حسن بهشتيپور : هر وقت صحبت از گفتوگو ميشود بايد به تفاوت گفتوگو و مذاكره توجه داشت.مذاكره نوعي گفتوگوست كه در آن دستور كار وجود دارد و در نهايت طرفين به جمعبندي ميرسند.اما منطق گفتوگو بهگونهاي است كه طرفين درباره موضوعي صحبت ميكنند كه ممكن است مشورت درباره مسئلهاي باشد و به دستورالعمل خاصي منتهي نشود.اما وقتي گفتوگو بين دو شخصيت سياسي آن هم رئيسجمهور كشورمان و رئيسجمهور آمريكا صورت ميگيرد اهميت ويژهاي مييابد بخصوص كه دو كشور در طول سي سال گذشته ارتباطي نداشتهاند.نكتهاي كه بايد پس از صورت گرفتن اين گفتوگو مدنظر داشت اين است كه نفس انجام گفتوگو نميتواند خوب يا بد باشد،بلكه محتواي آن مهم است كه بايد ديد در راستاي منافع ملي كشورمان است يا نه؟ براساس آنچه تاكنون از محتواي گفتوگوي رئيسجمهور كشورمان و باراك اوباما منتشر شده اين گفتوگو در راستاي منافع ملي كشورمان صورت گرفته است. نكته ديگري كه بايد بدان توجه داشت اين است كه معناي گفتوگو و مذاكره يكي نيست از طرفي مذاكره هم به معناي رابطه نيست.ضمن اينكه رابطه ايران و آمريكا يك پكيج مفصل است كه موضوعات و پروندههاي مختلف در آن وجود دارد كه
يكي از اين پروندهها،پرونده هستهاي كشورمان است.
به نظر ميرسد اگر در نتيجه ادامه گفتوگوها مسئله پرونده هستهاي كشورمان حل شود.ساير مسائل نيز به تبع آن حل خواهد شد. موارد ذكر شده جزو دستاوردهاي چنين اتفاقي در نظر گرفته ميشود اما بايد توجه داشت كه در اين رابطه بايد برخي ملاحظات را نيزدر نظر گرفت.يكي از اين ملاحظات توجه به اين نكته است كه موضوعي كه 10سال طول كشيده و پيچيدگيهاي خاص خودش را دارد به سرعت قابل حل نيست.به همين دليل بايد دقت داشت در بين افكار عمومي جامعه نبايد انتظارات نامتناسب شكل داد.زيرا اگر اين روش نتيجه موردنظر را در برنداشته باشد با واكنش شديد افكار عمومي مواجه خواهد شد. نكته ديگر توجه به اين نكته است كه ما بايد در رابطه با آمريكا هوشمندي لازم را به خرج بدهيم زيرا گرچه ايران جزو كشورهاي برتر منطقه است اما طرف گفتوگوي ما هم كشوري سلطهطلب است كه در راستاي اين سلطهطلبي، برتريجويي و توسعهطلبي عمل ميكند.ضمن اينكه نبايد ترسي از وارد عمل شدن داشته باشيم.در واقع هرچند آمريكا براي رسيدن به اهدافش با ما به راحتي به توافق نميرسد بايد توجه داشته باشيم منطق برد - برد بر رفتار دو طرف حاكم باشد و در ازاي هر امتيازي كه ميدهيم امتياز متناسبي
بگيريم و تجربهگذشته خود را در قبال تعليق غنيسازي اورانيوم تكرار نكنيم.موضوعي كه باعث معطلي دوساله فعاليتهاي ما شد. نكته ديگر بحث توجه به بازه زماني حل اين مسئله است كه به شكل هوشمندانهاي از طرف وزير خارجه كشورمان موردتوجه قرار گرفت.بايد در نظر داشت همانطور كه آقاي ظريف اشاره كرد در روند مذاكرات علاوه بر تعيين بازه زماني براي رسيدن به نتيجه بايد به موضوعات جديد در روند مذاكره نيز توجه داشت.مسئله ديگري كه به نظر ميرسد اهميت فوقالعادهاي در جريان نتيجه بخشي مسئله هستهاي دارد،اهميت وحدت و يكپارچگي داخلي در حمايت از دولت در پيشبرد اهدافش است در واقع اگر ملت ايران علاوه بر اتحاد خود و پشتيباني دولت حاكم،صبوري به خرج دهند انتظار ميرود اين مسئله نتيجه مورد نظر را كسب كند.در واقع وحدت ملي باعث ميشود طرف مقابل هم نگاه ديگري داشته باشد و از اين وحدت تاثير بگيرد همچنان كه در نهايت آمريكاييها به آزادانه بودن انتخابات ايران اشاره كردند.وقتي رئيسجمهور روحاني به نمايندگي از طرف همه مردم ايران و نه تنها كساني كه به او راي دادند صحبت ميكند باعث ميشود طرف مقابل نتواند اختلافنظرها را به رخ بكشد.
دیدگاه تان را بنویسید