فرصت سازان و کودتاگران

کد خبر: 272978

عباس سلیمی نمین: اتخاذ موضع در برابر کودتای غرب و عوامل دیرپای وابسته به آن چون ارتش مصر به معنای تائید مواضع مرسی و به طور کلی اخوان در این کشور نیست.

خطای فاحش خواهد بود که به دلیل عدم رضایت از ناپختگی و کج‌فهمی سیاسی اولین رئیس جمهور منتخب مردم مصر، از این کودتا استقبال کنیم آن‌گونه که بشار اسد در سوریه کرد.این دو مقوله اگر تفکیک نشوند قادر به روشن کردن پشت‌ پرده‌های سیاست‌های جدید نخواهیم بود.

درصورت منفعل نبودن دستگاه دیپلماسی کشور می‌توان از عدم پایبندی غرب به ساختار سیاسی برآمده از رای مردم و غیر قابل اعتماد بودن آن، به اصلاح مواضع بسیاری از کنش‌گران تعیین کننده در معادلات منطقه پرداخت، از آن جمله «حماس» که به دنبال مصر و قطر رفت و ممکن است دگرگونی‌های اخیر یاس سیاسی بر آن غلبه دهد.

همچنین تقویت شاخه خوش‌فکر اخوان- که متاسفانه در یک‌سال گذشته در اقلیت واقع شد- نیز می‌تواند در این چارچوب مورد توجه قرار گیرد.علاوه بر این همه، رخدادهای اخیر برای شیوخ منطقه از جمله امیر معزول قطر که در خفا با صهیونیست‌ها هم‌ آوازند، نیز حاوی هشدار و انذار خواهد بود.

جهان سرمایه‌داری نزدیک به دو دهه است که از روی ناچاری در مواجهه با نهضت‌ها و خیزش‌های اصیل اسلامی، به صورت تاکتیکی یک گام عقب نشسته و به جریاناتی مشابه نهضت آزادی ایران در ترکیه، مصر، تونس و .....تن داده است.

اما تاکتیک پذیرش و تن دادن به نیروهای مذهبی به اصطلاح معتدل(قاتل به حفظ پیوند سیاسی بین حامیان رژیم نژاد پرست اسرائیل و استقلال و اسلامیت) بدان معنی نیست که کلان سرمایه‌داران حاکم بر جهان در پایگاه اصلی خود در کشورهای منطقه تجدید نظر کرده‌اند.

برای نمونه این باور غلطی است اگر تصور کنیم برای خوشایند دولت کنونی ترکیه، آمریکا ارتش این کشور را کاملا از عرصه سیاست به دور داشته است.کما این‌که آقای مرسی با وجود حفظ روابط با رژیم صهیونیستی، پرهیز از سرگیری روابط با ایران، دست‌نزدن به ترکیب فرماندهان وابسته ارتش و ده‌ها اقدام ناپخته دیگر مطلوب واقع نشد و در اولین فرصت دولت برآمده از رای مردم با کودتای ارتش در پس یک زورآزمایی خیابانی سرنگون گردید.

آن‌چه در مصر صورت گرفت می‌توانست با بهره‌گیری از تجربیات انقلاب اسلامی در ایران قابل اجتناب باشد. زیرا آمریکا در آستانه به پیروزی رسیدن خیزش ملت ایران تلاش کرد روسای ساواک و ارتش را به نیروهایی چون نهضت آزادی که مواضع سستی در برابر سلطه‌گری غرب داشتند نزدیک کند و رهبری مطالبات ملت را به سوی این جریانات سیاسی منحرف سازد.اما شناخت دقیق امام خمینی از روش‌های فریب سلطه‌گران ( که در نهضت ملی شدن صنعت نفت به صورت آشکاری رخ نموده بود) مانع از تحمیل هزینه کلانی بر ملت شد.

اکنون می‌توان باردیگر با صراحت عنوان کرد که چگونه جریان‌های دیر فهم سیاسی ناخواسته می‌توانند ابزار بازگرداندن سلطه‌گران شوند. به عنوان دومین هدف رویکردهای جدید، دولت منتخب مردم در آنکارا با تحلیل دقیق کودتای آمریکا در مصر می‌بایست دست‌کم به این جمع‌بندی نائل آید که امتیازدهی‌های پنهان به آمریکا و حفظ مراودات اقتصادی، نظامی و اطلاعاتی با اسرائیل موجبات دوام در قدرت را فراهم نخواهد ساخت.

برای آنان قابل اتکا‌.ءترین پایگاه قدرت، مردم ترکیه‌اند. از آن‌جا که سازش‌های پنهان برای همیشه از نگاه مردم پنهان نخواهد ماند، از دست دادن این تکیه‌گاه زمینه را برای اقدام مشابهی که در مصر صورت گرفت فراهم خواهد ساخت. اگر بپذیریم که چرخشی در رویکردهای حامیان صهیونیست‌ها صورت گرفته است و آنان به این جمع‌بندی نائل آمد‌ه‌اند که عقب‌نشینی در برابر اسلام‌گرایی ( حتی تن دادن به اسلام‌گرایان مسالمت‌جو با حامیان صهیونیزم) مقدمه‌ای برای مجرب شدن جهان اسلام خواهد بود،‌آیا نباید تجدید نظری نسبت به میزان هوشمندی و مراقبت خود در ارتباط با تحولات منطقه به عمل آوریم؟

از این رو این سئوال مطرح می‌شود که آیا تکرار تجربه پرهزینه همه ترفندهای سردمداران سرمایه‌داری در هر یک از کشورهای تحت سلطه غیرقابل اجتناب است؟‌در چنین عصری که می‌توان به سهولت تجربه‌ها را تبیین و قابل عرضه ساخت این کوتاهی بخشودنی نیست.

ملت ایران در طول تاریخ مبارزاتش هزینه سنگینی در قبال عدم شناخت برخی فعالان سیاسی خود از راه‌کارهای فریب غرب پرداخته است. اگر این تجربیات تدوین و ترجمه می‌شد آیا ملت‌هایی که نگاه ویژه‌ای به ایران دارند از آن بهره نمی‌گرفتند؟

متاسفانه باید اذعان داشت این تجربیات حتی به نسل‌های بعدی همین مرز و بوم هم منتقل نشده است. جریاناتی که فاقد تیزبینی سیاسی‌اند به عنوان بخشی از سلائق جامعه می‌بایست به رسمیت شناخته شوند اما این بهره‌مندی از حقوق اساسی شهروندی هرگز به معنای صلاحیت در واگذاری قدرت به آنان نیست. باید روشن شود کسانی که اعتدال در اسلام را تن به مکانیزم‌های قدرت غرب در حیطه ملی و فراملی تفسیر می‌کنند بستر لازم را برای تکرار چه تجربیاتی فراهم می‌سازند.

انتهای پیام/

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت