«دهلیز» خلافعادت سینمای ایران
ترکیبی از کارشناسان حوزههای مختلف جامعهشناسی، روانشناسی، جرمشناسی و حقوقی کنار مسئولینی از سازمان زندانها و همینطور دو منتقد سینمایی با حضور چهار تن از عوامل فیلم؛ نظرات مختلف و متضادی در مورد «دهلیز» ارائه کردند.
«دهلیز» فیلم مهم این روزهای سینمایی ایران، در ادامه مسیر «سینمای اجتماعی نوین»، تصویری تقریباً واقعی و بدون پردازش از اکثریت آدمهای معمولی جامعه ماست. آدمهایی که ادعای قهرمان بودن ندارند، مشکلی برایشان به وجود آمده است و به هر در سالمی میزنند که مشکلشان را حل کنند.«سلامت و امید» مهمترین شاخصههای فیلمی بهنام «دهلیز» است. شاخصههایی که «دهلیز» را دقیقاً روبهروی جریان پرطرفدار سینمای کهنه و سنتی اجتماعی ایران مینشاند. اینجا دیگری خبری از نیشو:کنایههای معمول سینمای اجتماعی ایران به مشکلات شخصی نویسنده و کارگردان، صادر کردن بیانیههای سیاسی، اداهای فرمیک تلخکننده و تلاش پراغراق برای حل همه مسائل اجتماع ایران در 90 دقیقه زمان فیلم نیست. همه چیزهایی که سینمای اجتماعی ایران را بهمدت سه دهه در کما فرو برده برود
نشست پرتعداد خبرگزاری تسنیم با کارشناسان مختلف حوزههای مربوط، احتمالاً ذهنهای خوانندگان نشست را بهجای نامربوطی خواهد کشاند. جایی که ربط و پیوند وثیق سینما و هنر و فرهنگ ایرانی را با محافل آکادمیک به ذهن متبادر می:کند،چیزی که اگر همه ماجراهای دعوت این کارشناسان به نشست تسنیم را بدانید قطعاً به آن سمت متمایل نخواهید شد.
جستوجوی بهشدت سخت ما برای پیدا کردن آدمهای آکادمیکی که یک فیلم سینمایی مطرح ایرانی بهنام «دهلیز» را دیده باشند و حرف بزنند، نتایج مهمتری هم برای ما داشت. بریدن و انقطاع دنیای آکادمیک ایرانی از هنر و فرهنگ معاصر ایرانی نتیجهای جز بیکارکردی بیشتر پژوهشهای آکادمیک اجتماعی و فرهنگی برای جامعه ایرانی نداشته است. همان نتیجهای که سینمای اجتماعی ایران را تا چند سال پیش تنیده در فضای پررخوت دهه چهل و پنجاه سینمای ایران، همچنان نگه داشته بود. ترکیبی از کارشناسان حوزههای مختلف جامعهشناسی، روانشناسی، جرمشناسی و حقوقی کنار مسئولینی از سازمان زندانها و همینطور دو منتقد سینمایی با حضور چهار تن از عوامل فیلم؛ نظرات مختلف و متضادی در مورد «دهلیز» ارائه کردند.
دکتر امانالله قرائی مقدم، استاد جامعه شناسی و تربیتی دانشگاه خوارزمی؛ دکتر بدریالسادات بهرامی، مشاور خانواده و استاد دانشگاه؛ محسن نصیری مدیرعامل انجمن حمایت از زندانیان، مهرداد یکتا، رئیس اداره حمایتهای اجتماعی سازمان زندانها؛ حجتالاسلام جلیل محبی، رئیس مرکز پژوهشهای حقوق مجلس و کارشناس مذهبی؛ سیدناصر هاشمزاده، فیلمنامهنویس و منتقد سینمایی؛ محمدتقی فهیم، منتقد سینمایی؛ سعید طاوسی مسرور،منتقد اجتماعی سینما بههمراه عوامل فیلم «دهلیز»؛ محمود رضوی، تهیهکننده؛ بهروز شعیبی، کارگردان؛ علی اصغری، نویسنده و محمود جعفری، فیلمبردار فیلم مهمان تسنیم در این نشست بودند.
تسنیم:علاقهمند بودیم که بحث در مورد «دهلیز» به بحث انحصاری در مورد قصاص محدود نشود.چون به اعتقاد ما اصلا موضوع فیلم، چیز دیگری است و محدود شدن همه حرفها در مورد فیلم به «قصاص» مسائل دیگر به زعم ما مهمتر فیلم را به حاشیه خواهد برد. اما ظاهرا شرایط سینمای ایران به گونهای شده است که کوچکترین اشارهای در مورد قصاص، فیلم را تبدیل به فیلمی در مورد قصاص خواهد کرد و ظاهرا گریزی از آن هم نیست. آقای محبی از دوستان حقوقدان مجلس هم حضور دارند. برای اینکه حداقل بحث قصاص ابتر نماند؛ادامه بدهیم این بحث را با حرفهای آقای محبی
محبی: خیلی خوشحالم که در این جمع هستم. رشته ی تحصیلی من حقوق کیفری و جرم شناسی است و در دانشگاه، مدرس جرم شناسی هستم.
اعتقاد من این است که این فیلم نسبت به فیلمهای قبلی که در موضوع قتل و قصاص ساخته شده پیشرفت خوبی است. یعنی من فیلمهای قبلی را که در این موضوع دیدهام بدون اظهار نظر دربارهی سازندگان آنها، عموما در راستای همان اتفاق معروفی است که در اول انقلاب؛ درخصوص لایحه ی قصاص افتاد.
«دهلیز» با وجود پیشرفتهایی؛ در همان مسیر فیلمهای ضدقصاص قدم میزند
این درست؛ اما در عین حال معتقدم جریان کلی «دهلیز» با وجود پیشرفتهایی در برخی از موضوعات؛ تقریبا در راستانی همان اتفاقی است که در فیلمهای مشابه افتاده است. هرچند آقای رضوی فرمودند که ما میخواستیم خلاف جهت سینما حرکت کنیم اما فکر میکنم جدا از نیت صحیح آنها؛ «دهلیز» هم در مسیر همین جریان قدم میزد.البته اینجا خیلی نرمتر و احساسیتر و سیاهنمایی هم به آن معنا در آن نیست.اما شما رودخانه پرجوشوخروشی را تصور کنید. در مرکز رودخانه آب به شدت حرکت میکند و جلو میرود، اما در حاشیه آن هم آب نایستاده است؛ حرکت می کند و به جلو می رود ولی با سرعت کمتری. این فیلم هم در حاشیه همان جریان فیلمهای ضدقصاص قدم میزد...
اولین نکته در این مورد این است که همانطور که دوستان گفتند و من هم باید روی آن تاکید کنم؛ معلوم نیست که فیلم موضوعش قصاص است یا قتل؟ آنچه در نزاع دسته جمعی اتفاق می افتد با قتل عمد خیلی متفاوت است.بنده می خواستم این موضوع را با تردید مطرح کنم که جناب رضوی گفتند که قتل شبه عمد بوده و همه میدانیم که قتل شبه عمد قصاص ندارد.در فیلم ما قتل غیرعمد میبینیم و بعد میبینیم که مجازاتش قصاص شده است.
ببینید در منازعه معمولا قتل عمد اتفاق نمیافتد و در قانون هم، داشتن قصد قتل برای قاتل در مجازات قصاص تصریح شده است.این فرد در فیلم شخصیتش به گونه ای است که حتما قصد قتل نداشته و بر اساس اتفاق قتل صورت گرفته، مشتی پرتاب کرده و به نقطه حساسی خورده و طرف هم مرده.
مغالطه «پهلوان پنبه» این بار در دهلیز
من این بحث را مطرح کردم زیرا در همه ی فیلمهایی که این سالها در سینمای ایران در مورد قصاص دیدهام با مغالطه ای به نام «پهلوان پنبه» منطق قصاص را زیر سوال بردهاند.مغالطه پهلون پنبه، یعنی شما یک پهلوان پنبهای و غیرواقعی میسازید و بعد او را شکست میدهید و فکر میکنید یک پهلوان را شکست داده اید و جشن میگیرید.
ما یک موضوعی را در فیلمهایمان مطرح میکنیم که اصلا ربطی به قصاص ندارد و بعد با آن قصاص را زیر سوال میبریم.در عین اینکه هیچ وقت فیلمی نساختیم که مثلا فردی با 50 ضربه چاقو کس دیگری را به قتل برساند و بعد در مورد قصاص او صحبت کنیم و بعد نتیجه بگیریم که آیا باید قصاص کنیم یا نه؟ هیچ وقت در مورد واقعیت قصاص صحبت نمیکنیم.
«زیر تیغ» هم ضدقصاص بود
در همین سریال «زیر تیغ» که یک فضای احساسی در جامعه به وجود آورد هم ماجرا همین بود. در «زیر تیغ» هم قتل حتما شبه عمد بود. هیچ قاضی ای عمد بودن آن قتل را حکم نمی کرد و لذا قاتل آدم خطرناکی نبود که ما به دنبال قصاصش باشیم.ولی وقتی که ما فیلم را می بینیم، همه ی این نوع فیلم ها را که می بینیم؛حس می کنیم که دارد با قصاص مقابله می شود.
داستان «دهلیز» چیست؟ یک انسان شریف و بیآزار به خاطر یک قتل غیرعمد که اصلا حکم قصاص نمیگیرد محکوم به قصاص شده است و در طرفی دیگر یک خانواده بی منطق وجود دارد که گذشت نمیکند و نمیبخشد. این فیلم به راحتی به بیننده می"گوید که قصاص چیز عادلانهای نیست،چون برای یک معلم بسیار شایسته و بااخلاق که به طور اتفاقی زده و یک نفر را کشته مجازات سنگینی بریدهاند، و با این حکم ناعادلانه خانواده اش در حال از هم پاشیدن است، بچهاش به خاطر نبود او شرور است و وقتی او به مرخصی می آید سه روزه همه روابط اجتماعی اش درست می شود.
نتیجه گیری فیلم همان نتیجه گیری است که باقی فیلمهای قصاص در این سالها میکنند. در آخر کار شما به همان نتیجه می رسید.
رضوی: لحن «دهلیز» دقیقا شبیه به لحن آیه قصاص قرآن است
در مورد اینکه دوستان گفتند که فیلم درباره گذشت و توصیه به آن است هم توصیه من به فیلم سازانی که همیشه به دنبال این هستند که مردم در موارد این چنینی گذشت کنند؛این است که چرا آنها به این نکته توجه نمیکنند که خیلی جاها اتفاقا نباید گذشت کرد؛ کما اینکه ابن ملجم را امام حسن (ع) و امام حسین(ع) قصاص کردند و از او گذشت نکردند. البته در قرآن کریم فرمودهاند که اگر قصاص نکنید و عفو کنید کفارهایست برای گناهانتان.اما همیشه و همه جا هم جای گذشت نیست.
رضوی: میخواستم اتفاقا به همین جمله آخر اشاره کنم که خودتان گفتید. لحن فیلم دقیقا به لحن خداوند در قرآن کریم نزدیک است که اگر قصاص نکنید و ببخشید برای شما بهتر است،شما طوری صحبت کردید که انگار قصاص خیلی خوب است و بهتر از گذشت است.
محبی: ببینید فضای فیلم «دهلیز» و همه عناصر سینمایی و محتوایی آن همگی دست به دست هم دادند که قصاص را زیرسوال ببرند. اصلا چرا شما فیلمی در مورد سوژهای نساختید که واقعا در مورد قتل عمد باشد و مجازاتش قصاص باشد؟
رضوی: این پاسخ دارد و پاسخش خیلی طولانی است،اجمالا عرض کنم، شما هر فیلمی بسازید؛ حتی در مورد یک فرد واقعا قاتل، قتل را هم همه ببینند، باز هم به محض اینکه فیلم شروع شود مخاطب سریع با کسی که در انتظار اعدام است همذاتپنداری پیدا میکند و باز هم به هیچ وجه، مخاطب حاضر نیست که او قصاص شود،این هم به قول شما باز علیه قصاص می شود.
محبی: خب شما فیلمساز هستید من که هنرمند نیستم، این دیگر هنر شماست که کاری کنید که نتیجه اینجوری علیه حکم خدا در نیاید. من عرضم این است,شما با آن دغدغه سالمی که دارید یک فیلمی به زعم خودتان سالم میسازید اما نتیجهاش فی الواقع زیر پای قصاص را خالی میکند.چون دقت نمیکنید که قصاص و قتل چه تفاوتی دارد.
رضوی: این فیلم به هیچ وجه علیه قصاص نیست. من اصلا این را نمیپذیرم. فیلم اتفاقا در تایید قصاص است و در آن به صراحت میگوید که قصاص یک حق است.دیگر از این واضحتر «فی القصاص حیاة» را نمیشد در این فیلم گذاشت. همین زنده شدن بچه با آمدن پدر خودش حیات است. بچه ای که در آینده مجرم میشد با حضور پدر مجرم نشد. این برای این فیلم کافی است.
تسنیم: دوستان قبول دارند که بحث ما در مورد محور قصاص در فیلم به شدت دارد وسیع میشود؟ موافقید تلاش دوبارهای داشته باشیم برای رهایی از این و رفتن به سراغ موضوعات دیگر فیلم. اگر موافق باشید خانم دکتر بهرامی کمی در باره فیلم صحبت کنند تا از این فضای جزم و کیفر و قانون و بند فلان کمی رها شویم
بهرامی: اتفاقا نکته من هم همین است. فکر میکنم اگر جلوی در خروجی یک سینمای اکران کننده «دهلیز» بایستیم و از آدمهایی که بیرون میآیند بپرسیم که چی دیدید؟ تنها چیزی که نمی گویند قصاص است. قصه پسری است که پدرش به زندان افتاده و اتفاقا معلم است، و چون معلم است وقتی سه روز میآید خانه، پسرش اینقدر تفاوت میکند. در قصههای شبانه پدرش یاد میگیرد که زندگی به چه شکلیست. در آن سکانس فوتبال یاد میگیرد که علی رغم همه مشکلات میتواند پیروز شودو... . در آن سکانس فوتبال- که واقعا دست آقای شعیبی درد نکند؛ به عنوان یک کارگردان جوان شاهکار کرده است- شما فقط چهره پدر و پسر را میبینید. فقط چهرهها را میبینید و جدالی که میگوید در زندگی بجنگ؛ موانع را از سر راه بردار و پیروز شو.
بهرامی: قصاص بهانه فیلم است/ موضوع «دهلیز» تاثیر تربیتی است
فیلم به بهانه قصاص، موضوع تاثیر تربیتی پدر روی فرزندان را مطرح میکند و چه قدر هم خوب این کار را میکند. خیلی خیلی روانشناسانه. برای همین این فیلم اصلا رده بندی سنی ندارد و همه می توانند آن را ببینند. اگر واقعا موضوع قصاص بود فیلم خشنی میشد و رده بندی سنی داشت و...
اصلا ما یادمان می رود درباره قصاص هم هست، ما زن و شوهر را در خانه فقط در سه سکانس می بینیم. یک سکانس چایی خوردن، یک سکانس سیب پوست کندن و یک سکانس هم که آنها درآشپزخانهاند. ولی همین سه سکانس چه قدر تاثیرگذارند. من به عنوان روانشناس وقتی میبینم واقعا تحسین میکنم.
85 درصد صحنههای «دهلیز» در خانواده است
موضوع واقعا تربیتی و مربوط به خانواده است. 85 درصد صحنه های فیلم درخانواده است. فیلم راجع به یک خانواده سالم صحبت می کند. رابطه ی عاطفی بین اعضای خانواده و قصاص بهانه و حاشیه است. آن حاشیه 15درصدی قصاص را هم بخواهیم نگاه کنیم آنقدر لطیف است که همه میتوانند از آن استفاده کنند.
محبی: نتیجهگیری فیلم؛ با قصاص است، نمیتوان قصاص را از فیلم حذف کرد
محبی: خانم دکتر ما عینک هایمان متفاوت است.ما چیز دیگری در فیلم می بینیم.شما از یک مساله غفلت میکنید. در یک فیلم، مهم نتیجهگیری است. اینکه فیلم چگونه تمام میشود. دهلیز با بحث آن قصاص تمام میشود.کل مساله فیلم قصاص است.
بهرامی: پایان فیلم هم در راستای همین آموزشهای اخلاقی فیلم است. انتهای فیلم، بحث بخشیدن را خیلی خوب آموزش داده است.این فیلم حول محور بخشش است. اما موضوعش قصاص نیست.
شعیبی:وضعیت سینما به گونهای شده است که از طرح یک مساله اجتماعی، به توهین به دین و نظام تعبیر میشود
شعیبی: قبل از اینکه بحث وارد محور دیگری شود، من باید چند نکته را بگویم. واقعیت این است که در سینمای ما اوضاع به گونهای درآمده است که اگر یک معضل اجتماعی به تصویر کشیده شود و بخشی از اجتماع درگیر آن شود، خیال میشود که به نظام و دین ما توهین میشود. یک هجمه ای الان برعلیه سینما راه افتاده که هرکس حرف اجتماعی بزند علیهاش بلند میشوند.
شعیبی: «دهلیز» مجموعهای از گذشتهها و تجربیان مستقیم خود ماست
من حتما باید یک نکته را عرض کنم. ما در این فیلم از گذشتهها و تجربیات خودمان حرف زدهایم. من بچه که بودم در مشهد، یکی از اقواممان، یک دختر 27 ساله، ساعت 5:30 صبح یک روز زمستانی، در حالی که هوا هنوز تاریک بود نزدیک خانهاش با چند ضربه چاقو کشته شد و من آنجا بودم.
وقتی قاتل را گرفتند گفت من از پشت این خانم را شبیه نامادریای که در بچگی مرا اذیت می کرد دیدم. همان لحظه یک حسی به من غلبه کرد و او را کشتم. او هیچ وقت قصاص نشد و آزاد شد.اما من خودم آن صحنه را از نزدیک دیدم و به یادم ماند که برادر آن دخترخانم و مادر و خواهر کوچکش چگونه آمدند و جسد او را از پیاده رو بردند. دختری که بیگناه بود.
من اصلا قبول نمیکنم که خانواده مقتول را در این فیلم بیرحم وغیرمنطقی نشان دادهام. یک جملهای ما از زبان نگار عابدی نقل کردیم که به اعتقاد من خیلی تاثیرگذار از آب درآمد و واضح میکرد که نظر ما در مورد حق خانواده مقتول چیست:" برادر من صبح سلامت از خانه بیرون رفته و دیگر برنگشته. میدانی این یعنی چی؟"
شعیبی: کودکان مهمترین موجودات روی زمیناند/ باز هم در مورد آنها کار خواهم کرد
علاوه بر آن: همانطور که خانم دکتر گفتند؛ اصلا دغدغه ما در این فیلم آموزشی و تربیتی بود. به اعتقاد من کودکان مهم ترین آدم های روی زمیناند. من در تله فیلمها هم راجع به آنها کار کردم و خداراشکر که فیلم اولم برای این موضوع شد.
موضوع فیلم چیزی جز تربیتپذیری نیست. اگر پدری پای اعدام است و فقط یک روز زنده است باید آنروز را پدری کند. آن فرزند باید یک روز لذت داشتن پدر را تجربه کند. اگر فرزندی در خانواده است باید همه چیز برای او چیده و طراحی شود. اگر فقط زن و مرد باهم زندگی کنند یک رابطه دوطرفه در خانواده در جریان است که باید مراقبش باشند؛ اما وقتی فرزندی وارد میشود رابطه چندین طرفه میشود و دیگر به این سادگیها نیست. فرزند قصه ما به لحاظ ظاهری سالم است؛ مادری دارد که برایش اعتمادبهنفس میآورد اما بودن فقط مادر برایش کم است.
شعیبی: ارشاد هم به ما میگفت میخواهید فیلم ضدقصاص بسازید/ قسم میخوردیم که اتفاقا مساله ما دین است
خواهش میکنم به بقیه اساتید حوزه هم بفرمایید که هروقت بحث معضل اجتماعی در سینما شد، آن فیلم مخالف نظام نیست، مسئله ما سینماگران تصحیح جامعه است. آقای محبی شما نکتهای به ما گفتید که خیلی ما را آزرد.گفتید ضد حکم خدا کار کردهاید. ما با ارشاد هم همین مساله را داشتیم. به ما پروانه ساخت نمیداد که شما میخواهید حرف مخالف نظام بزنید و ما قسم میخوردیم که اتفاقا مسئله ما فقط دین است.
محبی: قصاص یک مساله سیاسی است/ نمیشود پشت پرده آن را ندید
محبی: ببینید شما پشت پرده این ماجرا را نمیدانید. زمان انقلاب یک جریان سیاسی توسط حضرت امام بخاطر این موضوع مرتد اعلام شد. یعنی امام گفتند همگی آنها باید کشته شوند چون به آیه ی قرآن گفتند غیرانسانی. البته آدمهایی که این بیانیه را امضا کردند هیچ کدام هم اعدام نشدند و الان حتی استاد دانشگاه تهران هم هستند. اما در هرصورت قصاص الان دیگر یک مساله سیاسی شده است. ضدانقلاب دوباره روی آوردهاند به سوءاستفاده از آن. اینکه ارشاد به شما گفته است که ضدقصاص نسازید دنبالهای دارد.
شعیبی:تحلیلی پشت ماجرا نیست به خاطر اشکال وارد کردن یک گروه خاص به ارشاد، امسال تصمیم گرفتند همه فیلمها خنثی باشد
شعیبی: اصلا اینطوری نیست حاج آقا. اگر شناخت شما را داشتند حتما تحلیل داشتند و ما به این جا نمیرسیدیم. کل مساله ارشاد این بود که جماعتی سال قبل به ارشاد گیر داده بودند که چرا این همه فیلم ضدقصاص ساخته میشود. یک گروهی از مردم که واقعا هنوز نمیدانیم پیرو حقیقت بودهاند یا فقط میخواستند کاسه کوزه بهم بریزند؛ میگفتند تمام فیلم هایی که سال گذشته درباره قصاص ساخته شد ضدنظام است. به همین خاطر سال بعد قرار شد آنقدر فیلمها محدود شود که هیچ مشکل اخلاقی و اجتماعی مطرح نشود تا دیگر به ارشاد گیر ندهند. حاج آقا اگر این شناخت در تمام بخشها بود مسائل اجتماعی ما هم خیلی بهتر و زودتر حل میشد.
محبی: شما ببینید که چرا در سینما ما این اتفاق می افتد؟ سینمای ما در عرض یک سال 4 فیلم ضدقصاص نمایش می دهد. این یعنی اینکه اصلا سینمای ما به این سمت جهت پیدا میکند. این یک مساله طبیعی نیست.
شعیبی: فیلمسازان مساله سیاسی ندارند/ تعبیر رهبر انقلاب در مورد«طلاومس» چهقدر با منتقدان متفاوت بود
شعیبی: حاج آقا شما باید با مسئولین جلسه بگذارید نه با فیلم سازان. فیلم سازان سوال مطرح میکنند. آنها مسئله سیاسی ندارند اگر داشتند خیلی زود مشخص می شد. من در خاطرم هست که در یک فیلم اخلاقی مثل «طلا و مس» هم برچسبهایی مثل ضد روحانیت و ضد سینما و ضد نظام به این فیلم وارد شد. اما آیا تعبیر مقام معظم رهبری هم همین بود؟ مشکل ما این است که تعبیرها در سینمای ایران معمولا جلوتر از حقیقت میرود.
محبی: قبول دارم که تنگ نظری وجود دارد. تنگ نظری هم ناشی از جهل است.امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: مردم؛دشمن آن چیزی هستند که نمیدانند. من حرف شما را کاملاً می پذیرم. خاطرم هست که همین تنگنظریها در مورد فیلم «مارمولک» هم بود.اما الان من به عنوان یک طلبه میگویم که این فیلم با این همه نقد به آن ،بسیار فیلم خوبی بود.این فیلم می گفت که اگر در جامعه روحانیت یک مارمولک وجود داشته باشد کل آن جامعه را خراب می کند. فقط یک ایراد داشت و آن هم اسمش بود.
محبی: سینماگران ما در مساله قصاص؛ بازیچه دست یک جریان سیاسی شدهاند
اما مساله اینجاست که نمیشود یک مساله را بدون ابعاد سیاسی آن طرح کرد. من شما را نمیشناسم اگر جای شما کس دیگری هم بود، من همین حرفها را تکرار میکردم. اگر سازنده فیلم «هیس...» و «زیر تیغ» و فیلمهای دیگری که در مورد قصاص هستند هم اینجا بودند، همین حرف ها را تکرار میکردم.به نظر من یک جریانی وجود دارد که این عزیزان ما را بازیچه میکند. بازیچه یک جریان سیاسی...
من خودم اگر روزی به سراغ این حرفه بروم حتماٌ دو،سه تا فیلم در مورد قصاص می سازم و چهره واقعی آن اتفاق را نشان میدهم. فیلمی میسازم که بگویم که قصاص اتفاقاٌ منطق بسیار قویای دارد و نظریات روز جرم شناسی و عدالت کیفری هم با آن همسو است. واقعا چرا کسی در سینمای ایران فیلمی در این مورد نمیسازد؟
تسنیم: حالا جدای از همه این حرفها فکر میکنیم همهمان حداقل روی این بتوانیم با یکدیگر توافق کنیم که «دهلیز» یک فیلم «سینمایی» است. کمی هم به سینماییها اجازه دهیم که در مورد «دهلیز» گفتگو کنند. آقای هاشمزاده ظاهرا «دهلیز» خیلی پرحرف و حدیث شده است. در عین اینکه فیلم بیادعایی است اما جهتگیریها در مورد آن مختلف و بعضا متضاد شده است.
هاشمزاده: من فکر میکنیم مشکل همه این بحثها این است که ما نمیدانیم از سینما چه انتظاری داریم. اصولا فیلمهای سینمایی برای متخصصین ساخته نمیشود، در این دوباری که من فیلم را دیدم، تقریبا همه تماشاگران از سینما راضی بیرون می آمدند و آرامش داشتند. در بار دوم اصلا حس کردم که فیلم برای بچه ها ساخته شده زیرا الفت بچه ها با فیلم «دهلیز» را دیدم. موضوع خشن است و در مورد قصاص و محیط آن هم زندان است. ولی ما اصلاٌ احساس نمیکنیم که کودک نباید این صحنه ها را ببیند. من به خیلی از خانواده ها هم توصیه کردم که فیلم را به همراه فرزندشان ببینند چون فیلم فضای آرامی دارد.
هاشمزاده: «دهلیز» خلاف عادت سینمایی ماست/ اگر شعیبی کمی آنطرفتر میرفت آفرینهای زیادی میشنید
به آقای رضوی و شعیبی تبریک میگویم. من هم معتقدم که «دهلیز» خلاف عادت سینمایی ماست. یک عادتی درباره مسائل دینی در سینما در این سالها رواج پیدا کرده بود که ما به نوعی متلکگویی درباره مسائل دینی در سینما رسیده بودیم. خیلیها هم در این میان به این نوع مسائل متعرض شده بودند، ولی این فیلم با سلامت و احتیاط کامل از کنار مسائل رد میشود. اگر آقای شعیبی یک کم این طرف و آن طرفتر می رفت و مثلا گاهی هم در فیلم سیاه نمایی میکرد ، آفرین های زیادی میشنید. اما این کار را نکرد و فیلمش را سالم بیرون آورد.این فیلم به خوبی نشان داد که جامعه ما و آدمهایش مریض نیستند. قهرمانش هم یک خانواده سه نفری و علی الخصوص کودک فیلم بود.
ایرادی که دوستان به دهلیز وارد کردند در مورد قصاص به اعتقاد من از یک سوءتفاهم بلند میشود. این که ما دائم بگوییم «دهلیز» هم شبیه به نظرات آنوریهاست. به نظر من آن طرف و آنسویی در سینما وجود ندارد. بلکه یک نوع توهم مضاعفی وجود دارد که با همین حرفها اضافه می شود.اگر ما یک مقدار سالمتر نگاه کنیم ،فیلم سازان ما هم سالمتر به سینما میپردازند.
در مورد فیلمنامه فیلم به لحاظ کلی، فیلمنامه خیلی کلاسیک و خوب نوشته شده است.یعنی شروع خوب، تداوم داستان،تعلیق به جا و بعد گره گشایی لازم انجام شده است و نویسنده کار، فرمول را رعایت کرده است و فیلم به یک نوع ملودرام تأثیرگذار خانوادگی تبدیل شده است،اما من اعتقاد دارم که در مواقعی؛ دیگر آش احساسات خیلی شور شده است به ویژه آنجایی که بچه در آخر فیلم یک بیانیه صادر میکند. به لحاظ حسی ممکن است خانوادهها همه در آن صحنه گریه کرده باشند. اصلا در سالن سینما ما میشد دستمال پخش کرد اما کاملا معلوم بود که شعار است و بچه به یکباره روبروی مادر مقتول قرار میگیرد و مقدمات لازم نیز گفته نشده است و این به لحاظ هنری کار را ضعیف کرده بود.
هاشمزاده: در صحنه آخر فیلم دست کارگردان بیرون آمد/بیانیه کودک در انتهای فیلم کار را ضعیف کرد
بیان هنری این نیست که فقط کار احساس ما را بر انگیزد بلکه بیانی است که تداوم داشته است.علاوه بر اینکه این صحنه آخر کاملا مشخص است که اراده فیلمساز است. درست همانجا ما میفهمیم که کارگردان یا نویسنده حضور پیدا کرد و کودک را به زور بلند کرد و گفت حالا این خطابه را بخوان.
خلاصهاش اینکه؛ فیلم گاهی به طرف سانتی مانتالایسم سینمایی رفته است و یک مقدار هندی بودن قضیه را غلیظ کرده است. البته شاید هم در سینمای ما واقعا لازم است که اشک در بیاورند و این یک سنت شده است.
نکته دیگری که به لحاظ نویسندگی عرض میکنم، این است که اگر شخصیت ما در داستان معلم نبود؛ این جا چه اتفاقی میافتاد؟ شما معلم را انتخاب کردید تا باز از همان اول از احساسات استفاده کنید، شخصیت شما در زندان خوب و قابل دفاع باشد اما اگر این قاتل معلم نبود، از آن حسی که شما میخواهید ایجاد کنید کاسته میشد. این یعنی اینکه فیلم اصطلاحا دوپینگ کرده است. اگر فردی که کشته شده بود معلم بود و فیلم به او میپرداخت و ما شخصیتش را دوست میداشتیم چه اتفاقی میافتاد؟ میتوانستیم همین نتیجه را بگیریم؟
حرفهای زیادی در مورد شخصیت مادر، پدر و پسر داشتم. مخصوصاً شخصیت مادر که به اعتقاد من کاملا بازسازی شده بود. ما اصلا مشکلات حاشیهای کار را نمی بینیم.از آن جنس مشکلاتی که ممکن است زن تنها در یک جامعه با آن رو روبرو باشد را نمیگویم. مشکلات دیگری که میتواند با آن روبرو شود و ما از آنها چشمپوشی کردیم.
اما فیلم صحنههای درخشانی هم دارد. مثلا آن سکانسی که تنها در زندان، منتظر حکم نشسته است،حس تنهایی را به زیبایی به ما القا میکند. صحنه فوتبال، صحنه زیبایی در فیلم است و یا صحنهای که پدر بعد از چندین سال به خانه آمده است اما مادر در خانه نیست باز هم حسی عالی القا میکند. صحنههای خیلی خوبی در این فیلم ساخته شده است و من به همه عوامل تبریک میگویم.
دیدگاه تان را بنویسید