ذکری برای کسب نعمت‌های دنیوی و اخروی

کد خبر: 277455

مدیر مدرسه علمیه امام مهدی(عج) گفت: هرکس می‌خواهد از نعمات پروردگار عالم -چه نعمات ظاهری دنیا، چه نعمات باطنی- استفاده کند، اگر به حروف ابجدیه‌اش، روزی 141 مرتبه «یا منان» بگوید نعم ظاهری دنیوی و اخروی به او داده می‌شود.

فارس: آیت‌الله روح‌الله قرهی مدیر مدرسه علمیه امام مهدی(عج) حکیمیه تهران در ایام ماه مبرک رمضان به شرح دعای ابوحمزه ثمالی می‌پردازد که بخش نوزدهم آن در ادامه می‌آید: منت خدا، لطف اوست! پروردگار عالم منت نمی‌گذارد، از این روبعضی بیان کردند: منان بودن به معنی منت نیست؛ یعنی لطف است و کرم. گرچه ما عرض کردیم: شاید منان به این معنا باشد که ما منت می‌کشیم و باید اصل را همین قرار دهیم، اما برای این که نظرات دیگران را هم بیان کنیم و یک تحلیلی هم راجع به آن نظرات داشته باشیم، بد نیست نکاتی را عرض کنیم. در قرآن کریم و مجید الهی هم بحث منت آمده، به عنوان مثال آیه یازدهم سوره ابراهیم و آیات قبل و بعد آن را مطالعه بفرمایید، بسیار عالی است و یک نکته‌ای دارد. می‌فرماید: « وَ لکِنَ اللَهَ یَمُنُ عَلى‏ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ ». این نکته، نکته عجیبی است. یک عده بیان کردند: این که خدای متعال فرموده به هرکس بخواهد، بسیار عطا می‌کند و خداوند منان است؛ یعنی عطای بسیار می‌کند. بعد گفتند: منت گذاشتن از ناحیه انسان از رذائل است و یکی از رذائل اخلاقی همین است که کسی اگر چیزی را به کسی منت بگذارد و بگوید: من بودم که آن روز تو را کمک کردم، اگر من نبودم تو از بین می‌رفتی و ... . اما بیان کردند: منت گذاشتن از ناحیه خداوند به انسان، لطف است، مثل کبریایی حضرت حق. ذوالجلال و الاکرام، متکبر است، اما تکبر به واسطه همین کبریایی اوست، «الله اکبر حتی ما یوصف»، حتی وصفش هم نمی‌شود کرد، اکبر است، طبعاً صفاتش را هم نمی‌شود وصف کرد. آنچه که اولیاء خدا بیان کردند، این است که اگر پروردگار عالم منت بگذارد، حقش است، اما باز هم منت نمی‌گذارد. ذکری برای کسب نعمات دنیوی و اخروی از این رو بد نیست یک نکته‌ای را هم عرض کنم: هرکس می‌خواهد از نعمات پروردگار عالم، چه نعمات ظاهری دنیا، چه نعمات باطنی استفاده کند، اگر به حروف ابجدیه‌اش، روزی 141 مرتبه «یامنان» بگوید، اثرگذار است. گفتن این ذکر منعی هم ندارد و همه اجازه دارند که بیان کنند. منتها ابوالعرفا بیان فرمودند: یک شرطی هم دارد و آن این که طهارت اولیه باید در انسان حاصل شود و إلا فقط قسم اولش، یعنی نعم ظاهری، شاید برای انسان میسور شود، آن هم شاید! طهارت اولیه هم یعنی انسان از گناه دور شود. وقتی انسان از گناه دور شود، طهارت اولیه حاصل می‌شود و بعد به اوج می‌رسد. یعنی آنچه را که می‌دانی گناه است، انجام نده. خوب یک موقع انسان نمی‌داند، یک بحث دیگر است. گرچه این هم که فرمودند: «قف عند الشبهه»، معنایش همین است که اگر نمی‌دانی گناه است یا نیست، باز هم توقف کن. اما خیلی چیزها را که می‌دانی، گناه است، حتماً ترک کن. مثلاً چشم‌چرانی را می‌دانیم گناه است، خوب گناه نکنیم. یا لقمه حرام خوردن را می‌دانیم گناه است، خوب نخوریم. یا حرف رکیک و زشت زدن و فحش دادن را می‌دانیم گناه است، خوب نگوییم. یا رفتن در بعضی از مجالس لهو و لعب را می‌دانیم گناه است، خوب نرویم و ... . اگرچه برای بعضی‌ها گناه همین‌ها است، اما برای بعضی‌ها هم تشبه به لباس دیگران، گناه است. یعنی اگر شخصی بداند که مثلاً به نیروی حزب اللهی متدین و مؤمن، معروف است، اما یک لباس‌هایی بپوشد که جلف باشد، خوب این برایش گناه است. یا مثلاً راجع به کسی که در سن بالا است روایت داریم که اگر لباسی را بپوشد که این لباس خیلی جوان‌نما باشد، گناه است. مثلاً شلوار لی پوشیدن - البته نمی‌خواهم بگویم که کلاً این لباس برای جوانان هم درست است، یا درست نیست، فقط از باب تمثیل عرض می‌کنم - برای کسی که در سن پنجاه، شصت سالگی است، قبیح است. «کل ما قبیح عند الناس حرام عند الاولیاء» هر چه هم که در نظر مردم زشت و قبیح باشد، اولیاء خدا برای خودشان حرام می‌دانند. از این رو این گناهان، طهارت اولیه نمی‌آورد. طهارت اولیه دوری از گناه است که در آن صورت، اگر کسی 141 مرتبه «یا منان» بگوید، فرمودند: هم نعم ظاهری دنیوی و هم اخروی یعنی نعم باطنی به او داده می‌شود. منتها شرطش را هم عرض کردم که طهارت اولیه است؛ یعنی حداقل آن گناهانی را که می‌دانیم، گناه است، انجام ندهیم. آن‌وقت اگر 141 مرتبه «یا منان» بگوییم، نعمت‌های ظاهری و نعمت‌های باطنی به ما مرحمت می‌شود. کسی که بابت کار خوب خود، منت بگذارد؛ پست و لئیم است! پس معلوم است منان بودن پروردگارعالم این نیست که بخواهد به تعبیری منت بگذارد، چون اگر منت گذاشتن از صفات زشت است، ولو او پروردگارعالم هم باشد، منت نمی‌گذارد و این‌طور نیست که بگوید: من پروردگارعالم هستم، به شما ربطی ندارد و می‌خواهم منت بگذارم. وجود مقدس حضرت صادق القول و الفعل، امام جعفر صادق(ع) فرمودند: پیامبر عظیم الشأن، خاتم رسل، محمد مصطفی(ص) فرمودند: برای پروردگارعالم، نود و نه اسم کلی است (خداوند اسامی زیادی دارد، ما در همین دعای جوشن کبیر که می‌خوانیم، بیش از هزار اسم برای خدا بیان می‌کنیم. اما منظور از این اسامی کلی؛ اسم‌های اصلی است) و یکی از آن نود و نه اسم، منان است. یعنی منان، از اسماء کلی پروردگارعالم است. او منان است، اما به ما بیان می‌کنند که منت نگذارید؛ یعنی پروردگار عالم دارد منت می‌گذارد؟! در حالی که این قدر سفارش هست که می‌گویند: از زمان نوح نبی این ورد زبان شد که گفتند: «اذا صنعتم صنیعه فانسوها». می‌گویند: آن‌هایی هم که کرم و بخشش داشتند، خودشان برای خودشان همیشه این را می‌گفتند. به حاتم طایی می‌گفتند: آقا! شما خیلی کریم هستید. می‌گفت: نمی‌فهمم شما چه می‌گویید. می‌گفتند: چطور؟ می‌گفت: من که چیزی متوجه نیستم، اما اگر این هم راست بگویید، «اذا صنعتم صنیعه فانسوها» هرگاه کار خوبی درباره کسی انجام می‌دهید، فراموش کنید. طوری شده که شعرا در شعرها هم این را بیان کردند. یک شاعر عرب زبان است که شعرهای بسیار عالی دارد و به او حُلَفی می‌گویند. او این‌طور بیان می‌کند: «ان امرء اسدى الی صنیعة و ذکرنیها مرة للئیم» اگر کسی کار نیکی را در حق من کند و ولو یک بار بیان کند، من او را لئیم یعنی پست می‌دانم؛ یعنی کسی که منت بگذارد برای کاری که برای دیگران کرده، پست است، آن کار نیک یک توفیق مِن ناحیه الله تبارک و تعالی بوده که از دست من و شما برآمده است. نعمت دادن خدا، برای فیض رساندن به بنده است! من ولی خدایی را می‌شناختم که وضع مالی ایشان خوب بود، ولی یک جایی وضع مالی‌اش بد شد و هیچ کسی هم نمی‌دانست. یک کسی از نزدیکانش آمد و چیزی از او طلب کرد. به او گفت: إن‌شاءالله فردا می‌دهم. فردا به همسرش گفته بود: می‌خواهم فرش را ببرم عوض کنم. گفته بود: خوب است، این فرش، خیلی عالی است. گفته بود: نه، این را که دیگر ده، پانزده سال است داریم و ...، خلاصه به این بهانه فرش را جمع کرد و برد به فرش‌شویی داد و گفت: این را بشویید. بعد گفته بود: آقا! طوری هم بشویید که این حالت جلا بگیرد و پرزش هم بالا بیاید. بعد با آن بنده خدا تماس گرفته بود و به او گفته بود: من از بین آن چیزهایی که می‌خواستی، فعلاً یک فرش برایت فرستادم. حالا خانم او منتظر بود که همسرش فرش دیگری بیاورد. او هم بالاخره یک طوری رفت و با قرض و قوله یک فرش پست‌تری گرفت و آورد انداخت که به تعبیری صدای خانم بخوابد. خانمش دید همین آقای داماد رفته بود، دیده بود ! فرش خودش آن‌جاست. معمولاً می‌گویند: مال انسان، انسان را صدا می‌زند، به خصوص خانم‌ها دیگر! هیچی نگفته بود، منزل آمده بود، به ایشان گفته بود: فرش ما را که بردی به این‌ها دادی؟! گفته بود: هیس! اگر یک بار دیگر بگویی، راضی نیستم، گفت: نه! من چیزی نمی‌خواهم بگویم، اما خوب چرا؟! نمی‌شود بیان کرد. بعد جمله‌ای را بیان کرده بودند، گفته بودند: اگر پروردگار عالم، امروز یک نعمت بزرگی را قلمبه در دامن ما انداخت (به تعبیر عامیانه با همسرش صحبت کرده بود)، ما باید از آن بهره‌برداری کنیم؛ چون این را فرستاده که من به فیض برسم. اولیای خدا این‌گونه هستند، منت که نمی‌گذارند هیچ، تازه می‌گویند: این نعمت مِن ناحیة الله تبارک و تعالی است. خدا یک نعمت بزرگی را قلمبه در دامن من انداخته که من فیض برسم و بهره ببرم. آن‌وقت این‌ها بیایند منت بگذارند که مثلاً من فلان موقع، فلان ساعت، فلان جا، چنین کار خیری انجام دادم؟!! ابداً. خدا با چه کسی صحبت نمی‌کند، به او نگاه نمی‌کند و او را پاک نمی‌کند؟ پیغمبر اکرم (ص) فرمود: «المنان‏ بما یعطی‏ لا یکلمه اللَه و لا ینظر إلیه، و لا یزکیه، و له عذاب الیم» الله اکبر! این روایت، عجیب است. کسی که به چیزی که بخشش می‌کند، منت بگذارد، خدا دیگر با او سخن نمی‌گوید، خدا دیگر هیچ موقع نگاه به او نمی‌کند و خدا هیچ موقع او از گناه، پاک نمی‌سازد - ببینید علت این که ما توفیق پیدا می‌کنیم شب قدر را ببینیم، برای همین است؛ یعنی خدا می‌خواهد گناهانمان را ببخشد و خودش می‌خواهد ما را تزکیه کند - و خدا برایش یک عذاب دردناک هم قرار می‌دهد. خدا خیلی بدش می‌آید، می‌فرماید: خوب نمی‌دادی، چرا حالا منت می‌گذاری؟! عطا کردی، باید منت بگذاری؟! می‌دانی این منت گذاشتن چقدر برای آن کسی که چیزی را از من و تو گرفته، دردناک است؟! آن طرف مقابل می‌خواهد زمین دهان باز کند و داخلش برود، می‌گوید: ای کاش از آن نامرد چیزی را نمی‌گرفتم که امروز بخواهم زیر بار منتش باشم. برای همین پیامبر فرمود: «المنان‏ بما یعطی‏ لا یکلمه اللَه و لا ینظر إلیه، و لا یزکیه، و له عذاب الیم» الله اکبر! اگر کسی بخواهد منت بگذارد، خدا به او نظر نمی‌کند! خدا منت می‌گذارد و ما منت می‌کشیم؟! یا در یک روایت دیگری بیان می‌فرمایند که هر کسی را به یک مؤمن نیکی کند، بعد با یک سخنی او را آزار بدهد و منت بگذارد که من این کار را کردم، خدا کارش را باطل می‌کند. در قرآن هم آمده: «یا أَیُهَا الَذینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِ وَ الْأَذى ». حالا این‌ها را داریم عرض می‌کنیم، برای این است که ما در این فراز از دعا داریم می‌خوانیم: «وَ لَیْسَ مِنْ صِفَاتک یَا سَیِدِی أَنْ تَأْمُرَ بِالسُؤَالِ «وَ تَمْنَعَ الْعَطِیَة وَ أَنْتَ الْمَنَانُ بِالْعَطِیَاتِ عَلَى أَهْلِ مَمْلَکَتِک‏»، اگر منت، بد است، اگر خودش هم فرمود: « لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِ وَ الْأَذى »، می‌شود که خود پروردگار عالم منت بگذارد؟! دو حالت دارد، بعضی بیان کردند که مِن ناحیه الله عیبی ندارد، چون پروردگار عالم با انسان فرق می‌کند، منت در مورد انسان با انسان نباید باشد و تمثیلی که زدند، گفته‌اند: ذوالجلال و الاکرام در مقام کبریایی است و تکبر متعلق به ذات احدیت است، دیگران نباید تکبر داشته باشند. الله اکبر، از همه جهات است و تکبر متعلق به اوست. یک مطلبی هم ما عرض کردیم که منان به معنی منت گذاشتن مِن ناحیه الله نیست. منان به این معناست که ما منت می‌کشیم. همان-طور که عرض کردم حضرت ثامن‌الحجج، آقا علی‌بن موسی‌الرضا(ع) بیان فرمودند: «من لم یشکر المنعم من المخلوقین لم یشکر الله عزوجل» هرکسی تشکِر نکند از آن کسی که به او نعمتی را داده است، حتی از پروردگار عالم هم تشکر نکرده است. از این رو درست است که او منت نمی‌گذارد، اما ما باید‌ تشکر کنیم. پروردگار عالم حتی برای مخلوقین این را بیان می‌کند که «من لم یشکر المنعم من المخلوقین »، هرکسی که به شما نعمتی را داد، اگر کسی از او تشکر نکند، «لم یشکر الله عزوجل»، از خدا هم تشکر نکرده است. یعنی بنا نیست که ما بگوییم وظیفه‌اش است، پولدار بود، خرجمان کرد، حالا مگر چی شد؟ خیر، درست نیست که کسی این حرف را بزند. باید تشکر کنیم، ادب اقتضا می‌کند که ما تشکر کنیم و بگوییم: آقا! محبت کردی، بزرگواری کردی، ممنون، خدا به برکاتت بیفزاید. نباید انسان بگوید: حالا مگر چه کار کرده؟ او که برایش چیزی نیست، این خرج‌هایی که کرد، مثلاً فقط پول تو جیبی آقازاده‌اش هست؛ این حرف‌ها چیست؟! ما باید تشکر کنیم. اگر تشکر نکنیم، اشتباه کردیم. «من لم یشکر المنعم من المخلوقین لم یشکر الله عزوجل»، می‌فرماید کأنه از پروردگار عالم تشکر نکرده، پس باید تشکر کرد. ما هم از پروردگار عالم باید تشکر کنیم. پس «وَ أَنْتَ الْمَنَانُ بِالْعَطِیَاتِ ‏» دو وجه است؛ یکی این که بعضی می‌گویند: خدا منت نمی‌گذارد و دیگر این که بعضی می‌گویند: عیبی ندارد، خدا منت می‌گذارد، پروردگار عالم با ما فرق می‌کند. پس پروردگاری که می‌فرماید: «لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِ وَ الْأَذى »، یا پیامبری که آن حدیث کوبنده را فرموده که اگر کسی چیزی را به کسی داد و منت گذاشت، خدا دیگر با او حرف نمی‌زند، تزکیه‌اش نمی‌کند و تازه به عذاب دردناک هم دچار می‌شود. دلیلش چیست؟ عرض کردم، اگر ما بعد از این که چیزی را به کسی دادیم، منت بگذاریم، اول این که دلش می‌شکند و بعد هم می‌نشیند بارها به خودش لعن و نفرین می‌کند و می‌گوید: ای کاش از تو نمی‌گرفتم که بخواهی منت بگذاری. پس منت گذاشتن، خیلی بد است. در سوره بقره، آیه 262 پروردگار عالم می‌فرماید: »الَذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فی‏ سَبیلِ اللَهِ ثُمَ لا یُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًا وَ لا أَذىً لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ» ‏ آن‌ها که در راه پروردگار عالم انفاق می‌کنند و به دنبال آن اذیت نمی‌کنند و منت نمی‌گذارند، معلوم است که خدا اجر و پاداش به آن‌ها می‌دهد. آن ولی خدایی که مثال زدم، می‌گوید: وقتی نعمتی قلمبه در دامن ما افتاده، لطف و رحمت خدا بوده و این نعمت خداست که من دارم به دیگری کمک می‌کنم. این دید کجا و آن دیدی که منت می‌گذارد، کجا؟! خیلی فرق می‌کند. پس اگر منت، بد است، اگر خود خدا هم در قرآن می‌فرماید و پیامبر عظیم‌الشأن هم این‌طور بیان می‌فرماید، پس چرا در همین فراز شما دارید می‌گویید: «و انت المنان بالعطیات»؟ خود قرآن می‌فرماید که بعضی آمدند به تو منت گذاشتند که مثلاً ما اسلام آوردیم، اگر ما نبودیم، اگر ما دور تو را نمی‌گرفتیم، کار تو پیش نمی‌رفت، ما آمدیم که تو را کمک و یاری کردیم و ... . در سوره حجرات آیه 17 بخوانید، ببینید چه می‌فرمایند، «یَمُنُونَ عَلَیْکَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لا تَمُنُوا عَلَیَ إِسْلامَکُمْ بَلِ اللَهُ یَمُنُ عَلَیْکُمْ أَنْ هَداکُمْ لِلْإِیمانِ‏» حبیب من! پیغمبر من! بر تو منت می‌گذارند که بدون جنگ اسلام آوردند. بگو: اسلام خودتان را به رخ ما نکشید، بلکه خداست که شما را به ایمان هدایت کرد. یعنی تصور نکن من حالا مسلمان شدم، منتی است، من اگر نمی‌آمدم، نمی‌شد و .... بلکه لطف خدا شامل حال تو شده است. چقدر انسان باید پست باشد که بگوید اگر بنده نبودم، این‌طوری نمی‌شد. اصلاً تو کیلو چند می‌ارزی که این حرف‌ها را می‌زنی؟! پروردگار عالم منت بر تو گذاشته، لطف و محبت و بزرگواری کرده، تو را در این وادی آورده است. حالا من منت بگذارم که اگر من نبودم، چنین و چنان می‌شد؟! یا این که استغفرالله، نعوذبالله، نستجیربالله؛ پناه به ذات احدیت، بگویم: من هستم که دارم هدایت می‌کنم؟!! آیت‌الله خوشوقت در مورد هدایت جوانان توسط خودشان چه گفتند؟ یک جمله‌ای بگویم که خیلی جالب است. به آیت‌الله خوشوقت، آن مرد الهی گفتند: آقا! شما خیلی موفق هستید. دائم جوان‌ها دور شما هستند و باعث هدایت این جوان‌ها هستید. ایشان جمله خیلی قشنگی فرمودند، فرمودند: من خدا را شاکرم که تا به این‌جا، خدا به واسطه جوان‌ها، مرا از صراط مستقیم و هدایت دور نکرده است. چون جوان‌ها دور من جمع شدند، من دیدم این جوان‌ها چقدر در صراط مستقیم هستند و آن‌ها من را از این صراط مستقیم دور نکردند. من از خدای متعال تشکر می‌کنم و ممنون هستم که من را از این صراط مستقیم دور نکرده است. جوان‌ها که آمدند تازه صراط را هم دیدم. ولی‌خدا منت نمی‌گذارد. شما به پیامبر می‌گویید: ما اسلام آوردیم، یعنی ببین اگر ما نبودیم، یاری نمی‌کردیم، تو نمی‌توانستی مردم را هدایت کنی. این چه حرفی است؟! شما باید منت بکشید که اسلام آوردید. حالا این منت یعنی چه، اگر منت بد است، خود آن‌ها منت گذاشتند، پس این منت یعنی چه و چرا این‌جا باز عنوان منت را می‌آورد؛ حالا این‌ها نکاتی دارد که عرض می‌کنم. بعضی از بزرگان نکاتی دارند، من آن‌ها را عرض می‌کنم و بعد نهایتاً می‌رویم به همان چیزی که خودمان جلسه گذشته گفتیم. فعلاً دارم جورچین را عرض می‌کنم. در این جلسه به این خاطر که آن چیزی که ما در مورد «وَ أَنْتَ الْمَنَانُ» عرض کردیم که ما منت می‌کشیم؛ به صورت ظاهر با معنی ظاهری «وَ أَنْتَ الْمَنَانُ» نمی‌خورد، برای همین این را یک مقدار توضیح دادیم. إن‌شاءالله ادامه مطالب برای جلسات بعد بماند. پس این اولین سؤال بود که اگر منت بد است، پس چرا این‌جا «وَ أَنْتَ الْمَنَانُ» است. بحث دیگر باز دو مرتبه همین آیه شریفه است که عرض کردم بعضی می‌گویند: منت از ناحیه الله اشکالی ندارد. ما باز هم یک اعتراض داریم. مگر نمی‌گویید: منت بین مردم اشکال دارد، اعتراض ما این است که در سوره محمد(ص)، آیه 4 به نوعی صحبت می‌شود که باز عنوان منت است. آن هم منت از ناحیه خلق به خلق. «فَإِمَا مَنًا بَعْدُ وَ اما فِداءً» هدیه بدهند که مثلاً این‌ها آزاد بشوند، این خودش عنوان منت است. «یابن الطلقا» که بیان می‌شود همین است. این منت گذاشتن چیست، مگر این منت گذاشتن، بد نیست، مِن ناحیه المخلوق برای دیگری این بد است، پس چطور بیان می‌شود؟ این را چه جوابی دارید بدهید؟ این آیات را هم که خواندید، روایت را هم که خواندید، پیامبر هم که بیان فرمود که خدا اصلا به کسی که منت بگذارد، دیگر نگاهش نمی‌کند و با اوحرف نمی‌زند و قهری هم می‌کند که عذابش، دردناک می‌شود. حالا جواب چیست؟ إن‌شاءالله بماند برای جلسه بعد که به فضل الهی عرض کنیم موضوع چیست و دارند چه چیزی را مطرح می‌کند. «وَ أَنْتَ الْمَنَانُ بِالْعَطِیَاتِ عَلَى أَهْلِ مَمْلَکَتِکَ» إن‌شاءالله عرض کنیم. خدایا! شب‌ها، شب‌های عجیبی است. لحظات، لحظات عجیبی است. خدایا! تو منت نمی‌گذاری، ما منت‌کش هستیم. آقاجانمان؛ حضرت حجت منت نمی‌گذارد. ما منت‌کش هستیم. خدایا! در این شب‌های عجیب، عنایت آقاجانمان را به ما لحظه به لحظه افزون و با عنایت ویژه قرار بده.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت