دکتر حسن سبحانی*. ایران کشور تاریخی و در عین حال متمدنی است که سوابق فرهنگی و تمدنیاش قابلکتمان نیست و هر چند همانند هر جامعه و کشور دیگری در ادوار گوناگون حیات خویش دچار مشکلاتی بوده، لیکن همواره با حفظ هویت خویش مشکلات مختلف را مرتفع کرده و از آنها عبور نموده است. در حقیقت در میان ادوار مختلف گرفتاریهای ملی، دوره معاصر یکی از معدود مواردی است که در آن همبستگی ملی و اراده عمومی و سرمایه اجتماعی در تراز بسیار بالایی قرار داشته است؛ چراکه اقشار و طبقات مردم دراستقرار و استمرار «استقلال» ایران در وجوه مختلف از وحدت نظر کامل برخوردار بودهاند و هستند. استقلالی که به سهم خویش به ارتقای منزلت انسانی و صلح جهانی مدد رسان و به تعمیق و ترویج دموکراسی متعهد و عامل است. از آنجا که متاسفانه تحریمهای ضدتوسعهای، حرکت استقلالی و مرام انسانی یک ملت صلحجو و متمدن را نشانهگیری کرده، بسیار مناسب است همانطور که در واقعیت امر هم در لایههای اجتماعی جامعه ایران میگذرد مخالفت مدنی در اعتراض به تحریمهایی که بهطور طبیعی به ضرورت و لزوم همبستگی ملل در آغاز هزاره سوم لطمات جبرانناپذیری میزند، به شیوههای بایستهای
شکل بگیرد و بدیهی است در این مهم، نخبگان جامعه رسالت و مسوولیتهای بیشتر و موثرتری دارند.
واقعیت آن است که تلاش برای بهوجود آوردن جهانی عاری از فقر و جنگ و توسعه نیافتگی قبل از آنکه محصول اقدامات دولتها بوده باشد، نتیجه کنجکاوی دانشمندان و مصلحان و فیلسوفانی بوده است که مقامات دولتی را هم از بینش و منش دولتمداری بخردانه بهرهمند و اقدامات بعضا نابخردانه آنان را به تعادل و پیشرفت معطوف کردهاند. هر چند ممکن است در جهان معاصر تجلی تفکر نخبگان، حوزههای متفاوتی از تبلور عملی را براي دولتمردان گشوده باشد، لیکن صلح و انصاف و توسعه همواره از تراوشات ذهنی و مکتوبات دانشمندان و دغدغهداران رشد مادی و معنوی بشریت بوده است. بر این اساس اینگونه به نظر میرسد که تحریم اقتصاد و اجتماع ملت ایران از جانب برخی دولتهای مسلح به منطق قدرت نظامی، قبل از آنکه تحریم «کیفیت زندگی ایرانیان» باشد تحریم «اندیشههای مصلحان، سیاستمداران و اقتصاددانان» جهان امروز ما است که از ورود به مجاری صحیح تصمیمگیری در نظامات قدرتمندان حاکم بازمانده است.
تحریمهای ظالمانه و کور که حتی موارد لطیف و انسانی همچون تامين دارو و غذا برای دردمندان را نیز با مشكل مواجه كردهاست، چنانچه در سکوت نخبگان و فعالان در امور انساندوستانه و اقتصاددانان سایر کشورها، همچنان بر روح و جان ایرانیان حافظ استقلال ملی خویش سنگینی کنند، تحقیقا در منزوی کردن اخلاق و آگاهی و توسعه از یک طرف و دموکراسی و عدالت و انصاف از سوی دیگر در کشورهای مفتخر به پیشتازی در این زمینهها هم از حرکت بازنمیایستند. از این روی تبیین آثار تحریمها برای اقشار مختلف اجتماعات «جهان معاصر»، در واقع تلاش برای آگاهانیدن آنان از توهینی است که متوجه خود آنان است و در این راه مجلس شورای اسلامی میتواند از طریق گروههای پارلمانی و دانشمندان کشور و از طریق مراکز علمی و حوزههای علمیه میتوانند از طریق نهادهای دینی و معنوی در سراسر جهان در صف اول این جنبش مدنی ضد تحریم از موقعیت شایستهای برخوردار باشند. این نهادهای معطوف به تودههای مردم باید با شناخت صحیح از طرف مواجهه با خویش، بر این مهم تاکید کنند که تحریم همچنان که مساله ما در ایران است مساله آنان نیز هست منتهی آثار بلندمدت آن، بر آنان سنگینتر است زیرا در
اینجا تحریم، توسعه و منزوی کردن عقبماندگی اقتصادی را نشانهگیری کرده است اما در آنجا تحریم، ارزشهای مدنی مسلمانان و مصادیق حقوق بشری را به آزمون فراخوانده است.
* استاد اقتصاد دانشگاه تهران
دیدگاه تان را بنویسید