گفت‌و‌گو با روح الله بهمنی و پدرش

کد خبر: 312778

در روزهایی که روح‌الله سن و سال کمی داشت، چهاردست و پا جلو می‌رفت و خودش را به تلویزیون می‌چسباند و همراه حاج‌صادق آهنگران شعر می‌خواند!

گفت‌و‌گو با روح الله بهمنی و پدرش

عقیق : «سفره‌دار کرمی...سایه سرمی...مهربون‌تر از مادرمی...» این شور دلنشین، محرم امسال یکی از نغمه‌های ماندگار شد و روی زبان‌ها افتاد؛ بسیاری از مداحان کشور در تهران و شهرستان‌ها این نغمه را بازخوانی کردند، اما هیاتی‌ها خوب می‌دانند که این شور و سبک برای روح الله بهمنی بود، مداح جوانی که در این سال‌های اخیر خوش درخشیده و با اشعار و سبک‌هایش، هزاران جوان را به مجالس سیدالشهدا بکشاند. شاید برایتان جالب باشد که بدانید پدر روح‌الله بهمنی یکی از کارگردانان شناخته شده سینمای ایران است. حمید بهمنی تا کنون فیلم‌های بسیاری در حوزه دفاع مقدس ساخته که آخرین آنها «گلوگاه شیطان» بود که در جشنواره فجر سال گذشته به نمایش درآمد. اتفاقا روح‌الله هم سابقه دستیاری کارگردان دارد و حتی در چند پلان کوتاه هم بازی کرده اما در نهایت مسیرش را از پدر جدا کرد و تصمیم گرفت تاج نوکری مولا را به سر بگذارد. برای آنکه درباره این خانواده هنرمند و مذهبی بیشتر بدانیم، یک قرار مشترک با پدر و پسر گذاشتیم. پدر برایمان از روش‌های تربیتی‌اش گفت و پسر هم از نقش خانواده در پیدا کردن مسیر مورد علاقه‌اش و نوکری آل الله. گفت‌وگوی «عقیق» با حمید بهمنی و فرزندش روح‌الله بهمنی پیش روی شماست .

حمید بهمنی یکی از سینماگرانی است که همواره دغدغه دین و انقلاب داشته. با توجه به باورهای مذهبی‌تان چطور شد که سر از سینما درآوردید؟

من در خانواده‌ای بسیار مستضعف بزرگ شدم. پدرم آشپز دانشگاه بود و وضع مالی خوبی نداشت. من هم خودم در عالم کودکی چندان علاقه به حضور در سینما نداشتم اما برادر بزرگ‌ترم (آقا حبیب) علاقه‌مند سینما و فیلم و عکاسی بود و پس از مدتی من هم تحت تاثیر قرار ‌گرفتم. تقریبا 18 ساله بودم که انقلاب پیروز شد. خب پیروزی انقلاب برای ما یک اتفاق مسرت‌بخش بود و از همان اوایل انقلاب درگیر فعالیت‌های دینی شدیم. مدتی بعد هم جنگ آغاز شد و همه ما را درگیر کرد. در نهایت به‌واسطه حضور در جبهه، اتفاقی رخ داد که باعث شد مسیر زندگی من تغییر کند و وارد سینما شوم .

چه اتفاقی؟

داستانش بر‌می‌گردد به عملیات کربلای 5 که فرمانده ‌ما از من پرسید می‌توانی با دوربین فیلمبرداری از بچه‌های غواص فیلم بگیری؟ به او گفتم دوستم یک دوربین قدیمی دارد. اگر بخواهی می‌توانم بروم و دوربینش را بگیرم. دو سه روز تا عملیات باقی مانده بود که به من مرخصی داد دوربین تهیه کنم. من هم به‌سرعت آمدم، دوربین را از دوستم گرفتم و به منطقه برگشتم. نیم‌روزی مانده بود تا زمان عملیات که من رسیدم به منطقه و توانستم از بچه‌ها فیلم بگیرم. همان موقع به خدا گفتم اگر قرار است شهید شوم، در همین عملیات به من توفیق شهادت بده. اگر هم قضای تو چیز دیگری است ادامه زندگی‌ام را در راه فیلمسازی مقدر کن. شاید اگر در آن موقعیت از خدا چیز دیگری می‌خواستم حتما به من عطا می‌کرد! بعد از عملیات تقدیر من طوری نوشته شد که به‌طور رسمی در راه فیلمسازی افتادم .

