نگرش متفاوت افراد نسبت به تلويزيون

کد خبر: 304453

تلويزيون مي تواند برای برخی منبعي براي گريز از واقعيت هاي خسته كننده باشد و آنها از طريق مطالب تخيلي آن، بيشتر از هر چيزديگر مي توانند به طور غير مستقيم با شخصيت ها و حوادث درگير شوند و به روش خاص خود در برخورد با مشكلاتشان عمل كنند.

مهر: افراد از جنبه هاي متفاوت از تلويزيون استفاده مي كنند و هر يك بينش خاصي از تلويزيون دارند كه در اين مبحث به اختصار به نگرش هاي متفاوت مي پردازيم. نگرش نسبت به تلويزيون به مثابه دوست و همنشين يك جنبه متفاوت نقش تلويزيون به عنوان دوست و همنشين، از ارتباطات مختلفي ناشي مي شود كه اغلب بين بيينندگان و شخصيت ها و چهره هاي محبوبي به وجود مي آيد كه از طريق دستگاه تلويزيون به طور منظم وارد خانه آنها مي شود. بينندگان جوان ممكن است ارتباط نزديكي با شخصيت هاي به خصوصي برقرار كنند، شخصيت هايي كه از نظر آنها، نمونه هاي مطلوبي هستند و آنها دوست دارند مثل آنها نمونه ها باشند. شخصيت هاي تلويزيوني مي توانند جايگزين دوست براي آن دسته از كودكان شوند كه در دنياي واقعي دوستان كمي دارند.اين كودكان به روش هاي مختلف با آنها ارتباط برقرار مي كنند.كه پژوهشگران نام ارتباط "فرا اجتماعي"بر آن مي نهند. تماشاي تلويزيون به منظور داشتن منبعي براي گفت و گو كودكان و بزرگسالان هر دو، تلويزيون را به عنوان منبع اصلي ايجاد موضوعاتي براي گفت و گو ذكر كرده اند. برنامه ها به عنوان تجربه مشترك، براي گفت و گوهاي روز بعد در كلاس، زمينه مساعدي فراهم مي كنند. اگر معمولي ترين برنامه هاي روز را تماشا نكرده باشيد، احتمال دارد از قافله عقب بمانيد. آن دسته از كودكاني كه نمي توانند درباره آخرين حوادث به وجود آمده درپي سريالي خانوادگي حرف بزنند، نمي توانند به بحث ملحق شوند.بنابراين امكان دارد كودكان به طور انتخابي برخي از برنامه ها را تماشا كنند تا مطمئن شوند كه در بحثي كه ممكن است روزبعد يا زماني دورتر مطرح شود،منفعل نيستند. تماشاي تلويزيون براي گريز از مشكلات تلويزيون مي تواند دنيايي خيالي عرضه كند تا جانشين لذت هاي ديگر در بينندگان شود، به طوري كه بتوانند به واسطه آن از مشكلات يا خستگي روزمره بگريزند. اين نقش گريز براي كودكان هم چون بزرگترها عمل مي كند و از مكانيزم هاي محوري نقش هاي سرگرم كننده تلويزيون است. تلويزيون مي تواند منبعي براي گريز از واقعيت هاي خسته كننده روزمره باشد. تماشاگران از طريق مطالب تخيلي آن بيشتر از هر چيزديگر مي توانند به طور غير مستقيم با شخصيت ها و حوادث درگير شوند و به روش خاص خود در برخورد با مشكلاتشان عمل كنند. همچنين دنياي خيالي تلويزيون خمير روياهاست كه اگر چه احتمال كمي دارد كه به واقعيت مبدل شود، اما براي واقعيت هاي روزمره كه ممكن است جذابيت كمي داشته باشند و بسياري از افراد بايد با آنها دست و پنجه نرم مي كنند،اميد و وقفه اي موقتي ايجاد مي كند. انگيزه هاي گوناگوني شناخته شده كه دليل نياز به گريختن از مشكلات را از طريق پرداختن به دنياي خيالي تلويزيون بيان مي كند. براي مثال كودكاني كه در معرض انضباط سخت والدين قراردارند، ممكن است از تلويزيون براي گريختن از محيط ناخوشايند خانه استفاده كنند. نيازبه گريز ممكن است از تجربه ناخوشايند در مدرسه ناشي شود. شواهد اوليه نشان داده اند كه كودكان كم هوش تر با نتايج تحصيلي ضعيف تر، برنامه هايي تماشا مي كردند كه از طريق آنها مشكلات خود را فراموش كنند. تماشاي تلويزيون به منظور ايجاد هيجان مدت مديدي است كه روان شناسان دريافته اند نوع بشر نياز بنيادين به تهیيج دارد. مدارك دقيقي به ثبت رسيده كه نشان مي دهد مردم به طور طبيعي كنجكاوند و همين كنجكاوي و دنبال تجارب جديد و متنوع بودن، نشان دهنده اين كشش ها در انسان است. به عقيده برخي از پژوهشگران رسانه اي، ترجيح تماشاي برنامه اي به بر نامه ديگر، به واسطه اين تمايلات تهيیج جويي شكل مي گيرد و تقويت مي شود.اگر چه هدف اصلي و نهايي، دستيابي به هيجان بي پايان نيست، بلكه تا آن حد كه فرد به مطلوب ترين حالت تهييج دست يابد نقطه اي وجود دارد كه آن نقطه سطح ايده آلي از تهييج محسوب مي شود. طوري كه اگر فرد در بالاتر يا پايين تر ازآن سطح قرار گيرد، كمتر احساس راحتي مي كند.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت