیانه (رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی)، موجبات بیاعتمادی غربیها نسبت به آیندهی اسلامگرایان در ترکیه را فراهم ساخته است. در شرایطی که ارتش ترکیه، در نتیجهی اصلاحات اردوغان تضعیف شده و قدرت تکرار کودتاهای سابق را ندارد و احزاب سکولار و ملیگرا نیز از توانایی لازم جهت شکست انتخاباتی حزب عدالت و توسعه برخوردار نیستند، تفرقه و انشقاق میان جریانهای اسلامگرا، مناسبترین شیوه جهت به زیر کشیدن اردوغان تلقی میشود. اقدامات و سیاستهای اردوغان در سطح داخلی، سکولارها، نظامیان و حتی برخی از اسلامگرایان میانهرو را نگران ساخته است. خیلی از مخالفین وی مدعی هستند که روزبهروز بر میزان اقتدارگرایی و خودرأیی اردوغان، به عنوان رهبر حزب
عدالت و توسعه، افزوده میشود. بستهی اصلاحاتی وی در مورد کردها و علویان نیز جامعهی ترکیه را به دو قسمت موافق و مخالف تقسیم کرده است. اما فساد مالی اخیر محکمترین ادلهی مخالفین و معترضین به شمار میرود و بر میزان قطبیشدگی سیاسی در داخل ترکیه خواهد افزود. این امر میتواند ثبات اقتصادی و روند رو به رشد ترکیه را کُند سازد و سیاست خارجی فعال این کشور را تضعیف نماید. در سطح منطقهای، عوامل مختلفی دولت ترکیه را متوجه ضرورت ترمیم روابطش با همسایگان خویش، از جمله جمهوری اسلامی ایران نمود که از مهمترین آنها میتوان به ناکامی ترکیه در اقناع آمریکا و همپیمانش به مداخلهی نظامی در سوریه و تضعیف مدل دموکراسی ترکیه در اذهان عمومی مردم منطقه ناشی از اعتراضات اجتماعی طی سال 2013، اشاره کرد. بیطرفی جمهوری اسلامی ایران در جریان اعتراضات داخلی پارک گزی نیز مزید بر علت گردید تا ترکها متوجه حسننیت تهران در حفظ و ارتقای همکاریهای امنیتی شوند. بر خلاف متحدین غربی و اروپایی آنکارا، جمهوری اسلامی ایران با خویشتنداری معقولانهی خویش در قبال این حوادث، ثابت کرد که حتی در شرایط سردی روابط، تهران به استقلال سیاسی ملتها
احترام گذاشته و مدافع جدی اصل عدممداخله در امور داخلی کشورهاست. ترکیه تنها کشور مهم منطقه بود که از توافق اولیهی بهوجودآمده میان ایران و گروه 1+5 استقبال کرد و تلاش نمود تا همگام با کاهش فشار تحریمها، همکاریهای اقتصادی خویش با همسایهی شرقی خویش را گسترش دهد. در نقطهی مقابل، روابط ترکیه با جهان عرب، در نتیجهی کودتای مصر و اختلافنظر با عربستان در سوریه، به سردی گرایید. در سطح جهانی نیز به رغم حمایت اولیهی آمریکاییها از اسلامگرایان معتدل در ترکیه و تلاش برای معرفی آنها به عنوان الگویی برای سایر کشورهای اسلامی، هماهنگی لازم میان آنکارا و واشنگتن در بسیاری از مسائل منطقهای و بینالمللی به چشم نمیخورد. ستیزهجویی اردوغان در برابر صهیونیستها اصلاً خوشایند آمریکاییها نیست و تحرکات مستقلانهی وی در سطح داخلی و منطقهای، آنها را نسبت به تداوم حکمرانی اردوغان بدبین کرده است. عزم اردوغان در تغییر نظام سیاسی ترکیه از پارلمانتاریسم به جمهوری ریاستی، نگرانیهای موجود از تکرویهای وی را دوچندان ساخته است. بیشک اگر دست اردوغان در سطح داخلی بازتر شود، میزان استقلال عمل وی در عرصهی خارجی نیز بیشتر
میگردد. با این حال و در نتیجهی افشای فساد مالی، به احتمال زیاد حزب عدالت و توسعه در دورههای آتی انتخابات، با ریزش نسبی آرا مواجه شده و از قدرت چانهزنی داخلی و خارجی آن جهت تداوم اهداف و آرمانهای خویش کاسته خواهد شد. بنابراین روابط رو به رشد ترکیه و جمهوری اسلامی ایران نیز میتواند تحتالشعاع بحران اخیر قرار گیرد؛ چرا که بحران مذکور هم ترکیه را درگیر مسائل داخلی خویش میسازد و هم هزینهی تعامل این کشور با جمهوری اسلامی ایران را بالا میبرد.(*) پینوشتها: [1]. عنوان حزب عدالت و توسعه، به صورت مخفف «آک پارتی» است. از آنجا که واژهی «آک» در زبان ترکی به معنی سفید است. طرفداران این حزب مدعی هستند که حزب مزبور از هر نوع آلودگی و انحراف پاک است. [2] http://isna.ir/fa/news/92081106807/%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%81-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%DA%AF%D9%84-%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%82%D9%87-%D9%85%D9%86%D8%AF-%D8%A8%D9%87-%DA%AF%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%B4-%D9%87%D9%85%D9%87-%D8%AC%D8%A7%D9%86%D8%A8%D9%87 [3]
http://www.entekhab.ir/fa/news/139076/%D8%B3%D9%81%DB%8C%D8%B1-%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D9%86%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A7-5-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%81%D9%82-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%AA%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D9%87-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%87-%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85-%DA%A9%D8%B1%D8%AF [4]. http://www.ccsi.ir/vdcc.4qma2bq0ila82.html [5]. http://www.ccsi.ir/vdcc.4qma2bq0ila82.html *سید مهدی جانفشان؛ کارشناس ارشد مطالعات خاورمیانه از دانشگاه علامه طباطبایی
دیدگاه تان را بنویسید