باورهای مذهبی‌تان را با جنس سینما در تعارض ندیدید؟

پس از جنگ که وارد دانشگاه شدم، تعارضات فضای هنر را با باورهای مذهبی‌ام درک کردم. تیپ دانشجویان هنر اغلب با ما متفاوت بود. از طرفی به‌قول بعضی‌ها هنوز روی دوش ما خاک منطقه نشسته بود اما پس از مشورت‌ با برادر بزرگ‌ترم تصمیم گرفتم در خاکریز فرهنگی انقلاب فعالیت کنم. استناد آن روز ما هم به سخنان تاریخی امام خمینی(ره) در بهشت زهرا(س) بود که فرمودند ما با سینما مخالف نیستیم، با فساد مخالفیم. به‌هر حال سینماهای آن روزها پر از اندیشه فیلم‌فارسی و اندیشه‌های التقاطی بود. به همین دلیل سینمایی که آماده خدمت‌رسانی به انقلاب باشد به هیچ‌وجه وجود نداشت و از طرفی جای خالی‌اش دیده می‌شد. بنابراین بچه‌های انقلابی باید وارد کار می‌شدند تا بتوانند اصلاحاتی انجام دهند و شرایط را برای ورود اندیشه اسلامی به سینما فراهم کنند. چون خط فکری ما مشخص بود و همین‌طور کارهایی که می‌خواستیم انجام دهیم طبق آن اندیشه باید صورت می‌گرفت .

آقا روح‌الله! شما نسبت به پدرتان که امکاناتی برای فیلمساز شدن نداشت ظاهرا همه امکانات را داشتید و می‌توانستید به‌راحتی وارد محیط سینما شوید. چرا این کار را نکردید؟

دوران کودکی من همزمان با دوران دفاع مقدس و فضای ملتهب آن دوران بود. عمو‌ها و پدرم در جبهه بودند و فعالیت‌های دینی و انقلابی انجام می‌دادند. به‌خاطر همین من هم در یک فضای ارزشی تربیت و با‌‌‌ همان اندیشه‌ها وارد اجتماع شدم. در آن روز‌ها بیشتر تلاوت قرآن و توشیح و اذان کار می‌کردم. البته گرایش به‌کارهای فرهنگی داشتم و کار پدر ناخودآگاه مرا به‌خودش جلب می‌کرد. نمی‌توانم بگویم علاقه نداشتم ولی به‌حدی شیفته سینما نبودم که در آن محیط کار کنم. به‌هر حال دنبال محیطی بودم تا بتوانم کار فرهنگی انجام دهم. چند بار هم به‌عنوان دستیار پیش پدر رفتم و کمکش کردم اما گذر زمان متوجهم کرد که دلم چیز دیگری می‌خواهد و به مرور مسیرم از پدر جدا شد .

پدر شما به عنوان یک فیلمساز چقدر کمک‌تان کرد تا وارد حوزه مداحی شوید؟

اولین و مهم‌ترین عامل گرایش من به‌سمت مسائل دینی پدرم بود. در‌واقع در پس‌زمینه ذهنی من پدری قرار داشت که مذهبی و انقلابی بود. خودم هم تربیت دینی شده بودم و می‌خواستم ادامه‌دهنده راه او باشم اما خلقیات و روحیاتم با فضای سینما سازگار نبود و کارهای هیاتی را بیشتر می‌پسندیدم. پدرم من را با یکی دو نفر از دوستان صمیمی‌اش که مداح بودند و شهید شدند آشنا کرد. به‌نظر من گرایش به‌سمت هیات مرهون تصویری است که پدرم از هیات و مذهب و دین برایم ترسیم کرده بود. البته نور تلاوت قرآن که از بچگی با آن مأنوس بودم هم در انتخاب راه آینده‌ام تاثیر داشت .

امروز کشف استعداد کودکان یکی از دغدغه‌های اصلی خانواده‌ها شده. آقای بهمنی! از چه زمانی دریافتید آقا روح‌الله به مداحی علاقه دارد؟

روح‌الله کودک باهوشی بود و در عین حال حافظه خوبی داشت و در برابر اتفاقاتی که اطرافش می‌افتاد به‌خوبی واکنش نشان می‌داد. در روزهایی که روح‌الله سن و سال کمی داشت تیتراژ آغازین اخبار سراسری، یکی از مداحی‌های حاج‌صادق آهنگران بود. همان شعر معروف «با نوای کاروان». روح‌الله چهاردست و پا جلو می‌رفت و خودش را به تلویزیون می‌چسباند و همراه حاج‌صادق شعر را می‌خواند. بعد از اینکه بزرگ‌تر شد انرژی خواندن زیادی داشت. در مدرسه هم لیدر گروه سرود شد. خلاصه خانه ما محل اجرای برنامه روح‌الله شده بود و گاهی اوقات کلافه‌مان می‌کرد! حفظ کردن شعر را دوست داشت. تلاش می‌کرد تمام اشعار کتاب‌های درسی را حفظ کند. من هم کمکش می‌کردم .

برخی معتقدند صدای مناسب برای مداحی ارثی است. از پدر‌بزرگ‌های روح‌الله کسی مداحی می‌کرد یا خودتان تجربه مداحی دارید؟

به‌نظر من برای کار مداحی باید عنایت ویژه‌ای از طرف اهل بیت(علیهم‌السلام) به فرد بشود. وقتی خودم سنم کم بود علاقه زیادی به مداحی داشتم و خیلی از شعر‌های آن موقع را که مداحان می‌خواندند حفظ می‌کردم اما هیچوقت به‌صورت حرفه‌ای وارد دنیای مداحی نشدم. موقعی که روح‌الله به مداحی علاقه نشان داد فضای خانوادگی ما تحت تاثیر دفاع مقدس بود. شاید جو آن روزهای خانه کمک زیادی به مداح شدن روح‌الله داشت. از طرفی صدای روح‌الله شباهت زیادی به صدای پدربزرگش دارد اما به عقیده من بیشترین تاثیر در این راه‌‌‌ همان الطاف بی‌دریغ اهل بیت(علیهم‌السلام) است .

از اینکه پسرتان سراغ مداحی رفته راضی هستید؟

من خودم از مخاطبان پروپا قرص روح‌الله هستم. از این بابت که او این راه را انتخاب کرده بسیار خوشحالم و خدا را شکر می‌کنم. یکی از روحیات عجیب او این بود که همیشه می‌خواند. شعرهای ارزشی هم می‌خواند. سر سریال شهید رجایی زمانی که داشتم مقدمات کار را فراهم می‌کردم یک لحظه متوجه شدم کسی اطرافم نیست. بعد دیدم روح‌الله همه را جمع کرده و دارد برایشان مداحی می‌کند. با نشانه‌هایی که از خود بروز داد دیگر اصرار نکردم با من سر صحنه فیلمبرداری بیاید. شاید اگر هم می‌آمد موفق می‌شد. فارغ از اینکه کنار دستم بود و می‌توانست پیشرفت بیشتری داشته باشد، خودش هم استعداد کار را داشت. با استعدادی که از روح‌الله سراغ دارم مطمئنم اگر به این کار می‌آمد حداقل دستیار کارگردان، مدیر تولید یا تهیه‌کننده خوبی می‌شد. البته خدا را شکر که به این فضا نیامد. نه اینکه این فضا بد است و برای کار مناسب نیست نه، اما فضای مداحی برتری خاصی دارد و الطاف مستقیم ائمه(علیهم‌السلام) را به‌خودش جلب می‌کند .

آقا روح‌الله! اجازه می‌دهید فرزندتان مداح شود یا دوست دارید کار پدربزرگش را ادامه دهد؟

هنوز فرزندی ندارم ولی در هر صورت دوست ندارم چیزی را به فرزندم تحمیل کنم. سعی می‌کنم رفتاری را که پدرم با من داشته با فرزندم داشته باشم. راه و چاه را به او نشان می‌دهم و بعد انتخاب را به‌عهده خودش می‌گذارم. این‌طور نیست که اجباری داشته باشم که حتما مداح شود یا از کارگردان شدنش جلوگیری کنم؛ به‌هیچ‌وجه. امروزه دیگر نمی‌شود رفتارهای سرسختانه با کودکان داشت. باید در مورد اصول آنها را راهنمایی کرد تا خودشان آینده‌شان را بسازند. اتفاقا کارگردانی به سبک پدرم کار خیلی خوبی است چرا‌که در بخش فیلم‌های ارزشی کمبودهای زیادی داریم. به هر حال هدف من و پدر یکی است و آن هم نشر معارف اهل‌بیت و انقلاب است. راه ایشان سینماست و راه من مداحی .

روح‌الله بهمنی امروز یکی از مداحان شناخته شده کشور است. اگر بخواهید عوامل تاثیرگذار در موفقیت خودتان را ذکر کنید، به چه مواردی اشاره می‌کنید؟

اولین و مهم‌ترین تاثیر همان‌طور که پدرم اشاره کرد ائمه‌اند. در درجه بعد بیشترین کمکی که به من شد از سوی خانواده بود. پدر و مادرم زحمات زیادی در این راه برای من کشیده‌اند. تمرین و استفاده از محضر اساتید مختلف از عوامل دیگر ورود من به عرصه مداحی بود. قسمت عمده ورود به این راه مربوط به عنایت ائمه(علیهم‌السلام) می‌شود ولی در کنار آن خود فرد هم باید زحمت بکشد. در مورد اساتید هم باید بگویم از بچگی علاقه زیادی به آقایان مداح داشتم و پای منبرشان می‌رفتم و هم‌اکنون از تجارب آنها استفاده می‌کنم. حاج‌سعید حدادیان٬ حاج‌محمود کریمی٬ حاج‌محمد طاهری و حاج‌حسین سازور از جمله کسانی هستند که بیشتر با آنها ارتباط دارم. اگرچه رابطه مستقیمی با حاج‌منصور ندارم ولی دورادور از نظرات ایشان استفاده می‌کنم.

آقای بهمنی! پس از آنکه روح‌الله درگیر مداحی شد، چقدر به ارتباطات او نظارت داشتید؟

روح‌الله تا قبل از اینکه به‌طور متناوب هیات برود آدم کم‌رویی بود و بیشتر مواقع در خانه می‌ماند. من درگیر همه کارها و فعالیت‌هایش بودم. یادم هست چهار دفتر از اشعار مداحان پر کرده بود و آنها را می‌خواند. خودش هم گاهی اوقات شعر می‌‌گفت. گاهی اوقات بدون اینکه خودش متوجه شود لای دفترهای شعرش را باز می‌کردم و آنها را می‌خواندم. انصافا اشعار خوبی بودند. ماجرای اولین مداحی‌اش هم بر‌می‌گردد به زمانی که خانه ما در افسریه بود. ما مستاجر بودیم و صاحبخانه‌مان هیات‌دار بود. یک‌بار به او گفتم پسرم صدای خوبی دارد و در خانه می‌خواند و به این کار علاقه دارد. همان شب ما را صدا زد برویم هیات. وسط مراسم میکروفون را به روح‌الله داد تا بخواند. انصافا هم خوب خواند و مجلس را به اندازه توانش اداره کرد. پس از این ماجرا، علاقه‌اش به مداحی چندبرابر شد. البته آسایش زندگی ما تا‌‌‌ همان لحظه بود چرا‌که از هفته‌های بعد بچه‌هیاتی‌ها سراغش می‌آمدند و با هم می‌رفتند هیات! با این وجود دیگر نمی‌توانستم نظارت خاصی روی دوستانش داشتم باشم اما در کل چون هیاتی که می‌رفت بچه‌های خوبی بودند دوست داشتم با آن بچه‌ها ارتباط داشته باشد. با این همه دورادور نظارت می‌کردم. البته از اینکه شب‌ها دیر به خانه می‌آمد، مادرش نگران می‌شد و سر کوچه می‌ماند تا بیاید ولی من چون بچه‌های هیات را می‌شناختم آنچنان نگرانش نمی‌شدم و از طرفی مطمئن بودم اهل بیت(علیهم‌السلام) در این راه به آدم‌ها نظارت می‌کنند .

پدر شما یک کارگردان سینماست و خودتان هم مداح. تا به‌حال به این فکر کرده‌اید که از این موقعیت استفاده کنید. مثلا مداحی را وارد سینما کنید؟

‌اگر از من فقط مداحی بخواهند و با صدایم بشود کمکی به کار کرد همیشه مشتاقم به پدر یا دیگران کمک کنم اما سلیقه من طوری است که دوست دارم مجلسی بخوانم نه اینکه آهنگ و ترانه بخوانم. معمولا کارگردانان کار سمعی و بصری انجام می‌دهند و ما هم با خواندن به‌نحوی‌‌‌ همان کار را انجام می‌دهیم. حرکات مداح مهم است. از این رو اگر مداحی جلسه‌ای من به‌درد پدر بخورد حتما در خدمتش هستم .

کلا اهل سینما هستید؟

خیلی اهل سینما نیستم. به‌ندرت تلویزیون نگاه می‌کنم مگر اینکه برنامه مهمی باشد و دوستان تاکید کنند که حتما آن را ببینم. البته دلیل رویگردانی‌ من نسبت به سینما و تلویزیون مشغله‌های کاری است. کارهای هیاتی سختی‌های خاص خودش را دارد؛ مخصوصا اینکه باید نسبت به سازماندهی جلسات حساسیت به‌خرج دهم و برای مداحی آماده شوم ولی سعی می‌کنم کارهای پدر را ببینم چراکه کارهای او ارزشی هستند و به‌نظرم فیلم‌های سالمی می‌سازد. اگر هم نرسم آنها را در تلویزیون ببینم پدر زحمت می‌کشد و فایل کار‌هایش را به من می‌دهد تا آنها را ببینم. معمولا وقتی دور هم نشسته‌ایم کارهای پدر را با خانواده تماشا می‌کنیم. راستش را بخواهید تماشای فیلم‌های پدر به‌خاطر وابستگی و رابطه پدر و پسری نیست. چون اگر کارهایی مانند فیلم‌های پدر بیشتر شود سعی می‌کنم آنها را ببینم .

حمید بهمنی: یک‌بار با مختصاتی که خودش دوست دارد در یکی از کارهای سینمایی برای ما زیارت جامعه کبیره خواند که البته ما افکت موسیقی هم به آن اضافه کردیم و از تلویزیون پخش شد ولی من با نظر روح‌الله موافقم. به‌قول حجت‌الاسلام قرائتی مداحی باید حلقومی باشد. تاثیری که صدای مستقیم و خالص دارد نباید دستکاری شود. مقام معظم رهبری هم استفاده از دمام‌ را در جلسات هیات نمی‌پسندند .

یکی از مباحث مهم در خصوص مداحان هیات‌های مذهبی، الگو‌گیری جوانان و بچه‌هیاتی‌ها از آنهاست. شما در این زمینه چگونه رفتار می‌کنید و اساسا با این نظر موافقید که جوانان از مداحان الگو‌گیری کنند؟

روح‌الله بهمنی: مسلما در مورد مخاطبانمان مسئولیم. باید تعالیم اسلامی را هم در عمل و هم در گفتار هنگام مداحی یادآوری کنیم ولی معتقدم این کار باید تا جایی انجام شود که جوان را سرخورده نکند. برخی دوستان واقعا به‌صورت نادرستی حساسیت نشان می‌دهند. لباس مارک‌دار پوشیدن به‌نظر من کار چندان بدی نیست که جوان را به‌خاطر آن بازخواست کنند. می‌توان لباس مارک‌دار پوشید، در صورتی که با موازین شرعی سازگار باشد. لباسی که با شرع و عرف ناسازگار نباشد از نظر من مشکلی ندارد. جوانان را در برخی مسائل نباید اذیت کنیم. دوست ندارم با جوانان متحجرانه رفتار شود. همچنین دوست ندارم جوانان مرا فردی بشناسند که به اصول پایبند نیست. همیشه به دوستان گفته‌ام نباید با جوانان چکشی برخورد کنند چراکه ممکن است عاصی شوند و از هیات بروند و دیگر برنگردند. باید آنها را با عمل خود اصلاح کنیم. بعد از اینکه جوانی وارد یک جمع هیاتی شد باید با حفظ احترام به او تذکر دهیم. با گرمایی که معمولا در حسینیه‌ها حاکم می‌شود نمی‌شود با کت و شلوار بنشینند؛ همان‌گونه که خود مداح هم نمی‌تواند با کت و شلوار مداحی کند. به‌نظر من باید در همه موارد معیار‌های دقیق اسلامی رعایت شود. برخی از حساسیت‌هایی که امروزه ایجاد شده با معیار‌های دینی ما سازگار نیستند و بعضی از حرف‌ها واقعا اذیت‌کننده‌اند .

ادامه دارد...

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت