مفهوم حزب در جمهوری اسلامی

کد خبر: 287069

زهرا احمدی : در این مدت که قضیه خانم الهه راستگو پیش آمد وعده ی کار او را ستودند واز او دفاع کردند و عده ی هم او را تخریب کردند ، اخراجش کردند و...

سوال این است که تشکیلات یا حزب در نظام جمهوری اسلامی چگونه باید باشد؟ آیا فردی که ازحزب یا تشکیلات وارد مجموعه وقدرتی می شود تماما باید در خدمت آن حزب و تشکیلات باشد ونظرات آنها را تامین کند ؟یا تا جایی نظرش همراه با نظر حزب یا تشکیلات باشد که با حق وحقیقتی که خود تشخیص داده است در تضاد نباشد؟اگر فردی بر مدار حق وحقیقت تشخیصی داد که با نظر حزب یکی نبود چه باید کرد؟اگر فردی نه بر مدار حق بلکه پیرو لابی های مختلف نظرش با نظر حزب یکی نبود چه باید کرد؟

آیا در نظام های حزبی، شایستگی ها و صلاحیت ها فدای تصمیمات سیاسی و تشکیلاتی نمی شود؟ آنهم تشکیلات و گروه هایی که فاقد مرزبندی روشن، فلسفه سیاسی مدون و مواضع مشخص اند و صرفاً بر پایه کلیاتی مبهم و تار مرزبندی شده اند 1

در طرفی هم ما می بینیم که حزب و تشکیلات هزینه های مختلف مادی ومعنوی کرده است که فردی وارد قدرت شود پس انتظار دارد که آن فرد نظر آن حزب وتشکیلات را تامین کند، با این موضوع چه باید کرد ؟

در اینجا به نظر می رسد به اختصار گفتن تفاوت حزب از نظر اسلام و غرب مفید باشد وما را به مقصود نزدیک کند :

حزب در غرب زمانی شکل گرفت که جامعه غرب از یک طرف از سنت گسسته بود واز طرف دیگر مدرنیته نیز به طور کامل شکل نگرفته بود و بدین منظور حزب جهت پر کردن شکاف های اجتماعی ظهور کرد، از طرف دیگر حزب در غرب هدف رسیدن به قدرت وحفظ وگسترش آن را دارد که این هدف ریشه در فلسفه سیاسی معاصر غرب را دارد در مورد تبارشناسی حزب در غرب باید گفت می توان اندیشه های ماکیاولی، هابز ونیچه را برای آن بر شمرد ومکتب اصالت قدرت را مورد توجه قرار داد.

- اگر بخواهیم حزب را با توجه به اسلام واندیشه سیاسی در اسلام مورد بررسی قرار دهیم به این نتیجه می رسیم که اندیشه اسلامی درمقابل با مدرنیته واندیشه غربی دو چارچوب متمایزهستند که زیرساخت ومبانی آن دوتفاوت اساسی دارند و طبعا روبناها ومشتقات سیاسی آن دو نیز متفاوت اند. ازمبانی متمایز آن دو که صرف نظر کنیم ،برخی پیش فرض ها وویژگی های متمایزآن را می توان برشمرد.

الف - حزب در اندیشه غرب هدف کسب،حفظ وگسترش قدرت دارد. این امر در ویژگی های حزب وتعریف آن نیز مورد توجه قرار گرفته است .دراسلام «قدرت»از اصالت برخودار نیست. قدرت از اهداف میانی برای مسلمانان به شمارمی رود که برای دستیابی وحفظ وگسترش آن تلاش فراوانی صورت می گیرد، اما در جهت آرمانها، رشد وتعالی معنوی وحفظ اسلام مورد بهره برداری قرارمی گیرد .

ب- حزب در اندیشه معاصر غربی هیچ محدودیتی به جز منافع ملی را به رسمیت نمی شناسد . اما حزب دراندیشه سیاسی در اسلام سازوکاری در جهت عملیاتی ساختن اصول وقواعد اسلام است. هدف حزب یافتن راهکارهای اجرایی احکام ودستورات اسلامی است وهمواره در چارچوبی که به مثابه خط قرمزفعالیت هایش قلمداد می شود ،فعالیتش را تنظیم می کند. از این رو، حزب مولد راهکارهای اجرایی واندیشه در چارچوب منافع ملی واحکام وقواعد اسلام می باشد.

با تو جه به مطالب گفته شده حزب وتشکیلات باید در نظام اسلامی در خدمت اهداف اسلامی باشد وافراد هم به نظر می رسد باید در راستای حق حرکت کنند و وتاجایی با حزب همراهی کنند که تشخیص داده باشند حزب در مسیر حق حرکت می کند

البته افراد هم باید پیرو لابی ها وگروههای مختلف قدرت وثروت قرار نگیرند وموقعی که خواستار این هستند که بر طبق نظر تشکیلات و حزب عمل نکنند واقعا بر مدار حق باشند نه اینکه پیرو لابی های مختلف.

کسانی که مدعی اند که فرد باید کامل در خدمت اهداف حزب وتشکیلات باشد به نظر می رسد تعریف حزب از منظر غرب را پذیرفته اند وطبق آن عمل می کنند!

در قضایای اخیر هم باید گفت اگر خانم الهه راستگو در مسیر حق حرکت کرده باشد وهمه جوانب را سنجیده باشد ودر جایگاه مدنی وعمومی خود و پس از بررسی کامل برنامه های جناب آقای قالیباف و محسن هاشمی رای خود را بر خلاف رای حزب به اقای قالیباف داده است هیچ خرده ی بر او نیست و اصلاح طلبان و حزب اسلامی کار که این همه هجمه علیه او انجام دادند باید پاسخ دهند طبق کدام معیاراسلامی این کار را کردند ؟!

در اینجا باید گفت این رفتارها از طرف هر گروه که باشد چه اصلاح طلب و چه اصول گرا درست نیست وهر دو گروه باید طبق موازین اسلام حرکت کنند

* دبیر سیاسی سابق دفتر تحکیم وحدت

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت