عاقبت افراطیون؛ جفا به رهبری

کد خبر: 277149
رضا صیادی: باید حدس می‌زدیم؛ پیش‌تر از اینها هم قابل پیش‌بینی بود. باید فکرش را می‌کردیم آنهایی که روحیه انقلابی را فقط در منش افراطی خود منحصر می‌کنند، در نهایت برای اثبات رفتارشان حتی گفتمان رهبر عزیز انقلاب را هم نادیده گرفتند. همان روزی که رهبر معظم انقلاب از حوادث قم و مرقد امام راحل با صراحت انتقاد کردند، منتظر بودیم تا رگ ولایتمداری دوستان بجنبد و با صراحت اظهار پشیمانی کنند و شجاعت را در عذرخواهی ببینند، نه در فرافکنی و توپ را در زمین دیگری انداختن، اما زهی خیال باطل! مدت‌ها از آن واقعه گذشت تا زمان انتخابات رسید. در صف‌کشی‌های سیاسی همه ریش سفیدان و بزرگان انقلاب از ضرورت وحدت سخن گفتند و دوستان انگشت در گوش فرو بردند و بر طبل «تکلیف» کوبیدند، نظریه «اصلح غیر مقبول» سر دادند، هر چه دلسوزان گفتند که اصلاح‌طلبان با یک پرچمدار به میدان آمدند و در یک قدمی پیروزی‌اند، از تکلیف گفتند و نتیجه را به خدا واگذار کردند. اصلا معادله پیچیده‌ای نبود، اما با دو مبنای مختلف محاسبه شد و دو نتیجه جداگانه به دست آمد. گروهی شرایط را بررسی کردند و تکلیف را در وحدت دیدند، گروهی دیگر هم بر انجام تکلیفشان اصرار کردند و طبق همان تکلیف که اساسا نگاهی به نتیجه نداشت کار خودشان را کردند و پس از آنکه همان نتیجه قابل پیش‌بینی محقق شد، با افتخار گفتند که ما به تکلیفمان عمل کردیم و سربلندیم. تا اینجای کار اساسا مشکلی در کار نیست. به هر حال دو نگاه مختلف، با دو مبنا وجود داشت و هر گروه دلایلی برای خودشان داشتند. چنین اختلافاتی هرگز حل نمی‌شود، مگر آنکه هر دو گروه به یک «فصل‌الخطاب» اعتقاد داشته باشند و حرف آخر را سمعا و طاعتا بپذیرند. تصور ما این بود که این دو طرز تفکر -که هر دو اصولگرا محسوب می‌شوند- به این فصل‌الخطاب «ایمان» دارند و اگر ولی‌‌فقیه‌شان لب تر کند، با جان و دل بپذیرند و خوشحال شوند از آنکه چراغ راه را از «ره‌بر» گرفته‌اند. حالا- مدتی پس از انتخابات- رهبر حکیم انقلاب در این باره روشنگری کردند و با صراحت دیدگاه خودشان را درباره این دو تفکر بیان داشتند. فرمودند آرمانگرایی بدون تحلیل واقعیت‌های جامعه به توهم می‌رسد. با صراحت فرمودند، انجام تکلیف منافاتی با دنبال نتیجه بودن ندارد. خب، چه چیز از این بهتر؟ فصل‌الخطاب راه را نشان دادند و حالا وقت آن رسیده که ببینیم کجا درست رفتیم و کجا قدم را کج گذاشتیم. اصلا ما ولی‌فقیه را برای چه می‌خواهیم؟ جز برای آنکه راه را نشانمان دهد؟ اما داستان از جایی غم‌انگیزتر شد که همین دوستان خود بصیرپندار، برای توجیه عملکرد اشتباهشان در انتخابات، به گناهی بزرگ‌تر روی آورند که به مراتب بزرگتر و نابخشودنی‌تر از عملکردشان در انتخابات است؛ شگرد تازه دوستان، جفا به گفتمان رهبری است. امروز نگاه رهبر انقلاب درباره نسبت تکلیف و نتیجه کاملا روشن است. اما تیتر رسانه‌های دوستان گویا قرار است فقط بخشی از گفتمان رهبر را منعکس کند، همان بخشی که احتمالا بتواند سرپوشی بگذارد بر خطای ایشان. گویا برای آنها، توجیه عملکردشان مهم‌تر از گفتمان ولی‌شان است. ما که مدعی هستیم برای ولایت جان می‌دهیم، چرا برای ولایت پا روی غرورمان نمی‌گذاریم؟ آقا دیگر باید چه می‌گفتند که این دوستان بیانیه بدهند و بگویند ما راه درست را از رهبر آموختیم. اصلا به این فکر کرده‌اند که چرا رهبر امروز در این باره حساس شده‌اند و در یک سخنرانی عمومی به چنین موضوعی اشاره می‌کنند؟ مساله دشواری است که نسبت حرف‌های آقا با عملکردهای انتخاباتی‌مان را به دست بیاوریم؟ چرا باورهای اعتقادی‌تان حریف غرور سیاسی‌تان نمی‌شود و اجازه نمی‌دهد بگویید راه را اشتباه رفتید. چرا به جای آنکه درس جدیدی از کلاس ولایت بگیرید، آرشیوهایتان را جست‌وجو می‌کنید تا از کهنه مشق‌هایتان چیزی بیرون بیاورید و بگویید این درس را از قبل بلد بودید. خب اگر بلد بودید، چرا در امتحان نمره نیاوردید؟ گیرم که خودتان هم این درس‌ها را فوت آب هستید، چرا در انتخابات گونه دیگری رفتار کردید؟ نه دوستان! این راهش نیست. در انتخابات هر چه کردید، کردید. حالا باید 4 سال بنشینیم و ببینیم کشتی انقلاب چگونه به حرکت ادامه می‌دهد، اما از ما نخواهید که بنشینیم و ببینیم که با شعار ولایتمداری، به گفتمان آقا هم جفا می‌کنید. همین رهبر در روزگاری که رئیس جمهور بودند، در نماز جمعه خطبه‌ای ایراد کردند که امام خمینی(ره) به آن انتقاد داشتند. حکایتش مفصل است و حتما خودتان بهتر از ما می‌دانید. پس حتما می‌دانید که آقا آن روز با صراحت به امام گفتند که حرف، حرف شماست و مورد تفقد ویژه امام قرار گرفتند. همین رهبر به ما آموختند که اگر اشتباهت را در محضر ولایت پذیرفتی، شجاع هستی و معتقد. اما اگر حاشا کنی، اگر خودت را به آن راه بزنی، اگر به جای تغییر رفتار خودت، به تحریف گفتمان ولی‌ات روی بیاوری، آن وقت می‌شوی یک شعار خالی؛ همین!
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت