مخاطرات اعتدال ارتجاعي براي روحاني
سيدجواد سيدپور : اين روزها به تعبير يكي از طرفداران آقاي روحاني عدهاي از كانالهاي كولر مركز تحقيقات استراتژيك مجمع درحال دخيل بستن براي دريافت پست هستند و عدهاي ديگر كه توانايي معجزه آسايي براي رنگ عوض كردن دارند و جزو عمله آماتور ظلمه افراط در دو دهه گذشته بودند چنان از انتخاب روحاني به وجد آمدهاند كه انگار تاريخ فراموش كرده كه روزگاري نهچندان دوراصليترين حامي روحاني-هاشميرفسنجاني-را با مقالات و كتبي همچون«پدرخوانده» و «عاليجناب سرخپوش» مينواختند و سمبل افراطگرايي بودند.
حالا افراطگرايان ديروز آمدهاند تا اعتدالگرايان امروز باشند! و از اعتدال چنان قرائتي به دست ميدهند كه توگويي قبايیست كه تنها به قامت ناراست آنها راست ميآيد و اكسيري است كه از دل آن معشوق از دسترفته اينان باز خواهد گشت.وقتي سخن از اعتدال ميشود، رندانه آنرا بازگشت به گذشته ميخوانند؛ گذشتهاي كه مشخص نيست دقيقا حدود تاريخي آن كجاست؟و رفتار معتدلانه آنها در كدام صفحه و جهت چه كاري نقش بسته است؟ معني ديگر سخن اين دسته آن است كه در دوره احمدينژاد افراطگرايي شد ولي پيش از آن همه معتدل بودند و بازگشت اعتدال يعني بازگشت به عصرپيش ازاحمدينژاد.اختلاف ما با اين تفكر آن است كه بله در دوره احمدينژاد افراطگريهايي صورت گرفت كما اينكه پيش از آن هم افراطهايي رخ داد.
پيش از احمدينژاد هم همه چيز آرام و معتدل نبود،تاريخ به ياد دارد و قابل بازخواني و باز نشر است كه چگونه افراطيون آقاي خاتمي را هم مصادره كردند و او را ازكار انداختند و در زرادخانه رسانهاي خود ايده حاكميت دوگانه را پروردند و تا آنجا پيش رفتند كه طرح عبور از خاتمي را مطرح ساختند و آخرالامر از زهدان چنين بسترمتلاطم و پرافراطي بود كه احمدينژاد بر آمد.در آن دوره اگر اعتدالي به كار ميبود اكبر هاشميرفسنجاني با آن شكل عجيب از مجلس ششم كنار نميكشيد.
اين افراد نبايد فراموش كنند كه در هتك حيثيت هاشميرفسنجاني و ساير شخصيتهاي سياسي كشور پيش آهنگ و پيش قلم بودهاند و هنوزآثارش نه از حافظه سياسي كشور پاك شده و نه از بازارهاي كتاب. از زبان اين افراد سخن اعتدال شنيدن، پوستين وارونه پوشيدن است ونعل وارونه زدن. بازگشت به گذشته نامعين و غبارآلود اعتدال نيست، ارتجاع است و فقط به درد كساني ميخورد كه دنبال احياي تفكر در كما رفته خود هستند.اعتدال بايد رو به آينده داشته باشد و رو به بهبود مناسبات و به حاشيه راندن افراطيون، نه ميدانداري آنها و اين بار با سوءاستفاده از كليد واژه اعتدال. اگر با همين حدت و شدتي كه اكنون مسرورانه مينويسند و خود را معتدل جا ميزنند پيش بروند، دور نيست كه با تفسير فضايي خود دكترروحاني را نيز از اعتدال خارج بدانند و با القابي همچون كندرو و نامعتدل او را نيز بنوازند.
اين عده از يكسو مينويسند كه نبايد توقعات،انتظارات ومطالبات اقتصادي مردم را از دولت جديد بالا برد و از سوي ديگر خود مطالبات عجيب و غريب سياسي را كه هرگز در ايام انتخابات از طرف دكترروحاني ذكر هم نشد مطرح و آن را اصليترين برنامه روحاني ميشمارند كه بايد عن قريب پاسخ داده شود!اين عده توانايي زيادي در مصادره دارند و در مصادره گفتمان البته دستي ذوالفنون.اكنون آرايشي گرفتهاند كه نشان ميدهد زمينه چيني ماهرانهاي براي مصادره گفتمان اعتدال تدارك ديدهاند و بالا بردن توقعات سياسي ازجريان اعتدال اولين قدم در اين راه است اگر چه آخرين آن نيست.اما اعتدال آنچنان كه از اصل و اساس آن بر ميآيد ساخت و بنمايهاي دارد كه بايد آنرا فراسوي جناحها ديد وارزيابي كرد، در غير اين صورت به مسئلهاي جزئي،جناحي و غيرملي تبديل ميشود و از كارآمدي سياسي خواهد افتاد و بازدهي ناچيزي به دست ميدهد و نميتوان از آن براي جمع كردن همه جريانهاي موثر و وفادار به انقلاب سود جست.
اگر مقاطعه كاران سياسي و پيمانكاران ساختوساز گفتمانهاي افراطي و التقاطي بخواهند صاحب اصلي صداي اعتدال باشند جذابيتي براي آن نخواهد ماند كه بتواند محلي براي جمع جميع ارادههاي موثر و توانمند سياسي كشور باشد ضمن آنكه حضوراين پيمانكاران فكري خود ميتواند زمينه ساز تنشهاي جديد نيز بشود.لذا از اين جهت به دكتر روحاني و همكارانش پيشنهاد ميشود كه تا اين عده ميدانداراصلي و صاحب قطعي گفتمان اعتدال نشدهاند و خود را به عنوان تئوريسين حتمي اين جريان معرفي نكردهاند فكري به حال اين گروهها كرده و فرصتي براي تحقق معناي واقعي اعتدال فراهم سازند تا اعتدال اسير افراط نشود.
دیدگاه تان را بنویسید