آیا شورای چهارم به سرنوشت شورای اول دچار خواهد شد؟

کد خبر: 282507

نه اصولگرایان و نه اصلاح‌طلبان خود را در پشت درهای بسته تصور نکنند، بلکه متوجه نگاه‌های مردم به اتاق شیشه‌ای آنها بشوند. البته وجود اختلاف‌نظر‌ها و سلایق مختلف نیز به معنای نادیده گرفتن منافع و مطالبات مردم و شهروندان نیست. متاسفانه برخی رسانه‌ها نیز در این مدت به گونه‌ای با مقوله پارلمان شهری پایتخت برخورد کرده‌اند که گویی این پارلمان تنها در نادیده گرفتن منافع شهری و شهروندان استعداد دارد.

آیا شورای چهارم به سرنوشت شورای اول دچار خواهد شد؟
سرویس احتماعی«فردا»: .به زودی با پایان رسمی فعالیت ‌ های شوراهای سوم، چهره ‌ های تازه ‌ ای در این نهاد در شهرهای مختلف کشور بر مسندهای پارلمان ‌ های شهری خواهند نشست. هرچه رابطه دولت و مجلس بر رویکرد ‌ ها و خط ‌ مشی ‌ های دستگاه اجرایی استوار است، در پارلمان شهر این معادله به سمت کفه شورا ‌ ها سنگین ‌ تر است. درواقع د ر نظام ریاستی ایران دولت ‌ ها به دلیل اینکه تحت حاکمیت مجالس مطلق نیستند، می ‌ توانند از ثبات و یکدستی نسبی و کلی برخوردار باشند. در حالی ‌ که مدیریت اجرایی شهر ‌ ها کاملا تحت ‌ تأثیر خواست ‌ ها و جهت ‌ گیری ‌ های شورا ‌ ها قرار دارند. در واقع می ‌ توان گفت در این بخش نظام پارلمانی شهری مثل سایر پارلمان ‌ ها به دلیل اینکه مدیریت اجرایی شهری را به صورت مستقل انتخاب می ‌ کند، بر عرصه مدیریتی سیطره دارد و تعیین ‌ کننده اصلی خط ‌ مشی ‌ ها و شیوه ‌ های مدیریتی کلانشهری می ‌ باشد.

در کنار مزایایی که نظام ‌ های پارلمانی دارند، عدم ثبات و گرفتاری مدیریت شهری در کشاکش و اختلافات جناحی و گروهی از آسیب ‌ هایی است که در کمین هر نهاد پارلمانی وجود دارد. هر ‌ گاه در این نهاد، برتری مطلق جناحی وجود نداشته باشد، احتمال بروز این خطر بیش از پیش می ‌ باشد. اکنون در پایتخت ایران شورای چهارم متشکل از دو جناح اصلاح ‌ طلب و اصولگرایی است که در عدد هیچ ‌ کدام حائز اکثریت مطلق نمی ‌ باشند؛ وضعیتی که در سه ‌ دوره پیشین هرگز رخ نداده بود. نو ‌ بودن چنین واقعه ‌ ای در نظام شورایی و اجرایی کشور، از هم اکنون برخی نگرانی ‌ ها را برانگیخته و در هفته ‌ های اخیر موجب شکل ‌ گیری دیدگاه ‌ های مختلفی شده است. این رویکرد ‌ ها در درون خود بیم و امید به صورت توامان دارند. ریشه نگرانی ‌ ها البته به تجربه دوران مدیریت شورایی در ایران برمی ‌ گردد. در حافظه تاریخی ایرانیان درباره شورا ‌ ها، هم شوق به گسترش و تقویت مدیریت شورایی وجود دارد و هم نگرانی از نبود فرهنگ کار جمعی یا برتری منافع جناحی بر منطق تصمیم ‌ گیری ‌ ها، هشدار ‌ ها و انذارهایی را گوشزد می ‌ کند. این شوق و نگرانی در سه ‌ دوره ‌ ای که شورا ‌ ها، مدیریت شهری را بر عهده داشته ‌ اند، همزمان وجود داشته است. گرایش قوی به تقویت شورا ‌ ها در عین نگرانی از عدم ثبات مدیریت شورایی، با توجه به کارنامه ‌ ای که برخی از شورا ‌ ها از خود بر جای گذاشتند، همچنان روند نوسانی دارد. ارائه برخی الگوهای موفق یا نا ‌ موفق مدیریت شورایی در برخی از کلانشهر ‌ ها یا بعضی دوره ‌ ها مابه ‌ ازاهای این دوگانه ایرانی شورا ‌ هاست. نتیجه این رویکرد دوگانه موجب آن شده که همزمان با آغاز دوره چهارم شورا ‌ ها، کار ‌ شناسان به تحلیل و واکاوی ابعاد مختلف منافع و مضرات پنهان در مدیریت شورایی بپردازند.

در این میان سرنوشت مدیریت شهری پایتخت به این معنا که چه الگویی بر تعامل نهاد شورا و شهرداری حاکم خواهد شد، به دلایلی مثل اثرگذاری شورای تهران بر سایر شهر ‌ ها، وجود تجربه ‌ های تلخ و شیرین از نتیجه تعامل منفی یا مثبت شورا و شهرداری در سه ‌ دوره اخیر و در ‌‌ نهایت اینکه شورای شهر تهران به مثابه مادر همه شوراهای کشوری محسوب می ‌ شود، از اهمیت ویژه ‌ ای برخوردار است؛ به ‌ خصوص اینکه در شورای تهران بیش از هر کلانشهر دیگری اعضای آن عقبه سیاسی و جناحی دارند و حضور آنها به منزله قدرت ‌ گیری اصلاح ‌ طلبان و همچنین به حاشیه رفتن برخی از طیف ‌ های اصولگرا تلقی می ‌ شود. با این فرض است که در رسانه ‌ ها و محافل سیاسی و عمومی پیرامون مدیریت شهری سخن گفته می ‌ شود.

دوگانه شورایی در سه ‌ دوره تجربه پارلمان شهری

ابراز نگرانی ‌ ها و انذار ‌ ها البته محدود به ارائه نقطه ‌ نظرات کار ‌ شناسی نشده است. دراین ‌ باره، ترکیب هیأت ‌ رئیسه شورا و سازوکار انتخاب مدیریت شهری (شهردار پایتخت) در کانون توجهات قرار گرفته است. نگاه ‌ های مختلفی هم وجود دارد که طیفی از خوشبینی تا بدبینی را شامل می ‌ شود. شاید وجود دو کارنامه موفق و نا ‌ موفق از تعامل گذشته نهاد پارلمان شهری و مدیریت اجرایی شهری عامل مهمی در شدت و غلظت این بحث ‌ ها باشد. اساسا دو رویکرد کلی براساس کارنامه قبلی مدیریت شورایی و ترکیب شورای چهارم وجود دارد. شورایی که برخلاف دوره ‌ های گذشته تحت استیلای هیچ ‌ کدام از جناح ‌ های سیاسی نیست. در عین حال توازن نیروی دو جناح اصلاح ‌ طلب و اصولگرا نیز به گونه ‌ ای است که هیچ ‌ کدام قادر به نادیده گرفتن دیگری نیست. شاید بتوان این وضعیت را قدرتمند بودن دو اقلیت محسوب کرد. حال آنکه ترکیب شورای اول کاملا اصلاح ‌ طلبانه، ترکیب شورای دوم کاملا اصولگرایانه، ترکیب شورای سوم هم تحت استیلا و نفوذ طیف ‌ های مختلف اصولگرا بود. اما اکنون در این دوره اصلاح ‌ طلبان اکثریت مطلق را ندارند اما قدرتمند و تعیین ‌ کننده هستند.

از این رو در نگاه تحلیلگران و صاحبنظران دو موضوع را می ‌ توان رصد کرد؛ اول اینکه برخی تصور می ‌ کنند شناسنامه سیاسی و جناحی داشتن اکثریت اعضای شورای چهارم تهران موجب بروز پدیده ‌ ای در رأس مدیریت شهری تهران خواهد شد که تلخکامی شهروندان از تبعات این واقعه فراموش ‌ نشدنی است. این پدیده آشنا ‌‌ همان سیاست ‌ زدگی و حاکمیت ملاک ‌ های جناحی در عرصه ‌ های اجرایی، اجتماعی و شهری می ‌ باشد، زیرا ممکن است وقتی چهره ‌ های سیاسی از سوی مردم انتخاب می ‌ شوند، این چهره ‌ ها پس از روی کار آمدن به جای در نظر گرفتن مطالبات مردم، مطالباتی را پیگیری کنند که منافع شهروندان را تامین نخواهد کرد.

از این منظر مدیریت شهری جایگاهی است که آغشته شدن آن به سیاست موجب غلبه نگاه سیاسی بر مسائل شهری و فاصله ‌ گیری مدیریت شهری از مطالبات غیرسیاسی مردم می ‌ شود. ضمن اینکه تنازع و اختلاف ‌ نظرهای اعضایی که هیچ ‌ کدام از اکثریت مطلق برخوردار نیستند، زمینه ‌ ساز ناکارآمدی و عدم ثبات مدیریت شهری نیز خواهد شد. تحلیل فضای احتمالی حاکم بر مناسبات شهری از این زاویه که در منتهی ‌ الیه بدبینی قرار دارد، چندان هم بیراه نبوده و صرفا بیان یک هشدار انتزاعی نیست. دلیل اصلی این مدعا عملکرد شورای اول شهر است که در ‌‌ نهایت موجب حضور 3شهردار در 4سال و انحلال نهاد شورای تهران شد.

رویکرد دوم که براساس الگوی تعامل شورای سوم و مدیریت شهری شکل گرفته، معتقد به جداسازی عنصر سیاست از چهره این دو نهاد است. به بیان ساده ‌ تر اعضای شورا به جای ملاک ‌ های سیاسی، ملاک ‌ های تخصصی در انتخاب شهرداران و تعیین سازوکار تعامل با نهاد مدیریت شهری در نظر می ‌ گیرند. گرچه نمی ‌ توان هر آنچه در شورای سوم اتفاق افتاد را از منظر خوشبینی تعبیر به شکل ‌ گیری نماد الگوی موفق مدیریت شهری قلمداد کرد، اما حقیقت این است که در این دوره با وجود آنکه ترکیب شورا کاملا یکدست نبود، نمونه ‌ ای از یک نوع تعامل براساس اهداف شهروندان شکل گرفت. حتی اصلاح ‌ طلبان حاضر در این دوره که در اقلیت بودند، مشی همسویی مطلوبی از خود در این راستا نشان دادند و به بیانی می ‌ توان گفت اقلیت نجیبی بودند.

ویژگی اصلی دوره سوم ثبات مدیریتی و ثبات مواضع بود و این دستاورد محصول تعریف منفعت اکثریت اعضا در طول مطالبه شهروندان بود. توسعه حمل ‌ ونقل شهری، گسترش خطوط مترو و زیرساخت ‌ های آن، ارتقای خدمات شهری، تلاش برای گستراندن ضرورت ‌ های سلامت روحی و اجتماعی مردم و فراهم کردن اسباب و ملزومات آن، کاستن از تبعیض رفاهی و شکاف شهری و... نیز نتیجه حاکمیت این الگو بود. حال آنکه در هفته ‌ های اخیر این نگرانی پدید آمده که نشانه ‌ های غلبه منافع سیاسی بر منافع شهروندان در شورای چهارم تهران در حال ظهور است.

ائتلاف جناحی و امید به حاکمیت تدبیر

نگاهی به منطق بحث ‌ ها و نقطه نظراتی که از سوی حامیان دو دیدگاه فوق ارائه می ‌ شود، نشان می ‌ دهد که هر دوگروه براساس وقایع گذشته تحلیل می ‌ کنند و خوشبینی یا بدبینی ‌ شان را از دوران گذشته به عاریت گرفته ‌ اند. اما هما ‌ ن ‌ طور که در این مقاله اشاره شد، ترکیب شورای چهارم پایتخت پدیده ‌ ای نوظهور در تجربه نظام پارلمانی شهری ایران است. این پدیده موجب وقوع سیستم مدیریت ائتلافی خواهد شد. با توجه به اینکه 3گروه اصلاح ‌ طلب، اصولگرا و تعدادی اندک هم مستقل وجود دارند، 3سناریوی ائتلافی ممکن است رخ دهد. اول اینکه اصلاح ‌ طلبان و اصولگرایان با همراهی یا بدون همراهی 3 الی 4عضو مستقل، یک چارچوب ائتلافی را بر مبنای تقسیم جایگاه ‌ های مدیریت شهری اعم از ریاست شورا تا شهرداری تهران تشکل بخشند.

سناریوی دوم آنکه اصلاح ‌ طلبان و نیروهای مستقل از طریق ائتلاف اکثریت را به دست آورند و سایر امورات مدیریت شورایی و شهری را بر پایه این ائتلاف پیش ببرند. سناریوی سوم ممکن است با ائتلاف اصولگرایان و مستقل ‌ ها شکل بگیرد. جدا از سناریوی اول، سناریوهای دوم و سوم شکننده خواهد بود زیرا اقلیت قدرتمندی در مقابل آنها قرار خواهد گرفت. با این ‌ حال این سناریو ‌ ها نشان ‌ دهنده آن است که امکان ‌ های بهتری برای تعامل بر فراز پارلمان شهری وجود دارد که درک آن نیازمند درنظر گرفتن افق ‌ های تازه ‌ تری است. به این معنا که می ‌ توان ترکیب شورای چهارم را از منظر ظهور الگوی تازه ‌ ای از تعامل دو نهاد شهری به فال نیک گرفت. الگویی که حاصل ائتلاف قدرتمندی برای پیشبرد امور شهری بشود. هرچند در همین نگاه هم نوعی خوشبینی وجود دارد و از هم اکنون نمی ‌ توان با قاطعیت به سرنوشت شورای چهارم و نوع تعامل جناح ‌ های درونی آن اشاره کرد اما به نظر می ‌ رسد مخرج مشترک تجربیات گذشته عرصه مدیریت شورایی، حاکمیت فضای اعتدالی ناشی از حماسه سیاسی مردم ایران در انتخابات اخیر، تجربه ارزشمند جناح ‌ های سیاسی کشور از تندروی ‌ ها و سیاسی ‌ کاری ‌ ها و ارزش ‌ گذاری مردم به کارنامه شورا ‌ ها و مدیران شهری، مجالی به فضاسازی ‌ های تصنعی ندهد، نه اصولگرایان و نه اصلاح ‌ طلبان خود را در پشت درهای بسته تصور نکنند، بلکه متوجه نگاه ‌ های مردم به اتاق شیشه ‌ ای آنها بشوند. البته وجود اختلاف ‌ نظر ‌ ها و سلایق مختلف نیز به معنای نادیده گرفتن منافع و مطالبات مردم و شهروندان نیست. متاسفانه برخی رسانه ‌ ها نیز در این مدت به گونه ‌ ای با مقوله پارلمان شهری پایتخت برخورد کرده ‌ اند که گویی این پارلمان تنها در نادیده گرفتن منافع شهری و شهروندان استعداد دارد. حال آنکه در هر 3دوره گذشته به تناسب کم ‌ وبیش دستاوردهای مهمی وجود دارد که نمی ‌ توان از آن چشم پوشید.

با توجه به سناریوهایی که طرح شد و شرح آنها رفت، به نظر می ‌ رسد در شورای چهارم اقبالی به ظهور دوباره الگوی شورای اول و غلبه فضای سیاست بر فضای تدبیر و کارآمدی وجود ندارد و هشدارهایی که این روز ‌ ها نسبت به آن سر داده می ‌ شود، به زودی در سایه تعامل مثبت دو جناح اکثریت شورا رنگ خواهد باخت.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد