دعاهای ضد سوری خطیب مسجدالحرام/ اسلامی که فقط در نماز جماعت خلاصه می‌شود!

دکتر عماد افروغ: خدای مهربان را شاکرم که در ماه شعبان و رمضان توفیق انجام عمرۀ مفرده را نصیب بنده کمترینش نمود و خدای رئوف و رحیم را شاکرم که در زمانی بخشی از سفر نامه خود با عنوان شراب ناب را تقدیم عزیزان مخاطب می کنم که در ماه مبارک رمضان، ماه دعا و نیایش و تقوا قرار داریم .

****************************

امروز پنج شنبه 20/4/92 است. بدنم خیس عرق است و گلویم چرک کرده است و به راحتی آب دهانم را قورت نمی دهم. ساعت 3 نیمه شب آب نمکی درست کردم و چنرین بار قرقره کردم، مختصری سحری خوردم و نماز صبح را در اتاق خواندم و مجدداً استراحت کردم. خواب دیدم که باغچه خانه ام در روستای لفور بسیار سبز و پر ثمر شده است، به گونه ای که به صورت سایبان دور تا دور باغچه را فرا گرفته است. بسیار زیبا و فرحناک شده است. به برادر بزرگترم گفتم بیا ببین، بوته های کدو به ثمر نشسته است، تعدادی کدوی خیاری سبز کَندم و به ایشان دادم. صبح به هنگام تعریف خواب این تعبیر را در مورد این منزل با این شکل و شمایل به کار بردم: کان من بیوت الجنه.

در کل بعد از قرقره آب نمک و استراحت بعدی، احساس بهتری دارم و دیگر عرق نمی کنم. انشاءالله که سلامتی کامل برقرار شود. ساعت 10 امروز جلسه کاروان بود و روحانی محترم کاروان، حاج آقا پور حیدری که فردی مسلط به ابعاد فقهی، تاریخی و اهل دل بود در مورد عمره مجدد با آمدن ماه مبارک رمضان مطالبی اشاره کرد. فتوای امام راحل (ره) ، به دلیل تفسیرشان از ماه، این عمره را نه واجب و نه مستحب می داند و تنها می توان به قصد رجا انجام داد. به هرحال ما که قصد این کار را نداریم. در سفرهای گذشته هم این کار را انجام نداده ایم. سختی ها و احتیاط های زیادی، آن هم در ماه مبارک دارد که باید از آن صرف نظر کرد و بر سایر اعمال عبادی مثل طواف مستحبی و غیره تمرکز نمود. بحمدالله همسرم نیز که مصمم به این کار بود با توضیحات داده شده از این کار منصرف شد[ البته چند ساعت بعد از این انصرافش منصرف شد و ساعت 9 شب به اتفاق برخی از هم کاروانی ها جهت احرام بستن عازم مسجد تنعیم شد].

نمی دانم، اما دفعتاً دلم هوای زیارت امام حسین (ع) در کربلا و حضرت امیر (ع) در نجف اشرف کرد. انشاءالله که به لطف خدا سفر بعدی کربلا و نجف باشد.

********************

خدایا! به فکر بعد سفر خود هستم. تصور نمی کنم آرزوی نام نیک و اثر ماندگار، حیات معنوی، خدمت به خلق و رهایی آنها از پندارهای غلط و متوهمانه و درخواست آنچه مورد رضای توست، آرزوهایی خلاف بندگی تو باشد.

خدایا! از سر شکر نعماتت می گویم، بیش از آنچه می خواستم و لایقش بودم به من اعطا کردی، آنچه در کل موجب رضای تو و آخرتی نیکو و وعده داده شده است به الباقی عمرم عطا کن. زبان و قلم و قدمم را خدایی و مصروف راه خودت بگردان.

خدایا! قلبی مرتعش، چشمی گریان، تنی از خوفت لرزان، اندیشه ای امیدوار، عزمی در مسیرت جزم و حیاتی شناور و تسبیح کنان روزی ام کن.

**********************

بعد از ظهر ساعت 5:30 قرار بود دعای افتتاح خوانده شود که ظاهراً بنا به دلایلی برگزار نشد و بنده با روحانی کاروان به اتفاق یکی دیگر از رایران به گفتگو مشغول شدیم. نزدیکی های اذان مغرب متوجه شدم که حاج خانم آماده شده که ساعت 9 شب به اتفاق چند زایر دیگر به تنعیم برود و مُحرم شود. گفتم که من حریف ایشان نمی شوم، چه دیدی شاید ما هم عادل شدیم و یا حداقل تصور عادل بودن پیدا کردیم...!

امروز جمعه 21/4/92 است. جهت حضور در مسجدالحرام و شرکت در نماز جمعه که بسیار هم با شکوه و پر جمعیت برگزار می شود از مسیر جدید راهی حرم شدیم. در این مسیر تازه باید از درب 23 یا 25 که به مروه باز می شود وارد شوی و تقریباً تا صفا سعی کنی و از آنجا وارد حرم شوی. خودش یک حس خوبی دارد. به اغم اینکه ساعت 10:30 وارد حرم شدیم اما جمعیت آن قدر انبوه بود که مجبور شدیم در همان طبقه دوم جایی اختیار کنیم. خطیب نماز جمعه، خطبه اول را به ماه مبارک رمضان و فضیلت دعا و نیایش و خطبه دوم را به چند دعا با محوریت ضد سوری اختصاص داد و با چند دعای دیگر از جمله دعا به خادم حرمین شریفین بحث خود را به پایان برد. و اما ای کاش از این فرصت استفاده می شد و مشکلات مسلمین و با مشورت و مشارکت همگانی حل و فصل می شد. فی الحال که کار مسلمین در مدینه و مکه این شده است که جمع شوند، صف های خود را موقع نماز منظم و مرتب کنند، نماز بخوانند و مسجد را ترک کنند و هفته ای یکبار برای رفع مشکلات جهان اسلام، دعایی بکنند و آمینی بگویند و والسلام. خطیب نماز جمعه می تواند بخشی از خطبه را به بازگویی مشکلات و راه حل های مشترک و مورد توافق و اجماع مسلمین که در نشست های مشترک دیگر منعقد می شود، اختصاص دهد...و حج یعنی پاکی و زلالی، یعنی دنیا را جوری دیگر دیدن، پاک شو تا پاک ببینی. یعنی حسن ظن.

متأسفانه یکی دو روز مانده از سفر مریضی سرماخوردگی سراغم آمد. عطسه ها و سرفه های شدید و... با ما قرین شده است. امروز که به سختی به حرم رفتم و دستمال به دست بودم تا ببینیم روزهای بعد خدا چه خواهد.

امروز شنبه 22/4/92 است...